سؤال: «منهاج فردوسیان» چه مزایایی بر سایر برنامههای تربیتی دارد؟
جواب: ده مزیت «منهاج فردوسیان» بر سایر برنامههای تربیتی، به اختصار، عبارتند از:
1 ـ کامل بودن:
برخی برنامههای تربیتی، جامع هستند ولی کامل نیستند؛ یعنی به همهی امور کلی پرداخته شده ولی از پرداختن به زیرشاخهها و امور جزئی، غفلت یا تغافل شده است. مثلاً بر داشتنِ «تقوا» تأکید میشود ولی معنی و مصادیق تقوا، به صورت عملیاتی، بازگو نمیشود. یا مثلاً تأکید دارند که همهی واجبات را انجام دهد و تمام محرمات را ترک کند، ولی فهرستی از واجبات یا محرمات، به دست نمیدهند؛ در حالی که در «منهاج فردوسیان» همزمان، به تمامی اصول، فروع، کلیات و جزئیات به صورت کاربردی و عملیاتی، توجه شده است.
2 ـ جامع بودن:
اکثر برنامههای تربیتی، جامع نیستند یعنی در برخی زمینهها به خوبی کار شده و حرفهایی برای گفتن و دستوراتی برای اجرا کردن دارند، ولی از برخی زمینهها هم غفلت یا تغافل گردیده است.
مثلاً در ابعاد عبادات فردی، دارای دستورات و مرام مدوّن و مشخصی هستند ولی در عبادات اجتماعی اسلام، ناقصند. در حالی که «منهاج فردوسیان»، جامعترین برنامهی خودسازی را به مشتاقان راه وصول به حضرت حق (تبارک و تعالی) ارائه میدهد.
3 ـ معتبر بودن:
قانونهای منهاج فردوسیان در نهایت اعتبار است. یعنی اعتبارش به قدر اعتبار مستندات آن، یعنی آیات قرآن کریم و احادیث استادان منهاج فردوسیان (علیهمالسلام) است؛ در حالی که خیلی از برنامههای تربیتی، از حداقل اعتبار لازم برخوردار نیستند. اجماع علمای اعلام امامیه بر اتقان آموزههای قرآن کریم و سنت، در بارهی هیچیک از فرقهها و نحلههای سلوکی، عرفانی و روحی دیده نمیشود.
4 ـ وابسته نبودن در راهنمایی و راهبری به غیر معصوم:
در منهاج فردوسیان، راهنمایی (برنامهی سلوک) مبنی بر تعالیم صریح قرآن کریم و بیانات معتبر استادان منهاج فردوسیان [یعنی رسول خدا و ائمهی معصومین (علیهمالسلام)] است و راهبری (یعنی نَفَس گرم استاد) در دست مبارک حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) قرار دارد.
در حالی که در همهی برنامههای تربیتی، علاوه بر بشری بودن تعالیم (یا حداقل آلوده بودن به برداشتهای بشری غیر معصومانه)، سرسپردگی و دلدادگی به بشری عادی (غیر معصوم) به عنوان «قطب»، «مرشد» یا «استاد» وجود دارد. یعنی جویای کمال و سعادت، باید همواره به بشری عادی وابستگی روحی داشته و از طریق او به خدای متعال متصل باشد، تا آنجا که احضار صورت قطب در نماز، مایهی قبولی نماز و کمال آن دانسته شده است!!
5 ـ تضمینی بودن دستاوردها و نتایج:
رسیدن به نتایج عالی و به دست آوردن دستاوردهای فوق تصور، برای اصحاب منهاج فردوسیان، تضمین شده است. قرآن کریم و بیانات متعدد استاد اعظم و استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهمالسلام) ضمانتنامهی رسیدن به نتیجههای عالی برای روندگان این نظام تربیتی است. کدام نظام تربیتیای را میتوان یافت که رسیدن به دستاوردهایش را اینگونه محکم و استوار، تضمین نماید؟!
6 ـ داشتن همزمانِ نتایج دنیوی و اخروی:
دستاوردهای منهاج فردوسیان برای اصحابش، هم دنیوی و هم اخروی است در حالی که دستاوردهای اکثر برنامههای تربیتی (سلوکی)، فقط دنیوی است یعنی دستیابی به قدرتهای ماورایی مانند کیمیاگری، طی الارض، هالهبینی، خاطرخوانی، تسخیر جن، ارتباط با ارواح، تخلیهی روح، هیپنوتیزم و … که به تصریح قرآن کریم، جویندگانش را در آخرت، جز آتش، نصیبی نیست.
از سوی دیگر، برخی برنامهها نیز پیروانشان را با وعدههای اخروی صِرف، دلخوش کرده و دنیای ویرانی برایشان رقم میزنند.
