به نام خدا
سلام
مدتی پیش در عاشورای سال گذشته با کتاب منهاج فردوسیان آشنا شدم ولی نتوانستم دستورات آن را انجام دهم گویی چیزی در وجود من و یا عاملی که به من مربوط میشود در خارج از وجود من مانع حرکت من میشود. روزگاری بود که خدا را حاضر وناظر میدیدم از عشق خدا میگریستم وبسیار عالم زیبایی بود، وحاضر نبودم که ان را با چیزی عوض کنم ورفته رفته یک نوع ترس در وجود من بوجود آمد ویک روز ظهر که در اتاق تنها خوابیده بودم از خواب که بیدار شدم دچار احساس بدی شدم احساس کردم که رفته رفته از خدا دور خواهم شد واین متاسفانه به حقیقت پیوست ودر وجود خدا شک کردم خلاص بگذریم یاد آن ایام جز زهر بر وجود من چیزی ندارد و الان حال و روز خوبی ندارم لطفاً راهنمایی کنید که در خور توان من باشد.
با تشکر فراوان
************
باسمه المتعالی
سلام علیکم
توجه شما را به چند نکته جلب میکنم:
1 ـ قبل از مراعات قوانین، باید اقدام به اصلاح دیدگاههای اعتقادی خود بنمایید. برای این کار میتوانید قواعد نظری پایه و تکمیلی را مطالعه نمایید و دیدگاههای خود را بر طبق آن تصحیح کنید. یکی از عوامل مهم در بیرغبتی عملی، اشکالات اعتقادی است. اگر دیدگاههایتان اصلاح شود، خیلی بهتر و سبک تر به سوی کمال و سعادت حرکت خواهید کرد.
2 ـ از منظر منهاج فردوسیان، آمدن و رفتن حال، ارزش خاصی ندارد. آنچه مهم است، ثبات قدم در مراعات قوانین در حال بسط و قبض به یک اندازه است. زمانی که به این استقرار برسید، از آمدن و رفتن حال، باکی نخواهید داشت.
3 ـ اینکه چشمهای از لذتهای معنوی و ملکوتی به شما نشان دادهاند، برای اتمام حجت است که فردای قیامت نگویید نچشیدم و درک نکردم و الا به دنبالش میرفتم. اکنون باید با تلاش مضاعف و همت والا، قوانین را در جدول مراقبه قرار دهید و شروع به عمل نمایید تا دوباره به همان حالهای خوش ـ البته بسیار کاملتر و عمیق تر ـ برسید. باز هم تذکر میدهم که حال ارزش ندارد و عمل به قوانین است که ارزش دهنده و رساننده به کمال واقعی و سعادت ابدی است.
4 ـ مطالعهی کتاب شریف «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» کمک بسیار خوبی در خارج شدن از حالت قبض و ورود به حالت بسط است.
5 ـ تمام آنچه نوشتم، در توان شماست و دستور و راهنماییای بیرون از طاقت و توان در منهاج فردوسیان نیست.
موفق باشید
حاج فردوسی