حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

حاج فردوسی

معلم معنویت و مؤلف منهاج فردوسیان

یکی از جزافه‌های اصولی، «قاعده‌ی ملازمه»1 است. قاعده‌ی ملازمه، دو شاخه دارد:
قاعده‌ی ملازمه‌ی اصل: «کُلَّما حَکَمَ بِهِ العَقلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرعُ» معنای این قاعده آن است که هر گاه عقل به صورت مستقل، فعلی را حَسَن یا قبیح دانست، یا فعلی را دارای مصلحت و مفسده دانست، کشف می‌کنند که شارع مقدس نیز نسبت به آن فعل، حکم امر یا نهی دارد. یعنی از این حکم عقلی، به آن حکم شرعی منتقل می‌شوند.
قاعدهی ملازمهی فرع: «کُلَّما حَکَمَ بِهِ الشَّرعُ حَکَمَ بِهِ العَقلُ» معنای این قاعده آن است که هر جا امر و نهیی از طرف شارع مقدس رسیده باشد، به حکم عقل منتقل می‌شوند. یعنی می‌فهمند این فعلی که مأمورٌ به یا منهیٌ عنه است، در نفس الامر، داری جهت حُسن یا قُبح است. هر چند عقل به تفصیل، آن جهت را نداند، اما از آنجا که قطع دارد که حکم عقل بر اساس مصالح و مفاسد واقعی صورت گرفته است، به صورت اجمال به آن پی می‌برد.
در صورتی که به تجربه می‌یابیم که عقل آبی، در موارد بسیاری با شرع انور، در تضاد است. شاهد صدق بر جدال عقل آبی با آموزه‌های شرع انور، عملکرد عقلای عالم است. چیزهایی که عقلای عالم به عنوان بهترین راهکارهای زندگی برگزیده‌اند و هر کدام، انبوهی توجیه عقلی به همراه دارد، در تضاد آشکار با تعالیم واضح و مسلّم اسلام و حتی سایر ادیان است.
شایسته است برای روشن شدن بحث، نمونه‌هایی از این تضاد عقل آبی و شرع انور را بیان کنیم:
1. عقل آبی می‌گوید: موسیقی، آرامش‌بخش و تعالی‌دهنده است. همچنین عقلای سراسر جهان غیر اسلام، موسیقی گوش می‌دهند و با موسیقی، خود را آرام می‌کنند.
شرع انور می‌فرماید: خیری در موسیقی نیست. 2
2. عقل آبی می‌گوید: شراب، سرشار از آنتی اکسیدان است و برای قسمت‌هایی از بدن، مفید است. همچنین عقلای سراسر دنیای کفر، شراب می‌نوشند.
شرع انور می‌فرماید: گناهش بیشتر از فایده‌اش است.3
3. عقل آبی می‌گوید: بانکداری ربوی، مایه‌ی رشد اقتصادی جوامع است. همچنین عقلای سراسر دنیای کفر، بانکداری ربوی دارند.
شرع انور می‌فرماید: رباخواری،‌ اعلام جنگ با خدا و فرستاده‌اش است.4
4. عقل آبی می‌گوید: چیزی که از راه شرط بندی به دست می‌آید، نوعی قرارداد عاقلانه و محترم است. همچنین عقلای سراسر جهان کفر، قمار می‌کنند.
شرع انور می‌فرماید: گناهش بیشتر از فایده‌اش است.5
5. عقل آبی می‌گوید: مرد و زنی که با یکدیگر ـ با رضایت دو طرف ـ نزدیکی می‌کنند، هر چند مرد و زن، همسر داشته باشند، اشکال ندارد و این رابطه، محترم است. همچنین عقلای سراسر جهان کفر، قانون رسمی دارند که در صورت رضایت زن و مرد بالغ، کسی حق تعرض به روابطشان را ندارد، حتی شوهر زن!
شرع انور می‌فرماید: زن و مرد نامحرم، اجازه ندارند هیچگونه تماس جسمی با یکدیگر داشته باشند چه رسد به نزدیکی جنسی، هر چند با رضایت دو طرف و رضایت همسرانشان باشد.
