حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

خَرَجَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ ‌‌عَلَیهِ ‌وَ آلِهِ ‌وَ سَلَّمْ) مَعَ عَبْدُالرَّحمَانِ بْنِ عَوفٍ إلَی النُخَیلِ، فَإذَا اِبنُهُ إبرَاهِیمُ یَجُودُ بِنَفسِهِ، فَوَضَعَهُ فِی حِجْرِهِ فَفَاضَتْ عَینَاهُ، فَقَالَ عَبْدُالرَّحمَانُ: أ تَبْکِی وَ أنتَ تَنهَی عَنِ البُکَاءِ؟ قَالَ: «إنِّی لَمْ أنْهَ عَنِ البُکَاءِ، وَ إنَّمَا نَهَیْتُ عَنْ صَوتَیْنِ أحْمَقَیـْنِ فَاجِرَیـْنِ؛ صَوتٌ عِندَ نَغْمَةِ لَهْوٍ وَ لَعِبٍ وَ مَزَامِیرُ شَیْطَانٍ، وَ صَوتٌ عِنْدَ مُصِیبَةٍ؛ خَمْشُ وُجُوهٍ وَ شَقُّ جُیـُوبٍ»

استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد) با عبدالرحمان بن عوف به نُخَیل رفتند که فرزندشان ابراهیم، در حال جان دادن بود. پس [استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد)] او را در دامن خود گذاشتند و چشمانشان پر از اشک شد. پس عبدالرحمن بن عوف عرض کرد: آیا شما گریه می‌کنید در حالی که ما را از آن نهی کرده‌اید؟ استاد اعظم (که درود و سلام خداوند بر ایشان و خاندانشان باد) فرمودند: «من از گریستن نهی نکرده‌ام؛ بلکه از دو صدای احمقانه‌ی فاجرانه نهی کرده‌ام؛ صدایی هنگام خواندنِ سرگرمی و بازی و نَی‌های* شیطان؛ و صدایی در هنگام مصیبت، [یعنی] خراشیدن صورت و چاک زدن گریبان»
………………………………………………
سنن ترمذی، عن جابر بن عبد الله؛ صحیح الجامع، ناصر الدین آلبانی، 5194 که این حدیث را حسن دانسته است.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است