سلام بر شما
من میخواهم به شبهاتی که در متن نوشته شده در سایتتان جواب دهید اولاً شما گفتید که یک روش و برنامه برای زندگی دارید که بنده عرض میکنم که کسی جزء پیامبران و امامان نمیتوانند ادعای داشتن برنامه برای زندگی داشته باشند. من نه فقه خوندم و نه هیچ درسی مذهبی و فقط مطالعاتم پیرامون مذاهب دروغین و بویژه مطالعاتم بر روی فرقه ماسونها متمرکز است. شما مدعی چیزی شدید که پیامبران مدعیاند در ضمن اگر مطالبتون رو از قرآن استخراج کرده باشید نمیتونید ادعا کنید که شما برنامه دارید باید بگید که این برنامه را از قرآن استخراج کردم و این نوشتهها هم استباط من از قرآن میباشد نه اینکه بگویید اینهایی که من نوشتم برنامههای من است، در ضمن معلوم نیست استنباط شما از قرآن همان منظور خداوند باشد زیرا تفسیر در قرآن کار هر کسی نیست همانطور که امام خمینی نیز با این همه علم و دانش در تفسیر قرآن خود میگوید که این استنباط من بود ممکن است اشتباه باشد، چطور شخصی گمنامی مثل شما میتواند ادعای درست بودن ادعایش کند. درضمن عدد 10 مرحله برای سلوک خیلی مشکوکه ممکنه که از ده فرمان دین یهودیت گرفته باشه، و من مطمئن هستم که این روش شما میتونه یه توطئه باشه البته این هم بر من یک فرضه و شاید هم درست نباشه به هر حال جنابعالی باید شبهات رو یا رفع کنید و یا اینکه جوابگوی اعمالتان باشید.
امیدوارم خداوند عاقبت همه ما رو ختم به خیر کند.
در ضمن برای اینکه به خداوند نزدیک بشیم و یا برای امام زمانمون یک شیعه باشیم نیازی نیست که سیر و سلوک کنیم و در آسمانها سیر کنیم در همین زمین هم میشود به خدا نزدیک شد این را به شما نمیگویم به خودم میگم که کمی در رفتارهامون تجدید نظر کنیم و به پاک بودن خودمون رو عادت بدیم مگه خدا در اسلام از ما چی میخواد جز انسان بودن رو از ما میخواد جز پاک بودن و درستکاری جز عشق به انسآنهای دیگه خدا از ما نمیخواد که در هفت آسمان سیر کنیم کافی حق دیگران رو پایمال نکنیم.
والسلام
************
باسمه جلت اسمائه
دوست عزیز، علیکم السلام و رحمة الله
به چند فراز اساسی نامهی شما به اختصار پاسخ میدهم.
اینکه نوشتهاید: «اولاً شما گفتید که یک روش و برنامه برای زندگی دارید که بنده عرض میکنم که کسی جزء پیامبران و امامان نمیتوانند ادعای داشتن برنامه برای زندگی داشته باشند»
عرض میکنم: بنده ادعای استقلالی برای داشتن برنامهی زندگی ندارم. یعنی ادعا ندارم که برنامهی جدیدی آوردهام بلکه آنچه به نام «منهاج فردوسیان» ارائه شده، چیدمان جدیدی از همان آموزههای هزار و چهارصد سالهی قرآن و سنت است. در اصل، سخن من و شما در یک راستا قرار دارد یعنی شما آرام میگویید ولی من فریاد میزنم که غیر از رسول معظم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهی طاهرین (علیهم اسلام) کسی نمیتواند ادعای راهنمایی و راهبری بشر به سوی کمال و سعادت داشته باشد. تمام صوفیه و ارباب علوم غریبه که ادعای رساندن بشر به کمال و سعادت دارند، بر باطلند و ادعایی ناتمام خواهند داشت و راه، فقط یکی است و آن پیروی از محمد و آل محمد (علیهم السلام) میباشد.
اینکه نوشتهاید: «من نه فقه خوندم و نه هیچ درسی مذهبی و فقط مطالعاتم پیرامون مذاهب دروغین و بویژه مطالعاتم بر روی فرقه ماسونها متمرکز است»
بنا به وظیفهی اسلامی و انسانی ام به شما هشدار میدهم که وارد کار بسیار خطرناکی شدهاید. چرا بدون داشتن سواد لازم از کلام و فقه امامیه وارد مطالعات متمرکز بر روی یک یا چند فرقهی منحرف شدهاید؟! این کار شما مثل قرار گرفتن یک سرباز بیسلاح در مقابل یک گلادیاتور است. اگر تا کنون هم به انحراف خاصی دچار نشدهاید از عنایات خداوند متعال و حضرات معصومین (علیهم السلام) است. ولی ادامهی این راه را ترک کنید که خطری در حد بیایمان مردن دارد.
اینکه نوشتهاید: «معلوم نیست استنباط شما از قرآن همان منظور خداوند باشد زیرا تفسیر در قرآن کار هر کسی نیست»
عرض میکنم: من یک برنامهی تربیتی برگرفته از تصریحات قرآن و سنت و مجمعٌ علیه فقهای عظام امامیه نوشتهام نه تفسیر قرآن. منهاج فردوسیان، تفسیر قرآن نیست بلکه یک برنامهی عملی برای رسیدن به کمال و سعادت است.
اینکه نوشتهاید: «عدد 10 مرحله برای سلوک خیلی مشکوکه ممکنه که از ده فرمان دین یهودیت گرفته باشه، و من مطمئن هستم که این روش شما میتونه یه توطئه باشه»
عرض میکنم: هر گردویی گرد هست ولی هر گردی گردو نیست. شایسته نیست کسی با دیدن ده مرحله به یاد ده فرمان بیافتد و این را ناشی از آن بداند. آیا شما معتقدید که ساختمآنهای ده طبقه را یهودیها ساخته اند؟! یا در آپارتمآنهای ده واحدی، یهودیها ساکن هستند؟!
شما عزیزی که نه آثار منهاجی را دیدهاید و نه خواندهاید و نه بر دانشمندان خود عرضه کردهاید، تشخیص توطئه میدهید؟! و مطمئن هم هستید؟!
اینکه نوشتهاید: «برای اینکه به خداوند نزدیک بشیم و یا برای امام زمانمون یک شیعه باشیم نیازی نیست که سیر و سلوک کنیم و در آسمآنها سیر کنیم در همین زمین هم میشود به خدا نزدیک شد»
عرض میکنم: اگر منظورتان این است که نیازی به سلسلهها و آداب و رسوم اختراعی فرقههای مختلف صوفیه نیست، با شما کاملاً موافقم.
و اگر معتقدید که معتقد شدن به کلام امامیه و عمل کردن به فقه شیعه میتواند ما را به کمال و سعادت برساند، باز هم کاملاً موافقم.
ولی اگر منظورتان از اینکه «نیازی نیست که سیر و سلوک کنیم» این است که بدون جهاد با نفس و شناختن مکر و کید شیطان و سالها تلاش خستگی ناپذیر، میتوان به کمال و سعادت رسید، این را به استناد آیات و روایات فراوان نمیپذیرم.
برای شما دوست خوب و همهی جوانان مستعد این سرزمین، آرزوی کمال حقیقی و سعادت واقعی دارم
موفق باشید
حاج فردوسی