حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی عزیز
یه پیشنهاد، داستان‌هایی از تلاش بزرگان دین و همت عجیب انان در راه تهذیب و کمال و همچنین نقل کرامات آن‌ها و به گونه‌ای ترسیم هدف می‌تواند برای رهجویان کمال بسیار مثمر ثمر باشد و گرنه این دنیای ظاهر فریب و پوچ بسیاری از نیکان کم اراده را با جاذبه زیاد خود جذب می‌نماید.

************
بسم الله الحق

سلام بر رفیق عزیزی از خیل عظیم رفقای منهاجی
پیشنهاد شما در مورد داستان‌هایی از تلاش بزرگان دین و همت والایشان در راه تحصیل کمال و سعادت را با مسرت و افتخار می‌پذیرم. حتی معتقدم نیم نگاهی به زندگی سراسر رنج و تلاش آنان که به جایی رسیده‌اند (یعنی در امور مادی و اختراعات و اکتشافات و…) مایه‌ی عبرت و برانگیزاننده‌ی انگیزه است. وقتی فلان کافر نجس با صبر و تلاش می‌تواند به هدفش (که مادی و پست است) برسد، چرا ما با صبر و تلاش، به هدفمان (که جوار و قرُب حضرت محبوب است) نرسیم؟!

چو می‌توان به صبوری کشید جور عدو * چرا صبور نباشم که جور یار کشم؟!

چون کمتر اهل مطالعه‌ی داستان و حکایت هستم، در این زمینه به خودم امیدی ندارم ولی همینجا از تمام رفقای منهاجی می‌خواهم، حکایات آموزنده و تشویق کننده را برایم بفرستند (با ذکر منبع) تا در اختیار بقیه‌ی رفقا قرار دهم. در این حکایات باید تلاش و سختکوشی و ناامید نشدن و از پا نیافتادن و اینجور چیزها بازگو شده باشد.
اما در مورد کرامات اولیاء، جای تأمل است. به این معنی که:
دسته‌ای از کرامات و کارهای عجیب و غریب و خارق العاده‌ای که به افرادی نسبت می‌دهند، دروغ محض است.
دسته‌ای دیگر از این حکایات، دروغ محض نیست ولی آمیخته‌ای از راست و دروغ است و قضیه چنان نبوده که بازگو شده و بی‌جهت شلوغش کرده اند. (به نحوی که اگر آن شلوغ کردن‌ها را حذف کنیم، امر از خارق العاده بودنش می‌افتد و معمولی می‌شود)
دسته‌ای دیگر از این حکایات، از لحاظ سند مخدوش است یعنی معلوم نیست این مطلب توسط چه کسی و از کجا نقل شده است.
دسته‌ای دیگر از این حکایات، خبر واحد است یعنی فقط یک نفر دیده یا شنیده و همه‌ی سندها به همان فرد ختم می‌شود. و از قضا اکثر این قصه‌هایی که به یک نفر ختم می‌شود، آن یک نفر، متهم به خوش خیالی یا خوش گمانی بیش از حد یا اغراق (= بلوف زنی) است.
بعضی از این حکایات از خود صاحب کرامت نقل شده و هیچ شاهدی ندارد و نمی‌توان کرامت شخصی را در مورد خودش به این راحتی باور کرد.
اکثر این حکایات توسط دوستداران آن شخص صاحب کرامت بازگو شده در حالی که «حب الشیء یعمی و یصم» یعنی دوستی یک چیز (یا یک شخص) انسان را از دیدن سایر جوانب شخصیتی و عیوب احتمالی‌اش کور می‌سازد.
بعضی از این کرامت‌ها به خاطر نَفَس الهی و اثر معنویت بالای صاحب کرامت نیست بلکه اثر علومی همچون سحر و جادو و طلسمات و اوفاق است.
بعضی از این کرامت‌ها، کار اجنه‌ای است که در تسخیر صاحب کرامت بوده است.
بعضی از این کرامت‌ها مستند به خواب است. به این صورت که یا خود صاحب کرامت در عالم رؤیا دیده یا برایش دیده اند. و خواب در منهاج، ارزش خاصی ندارد و (رؤیاهای صادقه) فقط نوعی پیام می‌تواند باشد.
و بعضی فلان است و بعضی بهمان است و بعضی…
این وسط می‌ماند اندکی از اندکی از اندکی کرامت که این مشکلات را ندارد. ولی مشکل دیگری دارد و آن این است که نمی‌توان از میان خیل عظیم مشکلدارها یک کرامت بی‌اشکال را تشخیص داد و جدا کرد و عرضه نمود. (یعنی ملاک مطمئن و وقت اضافی برای این کارها نداریم)
به همین دلیل در برنامه‌ی مترقی منهاج فردوسیان، دو جایگزین ساده و مطمئن برای کرامات و عجایب و غرایب قرار داده شده است که هیچیک از این خطرات و انحرافات در آن نیست.
آن جایگزین‌ها را به زودی معرفی خواهم کرد.

دعاگو ـ حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است