جمع کردن بین دنیا و آخرت و تعیین جایگاه واقعی هر کدام و نقش هر یک در سعادت و تکامل انسان، در منهاج فردوسیان تحقق یافته است.
7 ـ عرضهی دستورات به قدر تقاضا و طاقت:
در برخی برنامههای تربیتی (طریقتی)، دستوراتی که داده میشود، غیر متناسب با تقاضا و طاقت روحی و جسمی رهروان است. یعنی گاهی کمتر از تشنگی و اشتیاق و گاهی بیشتر از حد طاقت عادی و طیب خاطر آنهاست.
ولی دستورات منهاج فردوسیان به صورت کاملاً منطبق با تقاضای منهاجی در اختیارش قرار میگیرد و خود او میتواند با توجه به نوسانات روحی خویش مانند حزن و فرح (شادی و غم) و قبض و بسط، میزان عمل به دستورات را تعیین کند و کم و زیاد نماید. (البته این اختیار، فقط در قانونهای طبقات هفتم تا دهم، جریان دارد)
8 ـ روشن بودن مسیر و دستورات از اول راه:
یکی دیگر از مزایای منهاج فردوسیان، روشن بودن مسیر از ابتدا تا انتها برای منهاجی است. کسی که قصد دارد از طریق عمل به این برنامه به تکامل لایق خود برسد از قدم اول میداند چه میجوید و به کجا میرود و ابتدا و انتهای مطلب و مطلوبش کجاست. در صورتی که در برخی برنامههای تربیتی دیگر (تا آنجا که مطالعات من یاری میدهد، این نقیصه گریبانگیر تمامی برنامههای تربیتی است) نه ابتدای واضحی وجود دارد و نه انتهای مشخصی، و رهرو (سالک)، همواره در نوعی انتظار و حیرانی نگه داشته میشود.
9 ـ برگرفته بودن از تصریحات کتاب و سنت:
برخی برنامههای تربیتی از اشارات قرآن کریم یا سیره و بیانات رسول خدا و ائمهی اطهار (علیهمالسلام) بهره میبرند و یا به نمونهسازی (که عموماً ناشی از قیاس و استحسان است) میپردازند و بر برداشتهای بشری ناصحیح و فاقد حجّیت از آموزههای دینی بنا شدهاند. یعنی مثلاً از فلان رفتار رسول خدا یا اهل بیت (علیهمالسلام) دستوری برای جویندگان کمال و سعادت، برداشت میکنند، در حالی که معلوم نیست آیا آن فعل، مشترک بین معصوم و غیر معصوم است یا این که منحصر به ذوات معصومین (علیهمالسلام) بوده است. یا مثلاً در نمونهسازی و تسرّی دادن حکمی به موضوعات مشابه میتوان گفت: عدد اذکار را کم و زیاد میکنند یا بعضی اوراد و اعمال را با برخی ترکیب مینمایند.
در حالی که منهاج فردوسیان مبنی بر دستورات صریح کتاب و سنت است و هیچگونه برداشت جدید و قدیم در آن راه ندارد. در استجماع قواعد نظری و قوانین عملی این برنامه، روایت معتبر، به طور قطعی بر درایت ناتمام، حکومت و سلطه دارد. البته باید توجه داشت، درایتی که اینجا سخن از آن میرود به معنی بربافتههای آلوده به اوهام و تخیّلات و متأثر از مکاتب فلسفی، عرفانی و روحی شرق و غرب است.
10ـ تنظیم قوانین از مهمتر به مهم:
قوانین منهاج فردوسیان بر طبق نظم منطقی «مهمتر به مهم» چیده شده است. به این معنی که اگر کسی از اولین دستورات آن شروع به مراعات نماید، به کسب نورانیترین امور پرداخته و مهمترین آفات و حجابها را کنار زده است. اساسیترین نقشآفرینها در سعادت و شقاوت انسان، در صدر لیست قوانین قرار دارد و به مرور از نقش کلیدی قوانین در سعادت و شقاوت بشر کاسته میشود. این در حالی است که (بنا بر مطالعاتم) همهی برنامههای تربیتی (سیر و سلوکی) از امور «مهم» شروع کرده و برخی امور «مهمتر» را به مراحل بعدی موکول میکنند. البته در برخی برنامهها، با کمال تعجب، دستوراتی بسیار کم اهمیت در اولین قدم به رهرو داده میشود که در این صورت، هم از امور «مهم» و هم از امور «مهمتر» غفلت میگردد!
این برنامه، دارای مزایای دیگری نیز هست که به بیان همین موارد بسنده میکنیم.