حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام
با اینکه قبولتون ندارم[1] اما از اینکه زحمت کشیدید و جواب دادید ممنون. البته باید کتاب منهاج فردوسیان رو بخرم شاید واقعاً حق با شما باشه… ضمناً به نظر شما بهترین راه نفی خواطر چیه یا همون القاآت شیطانی و فکرهای باطل [2]
اینطور که متوجه شدم منهاج فردوسیان کلا به بهشت وجهنم اعتقاد داره نه مطلب سوم مثل عندیت و… [3]
به نظر شما منظور از این ایه چیست؟… وکنتم ازواجا ثلاثه… سوره واقعه… [4]
اگر قرار بود خدا بگه توی همون بهشت مقامی هست واسه مقربین پس باید یکی یکی مقامات و طبقات بهشت رو ذکر میکرد… [5]
فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی تنها تو کل قرآن یکبار خدا از بهشت خودش نام میبره که به نظر میرسه مطالبی هست که هر کس نمیداند… نظر شما چیست؟ [6]

************
باسمه تعالی و تقدّس

سلام علیکم
[1] نیازی نیست ما را قبول داشته باشید، همین که حرف حق، یعنی قرآن و روایات معتبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام) را قبول داشته باشید، برای رسیدن به کمال و سعادت شما، کافی است. ان شاء الله
[2] هیچ یک از راه‌های صوفیه برای تمرکز خیال و تخلیه‌ی ذهن و مدیتیشن و غیره را توصیه نمی‌کنیم. فقط سعی کنید در حال نماز و تلاوت قرآن، حواستان را به معنی کلمات متوجه کنید. با تمرین این معنا، در یک شیب آرام، به حضور قلب مورد نظر خواهید رسید. برای خلاص شدن از افکار شیطانی، مطالعه‌ی کتاب‌های مفید، گفتگو با دوستان خوب و گفتن ذکرهای معتبر مانند «صلوات» و «لا اله الا الله» (البته بدون عدد و زمان و آداب خاص) مفید خواهد بود. ان شاء الله
[3] از مجموع صدها آیه و روایت معتبر، چیزی بیشتر از دو منزل (بهشت و جهنم) به ما نرسیده است. و چون اصحاب منهاج فردوسیان در قدم اول، از اختراعات و شیرین کاری‌های صوفیه و عرفا و فلاسفه، آزاد می‌شوند، درک این مطلب دینی برایشان خیلی راحت می‌شود؛ به خلاف کسانی که حاضر نیستند آیه و روایت را بر بافته‌ها و یافته‌های ملا فلان و میرزا بهمان ترجیح دهند. این زندانیان اوهام و خیالات، همواره در حیرت به سر خواهند برد. ان شاء الله
[4] شیخ طوسی (رحمه الله) در امالی خود به سندی که از ابن عباس دارد از او روایت کرده که‏ گفت: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) معنای آیه شریفه «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ» را پرسیدم، فرمود: جبرئیل به من گفت: اینان عبارتند از علی، و شیعیان او، آری علی و شیعیانش جلوتر از هر کس دیگر به بهشت در می‏آیند و به کرامت و احترامی که نزد خدا دارند مقرب درگاه خدایند. [امالی شیخ طوسی، جلد 1، صفحه‌ی 70]
و در کمال الدین به سند خود از خیثمه جعفی از امام ابی جعفر (علیه‌السلام) روایت کرده که در ضمن حدیثی فرمود: «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» ماییم، و آخرون هم که در باره‏اش فرموده: «وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ» ما هستیم. [کمال الدین، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 206، ضمن حدیث 20]
و در عیون در باب «ما جاء عن الرضا (علیه‌السلام) من الاخبار المجموعة» به سند خود از علی (علیه‌السلام) روایت آورده که فرمود: آیه شریفه «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ» در باره من نازل شده است. [عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه‌ی 65، حدیث 288]
از مجموع این سه روایت و سایر روایات این باب چنین به دست می‌آید که مردم در روز قیامت به سه دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته جهنمیان هستند (اصحاب الشمال)، دسته‌ی دوم، خوبان و بهشتیان از سایر امت‌ها هستند (اصحاب الیمین)، دسته‌ی سوم، سبقت گیرندگان به بهشت هستند (السابقون) که ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام) و شیعیانشان می‌باشند. این گروه اخیر (یعنی سابقون) علاوه بر این که زودتر از دیگران به بهشت می‌روند، درجه شان نیز بالاتر و والاتر است.
[5] درجات بهشت و درکات جهنم در روایات زیادی بیان شده است. برای اطلاع بیشتر به کتاب «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» مراجعه نمایید.
[6] این‌که فرمود: «فَادْخُلِی فِی عِبادِی» در حقیقت امضای عبودیت وی است و جمله «وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» منزلگاه او را معین می‏کند، و منظور از این‌که کلمه «جنت» را بر ضمیر تکلم اضافه کرد و فرمود: «داخل جنت من شو» این بوده است که او را به تشریف خاصی مشرف کند، و در کلام خدای تعالی هیچ جا غیر این آیه، جنت را به خود نسبت نداده است. [ترجمه المیزان، جلد ‏20، صفحه‌ی 478]
توجه داشته باشید برخی افراد که دارای ذهنی شاعرانه و خیال پردازانه هستند، از کلمه‌ی شریفه‌ی «علمناه من لدنا علما» مقامی به نام مقام «لدنیّت» درست کرده‌اند!! از کلمه‌ی شریفه‌ی «عند ملیک مقتدر» مقامی به نام مقام «عندیّت» ساخته و پرداخته‌اند!! از کلمه‌ی شریفه‌ی «جنتی» مقامی به نام «جنة الذات» تراشیده‌اند!! ولی تمام اینها و نظائرش، سندی از ناحیه‌ی استادان منهاج فردوسیان (علیهم السلام) [یعنی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم السلام)] ندارد و مشتی بافته‌ی شاعرانه و خوش‌ذوقی ادیبانه است.
اگر برای هر یک از اینها بتوانند، روایتی معتبر ارائه دهند، تسلیم می‌شویم ولی با خوش خیالی‌های امثال آقای… نمی‌توان از غیب، خبر داد.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است