ای رفیق، پس از آشنا شدن با این آیات و روایات نورانی، دیگر هیچ عذری پذیرفته نیست؛ عذرهایی مثل این که فردای قیـامت بگویی: «نمیدانستم» یا «به من نگفتند» وگر نه راه کمال و سعادت را بر میگزیدم و به این شقاوت و خواری نمیافتادم.
پس بهوش باش و با جماعتی که موسیقی، همچون خون در رگهایشان جریان یافته و تا عمق وجودشان ریشه دوانده، همراه مشو. اینان نه در سؤالات هولناک قبر، به یاریات خواهند آمد و نه در صحرای محشر به دادت میرسند و نه در موقف صراط، دستت را میگیرند. اینان هیزم جهنم هستند، پس دعوتشان برای گناه را جواب مده و پاکدامنی خود را تباه مساز.
و وای بر آن کس که بعد از آشنایی با «منهاج فردوسیان»، همان راه روشن برای رسیدن به بالاترین قلّهی بهشت برین، با حال تکبر، چنان که گویی آن را نمیشناسد، بر گمراهی خویش، سماجت ورزد.
«تِلْکَ آیاتُ اللهِ نَتْلُوهَا عَلَیک بِالـحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ * وَیلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ * یَسْمَعُ آیاتِ اللهِ تُتْلَى عَلَیهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» (۱)
پس بعد از خدا و نشانههاى او به کدام سخن خواهند گروید؟! واى بر هر دروغزن گناهپیشه، [که] آیات خدا را که بر او خوانده میشود میشنود و باز به حال تکبر، چنان که گویى آن را نشنیده است، [بر گمراهی خود] اصرار میکند. پس او را از عذابى پردرد، خبر ده.
تَمَّت بِعَونِ اللهِ تَعَالی