6. عقل آبی می‌گوید: مرد و زنی که حریم خانواده را پاس ندارند، باید جریمه شوند. همچنین عقلای برخی نقاط دنیا، برای مرد یا زنی که با غیر همسر خود نزدیکی کرده باشد، جریمه در نظر گرفته‌اند.
شرع انور می‌فرماید: مرد و زن همسردار، در صورت ارتباط جنسی، باید به صورت بسیار تلخ، سنگسار شوند.
7. عقل آبی می‌گوید: کسی که مرتکب قتل شد، باید تمام عمر از جامعه‌ی انسانی دور نگه داشته شود و در زندان باشد و محکوم به حبس ابد است، و تمام جوامع غیر اسلامی، بر طبق حکم عقل، همین طور برخورد می‌کنند.
شرع انور می‌فرماید: قاتل را باید کشت و از ادامه‌ی زندگی محروم کرد؛ زیرا قصاص، مایه‌ی زندگی است.6
8. عقل آبی می‌گوید: هر گاه دیه‌ی بریدنِ یک انگشت زن، ده شتر؛ دیه‌ی دو انگشت، بیست شتر و دیه‌ی سه انگشت، سی شتر باشد، باید دیه‌ی چهار انگشت، چهل شتر باشد.
شرع انور می‌فرماید: دیه‌ی چهار انگشت زن، بیست شتر است.7
9. عقل آبی می‌گوید: گشتن به دور خانه‌ای سنگی، هیچ نقشی در رسیدن به کمال ندارد. و عقلای عالم، هیچ توجهی به انجام حج و عمره ندارند.
شرع انور می‌فرماید: حج از ارکان رسیدن به تکامل است و کسی که بتواند ولی انجامش ندهد، قطعاً در سرای پسین، دچار عذاب‌ها و ناگواری‌های شدید خواهد شد.
10. عقل آبی می‌گوید: استمناء اگر به حد اعتیاد نرسد، در فواصل زیاد مانند ماهی یک بار، اشکال ندارد و باعث تخلیه‌ی فشارهای روانی می‌شود و روانشناسان غیر مسلمان، این نظر عقل را ترویج و توجیه می‌کنند.
شرع انور می‌فرماید: استمناء ممنوع است، حتی در فواصل زیاد و حتی سالی یک بار.
11. عقل آبی می‌گوید: فرزندی که از نطفه‌ی مردی ایجاد می‌شود، فرزند اوست، گر چه ازدواج رسمی‌ای بین آن مرد و مادر آن بچه رخ نداده باشد ولی اسپرم و ژن و دی‌ان‌ای و… در آن مرد و آن بچه مشترک است. و عقلای عالم کفر، فرقی بین حلال‌زاده و حرام‌زاده نمی‌گذارند.
شرع انور می‌فرماید: حلال‌زاده و حرام‌زاده در حقوقی مانند ارث، یکسان نیستند.8
12. عقل آبی می‌گوید: صورت زن از پشت پایش زیباتر، جذاب‌تر و تحریک‌کننده‌تر است. پس اگر قرار به حجاب باشد، باید صورت را بپوشاند نه پشت پا را.
شرع انور می‌فرماید: زن می‌تواند صورتش را از نامحرم نپوشاند، ولی پشت پایش را باید بپوشاند.
13. عقل آبی می‌گوید: انسان بعد از مردن، به صورت حیوان یا انسان دیگری به جهان بر می‌گردد تا ثمره‌ی کارهای زندگی قبلی‌اش را ببیند. و همچنین عقلای جهان کفر، تناسخ را قبول دارند و از ارکان اعتقادی خود می‌شمارند.
شرع انور می‌فرماید: تناسخ، باطل است و هر کسی بعد از یک بار زندگی، هیچگاه به دنیا بر نخواهد گشت و پاداش یا کیفر کارهایش را در عالم دیگری خواهد یافت.
14. عقل آبی می‌گوید: برده‌داری، ظلم آشکار به حقوق بشر است. همچنین عقلای جوامع کفر، سالیان بسیاری است که برده‌داری را محکوم و منسوخ کرده‌اند.
شرع انور، بر نظام برده‌داری، مُهر تأیید می‌زند و هیچگونه محکومیتی نسبت به آن انجام نمی‌دهد.

