حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

بسم الله

با سلام خدمت حاج فردوسی عزیز
چند روز قبل ایمیلی را دریافت کردم و از احکام منهاج فردوسیان سخن میگفت و جرقه‌ای در وجودم برای هزارمین بار زده شد. بنده نماز نمی‌خوانم البته قبلاً میخواندم. فهمم از دین کم است. معتقد هستم ولی عمل نمی‌کنم. تنبیل شده‌ام. غذای روح به من نمی‌رسد. در مسایل اعتقادی تنها هستم و همراه ندارم. در مورد مسائل اعتقادی پل‌های پشت سرم را خراب کردم. خودم را خوب جلوه می‌دهم و ظاهرم از شما مذهبی‌تر است ولی هنوز نتوانستم استمناع را کنار بگذارم. بنده سی و چهار سالم است و هر روز که میگذرد از عاقبت خودم میترسم. دو سال قبل جرقه‌ای در وجودم زده شد و خودم را از مال حرام پاک کردم. تمام زندگی خود را به مردم دادم چون مال خودشون بود و در حال حاضر 2 سال است که بیکار هستم. نمی‌دانم چرا ولی هر بار که خدا را صدا میزنم و خود را به او نزدیک میکنم در آمد من به مو میرسد. بخدا قسم… خداوند به من خیلی لطف کرده است و تمام زندگی ام یک لحظه من را رها نکرده ولی همیشه مشکل معاش داشتم. نمی‌دانم… انگار بسته شده‌ام حرف برای گفتن زیاد است و نمی‌خواهم بیش از این اعتراف به گناه کنم. من گناه کارم… گناه کاری یک هر لحظه در حسرت بهشت میماند و یقیین دارم که جهنم‌ای هستم. نمی‌دانم چند سال دیگر زنده خواهم ماند ولی دوست دارم انسان خوبی باشم و در روز قیامت شرمسار نباشم.
کمکم کنید…. خواهش میکنم

************
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما
توجه شما را به دو نکته جلب می‌کنم:
اول این‌که ـ همانطور که خودتان هم اعتراف کرده‌اید ـ بدون شک، جهنمی هستید. چون مرز ایمان و کفر، نماز است و کسی که نماز نمی‌خواند کافر است و کافر در جهنم.
دوم این‌که از جرقه‌هایی که در دلتان زده می‌شود به راحتی می‌شود فهمید که خدای مهربان شما را فراموش نکرده است و به جهنمی بودن شما راضی نیست. هر از چندی جرقه‌ای می‌فرستد، شاید در هیزم نمناک وجود شما بگیرد و آتشی الهی افروخته گردد.
راه چاره‌ی تمام مشکلات شما یک چیز است و آن منهاجی شدن است. بی نمازی و بیکاری و استمناء و… با یک همت بلند و مردانه برای منهاجی شدن، حل می‌شود (ان شاء الله)
مریضی به پزشک فوق تخصص مراجعه کرد و از بیماری‌اش اظهار ناراحتی نمود. در ضمن گفت: به هر پزشکی که مراجعه کرده از معالجه‌ی وی عاجز شده‌اند. پزشک متخصص او را دلداری داد که حتماً مریضی ات را به سلامتی تبدیل خواهم کرد. پزشک برایش داروهایی نوشت و به بیمار گفت: این داروها را در وقت تعیین شده و به همان کیفیتی که نوشته ام، مصرف کن. بیمار گفت: همتی که بتوانم به دستورات شما عمل نمایم در خودم سراغ ندارم!! حالا می‌فرمایید چه کنم؟ پزشک فوق تخصص از مداوای آن مریض، درمانده شد.
برادر عزیزم نکند حکایت شما، حکایت آن مریض بی‌همت باشد. اگر همت نباشد نه برنامه‌ی صحیح و نه استاد کامل، نمی‌توانند کاری از پیش ببرند.
و پیشنهاد ما برای تیز کردن آتش همت، مطالعه‌ی کتاب «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» است.

برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است