عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ قَالَ: أَوْصَى إِسْحَاقُ بْنُ عُمَرَ بِجَوَارٍ لَهُ مُغَنِّیَاتٍ أَنْ تَبِیعَهُنَّ وَ یُحْمَلَ ثَمَنُهُنَّ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ (عَلَیهِالسَّلامُ). قَالَ إِبْرَاهِیمُ: فَبِعْتُ الْجَوَارِیَ بِثَلَاثِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلْتُ الثَّمَنَ إِلَیهِ. فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ مَوْلًى لَکَ یُقَالُ لَهُ إِسْحَاقُ بْنُ عُمَرَ أَوْصَى عِنْدَ وَفَاتِهِ بِبَیعِ جَوَارٍ لَهُ مُغَنِّیاتٍ وَ حَمْلِ الثَّمَنِ إِلَیکَ وَ قَدْ بِعْتُهُنَّ وَ هَذَا الثَّمَنُ ثَلَاثُمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَقَالَ: «لَا حَاجَةَ لِی فِیهِ. إِنَّ هَذَا سُحْتٌ وَ تَعْلِیمَهُنَّ کُفْرٌ وَ الِإسْتِمَاعَ مِنْهُنَّ نِفَاقٌ وَ ثَمَنَهُنَّ سُحْتٌ»
راوی میگوید فلانی وصیت کرد که کنیزکان آوازخوانش* فروخته شوند و پولش برای امام کاظم (که سلام بر ایشان باد) برده شود. راوی میگوید: کنیزکان را به سه هزار درهم فروختم و پولش را به نزد آن حضرت بردم. سپس عرض کردم: همانا یکی از دوستان شما، در وقت مُردنش وصیت کرده که کنیزان خوانندهاش فروخته شوند و پولش به شما داده شود و من آنان را فروختم و این پولش است، سه هزار درهم. حضرت فرمودند: من نیازی به آن ندارم. این پول، حرام است و یاد دادن [موسیقی] به ایشان کفر و گوش دادن به آنها، [موجب] دو رویی و پولی که به دست میآورند، حرام است.
………………………………………………
کافی، محدث کلینی، جلد 5، صفحهی 120، باب کسب المغنیة و شرائها؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، جلد 6، صفحهی 357، باب المکاسب؛ الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، شیخ طوسی، جلد 3، صفحهی 61، باب أجر المغنّیة؛ وسائل الشیعة، محدث عاملی، جلد 17، صفحهی 124، باب تحریم بیع المغنیة و شرائها. شاهد: روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، مجلسی اول، جلد 6، صفحهی 472، باب المعایش و المکاسب و الفوائد و الصناعات؛ وافی، فیض کاشانی، جلد 17، صفحهی 208؛ البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، جلد 2، صفحهی 304، باب فی معن السحت؛ دعائم الإسلام، ابن حیّون، جلد 2، صفحهی 204، فصل ذکر الدخول بالنساء و معاشرتهن؛ هدایة الأُمة إلى أحکام الأئمة (علیهمالسلام)، محدث عاملی، جلد 6، صفحهی 36، الرابع: ما یتعلق بالغناء؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، علامه مجلسی، جلد 19، صفحهی 81، حدیث 7.