…………………………………………………

1. البته بعد از تحقیق، معلوم می‌شود عنوان «ملازمه‌ی بین حکم عقل و حکم شرع‏» عنوانی مسامحی است. زیرا این طور اعتقاد ندارند که حکم عقل به حسن و قبح شیئی باشد و حکم شرع، شیئی دیگر، که با آن ملازمه داشته باشد؛ بلکه در واقع، ثبوت حسن و قبح عقلی را نفس ثبوت حکم شرع، بما هو عاقل، می‌دانند. به این ترتیب بین این دو، «عینیت» ‏برقرار است نه تلازم.
2. عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِی عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه‌السلام) قَالَ سُئِلَ عَنِ الشِّطْرَنْجِ وَ النَّرْدِ قَالَ: «لَا تَقْرَبْهُمَا» قُلْتُ: فَالْغِنَاءُ؟ قَالَ: «لَا خَیرَ فِیهِ لَا تَفْعَلُوا». ترجمه: راوی می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) از شطرنج و نرد پرسیده شد، فرمودند: نزدیک آن‌دو مشو. گفتم: موسیقی، فرمودند: خیری در آن نیست، انجامش مده. (خصال، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 251)
3. «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَآ أَکبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا». ترجمه: درباره‌ی شراب و قمار از تو مى‏پرسند، بگو: در آن دو، گناهى بزرگ و سودهایى براى مردم است و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است. (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 219)
4. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ الله وَ ذَرُواْ مَا بَقِی مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ». ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقى مانده است واگذارید. و اگر (چنین‏) نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وى‏، برخاسته‏اید. (سوره‌ی بقره، آیات 278 و 279)
5. «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَآ أَکبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا». ترجمه: درباره‌ی شراب و قمار از تو مى‏پرسند، بگو: در آن دو، گناهى بزرگ و سودهایى براى مردم است و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است. (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 219)
6. «وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِی الأَلْبَابِ». و برای شما در قصاص، زندگانی است ای صاحبان خرد. (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 179)
7. عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ کَمْ فِیهَا؟ قَالَ: «عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ». قُلْتُ: قَطَعَ اثْنَینِ. قَالَ: «عِشْرُونَ». قُلْتُ: قَطَعَ ثَلَاثاً. قَالَ: «ثَلَاثُونَ». قُلْتُ: «قَطَعَ أَرْبَعاً». قَالَ: «عِشْرُونَ». قُلْتُ: سُبْحَانَ اللَّهِ! یَقْطَعُ ثَلَاثاً فَیَکُونُ عَلَیهِ ثَلَاثُونَ وَ یَقْطَعُ أَرْبَعاً فَیَکُونُ عَلَیهِ عِشْرُونَ إِنَ‏ هَذَا کَانَ یَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِی جَاءَ بِهِ شَیطَانٌ. فَقَالَ: «مَهْلًا یَا أَبَانُ، هَکَذَا حَکَمَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّیَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ، رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ. ترجمه: راوی می‌گوید به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم، چه می‌فرمایید در باره‌ی مردی که انگشتی از انگشتان زنی را قطع کند، چقدر دیه دارد؟ فرمودند: ده شتر. عرض کردم: دو انگشت چقدر؟ فرمودند: بیست شتر. عرض کردم: سه انگشت چقدر؟ فرمودند: سی شتر. عرض کردم: چهار انگشت چقدر؟ فرمودند: بیست شتر. عرض کردم: سبحان الله، سه انگشت را ببرد، سی شتر و چهار انگشت را ببرد، بیست شتر؟! این سخن در حالی که در عراق بودیم به ما رسید، پس از کسی که آن را می‌گفت، بیزاری جستیم و گفتیم کسی که این را آورده، شیطان است. فرمودند: آرام باشد ای ابان، پیامبر خدا (صلّی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلّم) اینگونه حکم کردند. همانا دیه‌ی زن و مرد، تا یک‌سوم دیه، به یک مقدار است. پس چون به یک‌سوم برسد، دیه‌ی زن به نصف بر می‌گردد. (کافی، محدث کلینی، جلد 7، صفحه‌ی 300)
8. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه‌السلام): «الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ». ترجمه: فرزند برای فراش است و برای زانی، سنگ است. (کافی، محدث کلینی، جلد ‏5، صفحه‌ی 491، باب الرجل یکون لها الجاریة یطؤها فیبیعها…)

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است