سلام بر حاج فردوسی
اخیراً نقدی بر قسمتی از کتاب روح مجرد علامه طهرانی که در مورد مرحوم سید هاشم حداد است نوشته شده است. در این آدرس:
http: //www.shia ـ online.ir/article.asp?id=18930&cat=1
لطفاً نظرتان در مورد این مطلب را بیان کنید. متشکرم
************
بسم الله و هو الحق
به نظر این حقیر هر دو بزرگوار اشتباه کردهاند. هم علامه طهرانی (ره) اشتباه کردهاند که حالات موقت و عارض بر یک سالک را در جامعهای که همه جور فهم و شعور در آن هست، به صورت علنی منتشر کردهاند و هم این طلبهی جوان اشتباه برداشت کرده است.
آنچه بر مرحوم حداد رفته یک حال بوده است از جنس همان حالهایی که بر هر سالکی میگذرد و ارزش نقل و ثبت در کتاب ندارد.
اگر این حالات که در مسیر تکامل رخ میدهد را کسی بخواهد ملاک قضاوت قرار دهد، خیلی از شخصیتهای بزرگ معنوی ما به صورت جدی زیر سؤال میروند.
البته گویا این جوان که بر آن پیر خرده گرفته، خیلی با فضای سیر و سلوک بیگانه است و گرنه این گونه حالات برای هر سالکی به وفور رخ میدهد و خود به خود هم زایل میگردد.
انتقاد ما به برخی بزرگواران مانند آیت الله حسن زاده آملی، حجة الاسلام فاطمی نیا، حجة الاسلام انصاریان و علامه فقید طهرانی (ره) ـ با همهی احترامی که برایشان قائلم ـ این است که برخی از حالات گذرای سالک را در منبرهای عمومی و کتابهای فروشگاهی بیان میکنند که موجب گمراهی ناآشنایان با فضای سیر و سلوک میگردد.
می گفت: چند سال قبل، حالی برایم عارض شده بود که وجود مقدس حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در قلبم حاضر مییافتم. در نتیجه، تمام سوز و گدازم در فراق و غیبت آقا بر طرف شده بود. در همان ایام، در دعای ندبهای شرکت کردم و هر چه مداح، بیشتر ناله و زاری میکرد، من بیشتر تعجب میکردم که چرا اینهمه ناله از فراق میکند در حالی که آقا در دل ما حاضر است و صبح و شام میتوان به قامت دلآرایش نگریست. این حال بعد از مدتی زایل شد و دوباره به ناله از فراق و دعا برای فرج و ظهور برگشتم.
یا میگفت: حالی برایم رخ داد که تمام مردم را در جستجوی خدا و کلمهی طیبهی «لا اله الا الله» میدیدم! حتی آنان که در حال معصیت باری تعالی بودند را در جستجوی کمال مطلق مییافتم! بعد از مدتی این حال زایل شد.
از این گونه حالات موقت و زایل شدنی بسیار بر سالکین میگذرد و ارزش نوشتن و گفتن و قضاوت کردن ندارد.
پس نه آن حالی که برای مرحوم حداد در آن برهه از زمان رخ داده حق است؛ نه کار علامه طهرانی (ره) در انتشار عمومی آن حال، درست است و نه برداشت این جوان نا آشنا با زبان اهل معنا، صحیح و مطابق با واقع است.
اساساً این دعوا از آن دعواهایی است که نمیتوان حق را به هیچ طرفی داد.
موفق باشید
حاج فردوسی