حاجی فردوسی عزیز سلام
شما گفتید حاجی فردوسی مهم نیست استادان بزرگ یعنی ائمه اطهار مهم هستند، درست، ولی خیلی خوبه شما حداقل یه سابقهای از تحصیل و یا فعالیتتان بگویید
در ضمن اگر بتوانید سفارشی از علمای حال حاضر قم جهت انجام برنامههایتان بیاورید که ما ببینیم قطعا بیشتر اعتماد میکنیم. عرفآنهای نو ظهور و ادعاهای امام زمانی بیداد میکنند مخصوصا در اینترنت که بیشتره. به خود بنده چندین بار پیام اومده
یا علی التماس دعا
************
باسم العلی الاعلی
سلام عزیزم
با اینکه گفتهام ولی باز هم میگویم: طلبهی حوزهی علمیهی قم هستم و حدود بیست سال برای تهیه و تنظیم و تحقیق و تحقّق برنامهی منهاج فردوسیان تلاش کردهام و هنوز هم برای تهیهی نسخهی دوم، تلاش میکنم.
ادعا و مدعی زیاد است ولی به برکت نظام جمهوری اسلامی و نظارت هوشیارانهی مراجع معظم تقلید و بیدارباشی که به نیروهای اطلاعاتی دادهاند، جرأت آفتابی شدن ندارند.
هر یک از این مدعیان که بتواند برای چاپ قاعدههای نظری و قانونهای عملیاش از ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی قم مجوّز بگیرد و جلساتش را در مدرسهی فیضیه برگزار نماید، معلوم میشود حرفی برای گفتن دارد و در خور مطالعه است. نه تنها کتاب منهاج فردوسیان از ادارهی نظارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قم (که نمونهای از سختگیریهایش را نوشته ام) مجوز دارد بلکه جلساتش را هم در مدرسهی مبارکهی فیضیه (در سایه سار کریمهی اهل بیت حضرت فاطمهی معصومه سلام الله علیها) برگزار مینماید.
اکثر این مدعیان، و یا شاید همهی آنها، اولاً پیروانشان را به شدت از نزدیک شدن به علما برحذر میدارند و با طرح شبهاتی سعی در تخریب سیمای روحانیت آگاه و در صحنه، در ذهن و دل مریدان خود دارند. در حالی که همهی غصه و دغدغهی من از کوتاه بودن دست ارادت مردم از دامان فقهای بزرگوار است. همیشه گفتهام و باز هم میگویم که صاحب این امر (ارواحنا فداه) ما را به فقهای بزرگوار هر عصر سپردهاند نه به عارف و زاهد و صوفی و مرشد و شاعر و مداح و…
و ثانیاً: سعی میکنند بساطشان را جایی پهن کنند که کمترین نظارت را داشته باشد و ایجاد کمترین حساسیت بشود. اکثر این افراد به شهرهای شلوغ مانند تهران پناه میبرند تا فعالیتشان در شلوغی آنجا گم شود؛ یا به شهرهای دور دست مرزی و حتی روستاها میروند تا از تیررس حکومت فقیه عادل در امان باشند و حاضر نیستند در منظر و مرآی دستگاههای نظارتی و علمای بیدار قرار بگیرند. به یقین بدانید مدعیان دروغین نمیتوانند در مدرسهی مبارکهی فیضیه جلسه برگزار کنند و در دفتر مراجع معظم تقلید رفت و آمد کرده و با مجوز رسمی فعالیت نمایند.
در مورد عرفآنهای نوظهور هم مطلبی نوشتهام و منتشر هم شده ولی باز هم میگویم: وقتی بنای عرفان و تربیت، بر خوابها و مکاشفات شخصیه و مشاهدات فردیه و نقل قولهای بدون سند و عارف تراشی و… استوار میشود، به راحتی میتوان برایش بدل ساخت و آشفته بازاری را که میبینید به راه انداخت.
جنگ ما با صوفیه است نه با صوفی. صوفی همان بیچارهی سبیل کلفتی است که کلاه گشادی سرش رفته است. صوفی را به راحتی از سبیلهای کلفتش میتوان شناخت ولی با تفکر صوفیه که در بعضی لایههایش بسیار نازک و خزنده است، چه باید کرد؟! وقتی بعضی از اهل علم و کسانی که به نام عارف و واصل و کامل و… شهرت یافتهاند و حتی در لباس روحانیت هستند را صوفی مییابی، یعنی قیافهاش روحانی است ولی تفکرش صوفی، چه چارهای باید کرد؟ اینجاست که جنگ نهروان پیش میآید یعنی سپاهیان امروز مولا در مقابل سپاهیان دیروز مولا شمشیر میکشند. شیعیان امروز در مقابل شیعیان دیروز. اینجاست که باید به متن قرآن کریم و سنت معتبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پناه برد و از هیبت و شهرت و طنطنهی بزرگان نهراسید.
به همین خاطر با صدای بلند میگویم که نباید نه حرف حاج فردوسی و نه حرف هیچ کس دیگر را ـ اگر در مقابل قرآن کریم و سنت معتبر قرار دارد ـ شنید.
خلاصه اینکه هر کس با ارائهی سند از قرآن کریم و سنت معتبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و جانشینان دوازده گانهشان، حرف بزند، قبول داریم و الا ضلالت در ضلالت در ضلالت است.
و السلام
حاج فردوسی