با عرض سلام و خسته نباشید
چند وقتی است وبلاگ «روزنوشتههای حاج فردوسی» را بررسی میکنم. ابتدا فکر کردم شما هم مثل هزاران دیگرانی هستید که سعی در دکان درست کردن دارند… (البته با عرض معذرت، به امثال من حق بدهید که به این زودیها اعتماد نکنیم!)
اما با خواندن نوشتههای شما، نظرم عوض شد و تمایل بسیاری به دیدن کتاب شما و خواندن آن دارم…
نکته دیگر اینکه من و خیلیهای دیگر مثل من که درگیر کارهایی در حوزه تخصص خودمان هستیم به جبر زمان از رشد معنوی و روحانی باز میمونیم.
جلسات درس اخلاقی هم که رفتهایم یا بعد مسافتش اذیتمان کرده و یا جالب نبودن محتوایش.
نیاز به یک برنامه مدون و منظم، در حوزهی معنوی را برای خودم به شدت احساس میکنم. دیدن کتاب شما و اینکه فرمودید 20 سال روی آن کار کردید مشتاقم کرد نسخهای از آن بخرم بلکه اندکی از تشنگی من را رفع کند. بسیار ممنون
************
باسمه الاعلی
سلام علیکم
مبنای صحیح عقلایی این است که بدون مطالعه، نه قبول کنیم و نه رد نماییم. اول، تمام سخنان را بشنویم و سپس از بهترینهایش پیروی کنیم.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِک الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِک هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» [سورهی زمر، آیات 17 و 18]
یعنی: پس (ای رسول ما) بندگان مرا مژده، ده. آن بندگانی را که سخن (توحید و شرک و حقّ و باطل) را (از مردم) میشنوند، پس نیکوتر آن سخن (توحید و حقّ و درستی) را پیروی میکنند، آنان کسانی هستند که خدا ایشان را (به سوی هر خیر و نیکی) هدایت و راهنمایی کرده، و آنان همان دارندگان عقول صافیه و خردمندان حقیقی هستند.
دربارهی درسهای اخلاق هم درد دل بسیار است. ساعاتی را که انسان در درس اخلاقهای بیروح سپری میکند، «گاهی وقتها» ضررش بیشتر از ساعاتی است که در تماشای فوتبال و سینما تلف مینماید. به این دلیل که اولی «گاهی وقتها» موجب دلزدگی نسبت به دین و معارف حقّه میشود ولی دومی «گاهی وقتها» انسان را به عذاب وجدان گرفتار میکند (البته اگر وجدانی باقی مانده باشد) و همین عذاب وجدان، زمینهی توبه را فراهم میآورد.
نمی دانم شما در چه شهری زندگی میکنید ولی درسهای اخلاق شهر قم و حوزهی علمیهی آن، چنگی به دل نمیزند و گرهی از کار بستهی دلسوختگان باز نمینماید، چه برسد به درس اخلاقی که در فلان اداره یا نهاد دولتی به سفارش کسی که میخواهد رأی جمع کند یا پست بالاتری بگیرد، برگزار میشود.
البته توصیهی من به رفقای منهاجی این است که یکدیگر را در شهر محل سکونتشان شناسایی کنند و خودشان جلسات هفتگی برگزار نمایند. همیشه میگویم: برای خودتان دوستان خدایی و باتقوا پیدا کنید تا در دنیا و آخرت، یاور داشته باشید.
به پیشبینی قرآن کریم، فقط دوستان خدایی و با تقوا در روز قیامت با یکدیگر دشمن نخواهند بود، بقیه مانند گرگ گرسنه به جان یکدیگر خواهند افتاد، میفرماید:
«الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین» [سورهی زخرف، آیهی 67]
ترجمه: دوستان [یکدیگر در دنیا] در آن روز [قیامت] برخی از آنان برخی دیگر را [برای زیان داشتن دوستیشان در دنیا] دشمناند، مگر پرهیزکاران [که در آن روز از دوستیشان در دنیا بهرهمند میگردند، چون دوستیشان در دنیا برای معاونت و کمک یکدیگر برای نیکوکاری و پرهیزکاری بوده است].
در پایان، یک تذکر را لازم میدانم عرض کنم؛ خریدن و مطالعهی این کتاب، تقریباً هیچ دردی را دوا نمیکند. تنها عمل کردن بر طبق نظمی که در صفحات 33 تا 37 آن آمده، میتواند شما را از تنگنای عالم شرور به فراخنای عالم سرور برساند و دنیا و آخرتتان را نورانی و ملکوتی نماید؛ فقط عمل و عمل و عمل.
موفق باشید
حاج فردوسی