سلام حاج آقا
طبق قانون تا سر حد مرگ باید به قوانین پایبند بود. اما شما خودتان اثراتش رو به عنوان قدیمیترین عضو منهاج فردوسیان دیدهاید؟
مثل مکاشفات ومشاهدات… به هر جهت اینها باعث یقین میشود وادامهی راه رو آسانتر میکند
************
باسمه تعالی و تقدّس
سلام علیکم
اولاً: «منهاج فردوسیان» آن راه روشنی است که در سپیده دم روز 27 رجب از بلندای کوه نور، از کنارهی غار حراء، توسط رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای رساندن بشر به برترین رامشگاه عالم هستی، یعنی «فردوس برین» جاری شد و این راه، تا روز قیامت ادامه دارد. پس من قدیمی ترین عضو منهاج فردوسیان نیستم بلکه یکی از جدیدترین اعضای «منهاج فردوسیان» محسوب میشوم. از قدیمی ترین اعضای منهاج فردوسیان میتوان از این بزرگواران یاد کرد: حضرت سلمان فارسی، حضرت ابوذر غفاری، حضرت عمار بن یاسر، حضرت مقداد بن اسود، حضرت ابوطالب، حضرت خدیجه بنت خویلد، حضرت حجر بن عدی، حضرت حذیفهی یمانی، حضرت صعصعة بن صوهان و حضرت مالک اشتر (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین). اینان راه تکامل و سعادت را از زلال وحی و بدون توجه به آموزههای دیگران، فقط و فقط، از رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشینان برحق آن جناب (علیهم السلام) اخذ کردند و رسیدن به آنجا که باید میرسیدند.
ثانیاً: مکاشفات و مشاهدات، انواع مختلف دارد که مهم ترین نوعش، آن است که موجب زیاد شدن یقین گردد. گاهی چنین مکاشفاتی بر دل منهاجی رخ میدهد بدون این که او بفهمد و طی حادثهی خاصی باشد ولی احساس میکند آنچه را قبلاً میدانسته و بدان «علم» داشته، اکنون بدان «یقین» دارد.
مثلاً قبل از منهاجی شدن، شنیده بود که بهشت و جهنمی هست ولی بعد از ورود به منهاج فردوسیان و استمرار و استقرار، چنان به وجود بهشت و جهنم ایمان پیدا کرده که هیچ استدلال و شبههای نمیتواند ایمانش را سست کند.
مثلاً قبل از منهاجی شدن میدانست که نباید راه کمال و سعادتش را از غیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمهی معصومین (علیهم السلام) بگیرد ولی بعد از ورود به منهاج فردوسیان و خارج شدن از حجابهای پنجگانه، تمام بزرگان جهان (فلاسفه، عرفا، حکما، شعرا، هنرمندان، نویسندگان، مخترعین، مکتشفین و صاحبان فکر و قلم)، چنان از چشمش میافتند که به یقین درک میکند، هیچکدام از اینان، ارزش پیروی و لیاقت پیشوا شدن ندارند.
مثلاً قبل از منهاجی شدن، میدانست که امام دوازدهم شیعیان، زنده ولی غائب است ولی بعد از منهاجی شدن و استمرار و استقرار، آن وجود مبارک را پدر معنوی خود، و همواره نگهبان و دعاگوی خویش مییابد و محبتی فوق العاده به آن عزیز مهربان را در دل و جانش احساس میکند به طوری که یک لحظه نمیتواند از انتظار آمدنش غافل شود.
این مکاشفات، ارزشمند و راهگشا برای رسیدن به کمال و سعادت هستند. البته دیدن خوابهای خوب و رؤیاهای صادقه، پیش بینی بعضی حوادث، مستجاب شدن دعاها، قوی شدن اراده، و مانند این موارد، آثار قهری تهذیب و تزکیهی نفس است. ولی نکتهی اساسی این است که منهاجی نباید و نباید و نباید به آمدن یا رفتن چنین حوادثی، دلگرم یا دلسرد شود. تمام اینها میتواند در برههای از حرکت تکاملی، رخ داده و بعد از مدتی زایل شود. نه آمدنش نشانهی رسیدن و پایان کار است و نه رفتنش نشانهی پسرفت و نقصان. آنچه باید همواره مدّ نظر منهاجی باشد، «جدول محاسبه» است. اگر در جدول محاسبهاش موفق باشد، موفق است هرچند مکاشفه و مشاهده و خواب خوب نداشته باشد. اگر در جدول محاسبهاش موفق نباشد، موفق نیست هر چند حالات و رؤیاهای خوب داشته باشد.
پس دقت بفرمایید که «منهاج فردوسیان» بر اصلاح ایمان و عمل استوار است نه بر خواب و خیال و مکاشفه و مشاهده. اگر ایمانتان را بر طبق قواعد نظری منهاج، اصلاح کردید و عملتان را بر طبق قوانین عملی منهاج، تنظیم نمودید، شما موفق هستید و بالاخره نتایج فوق العادهی این تلاش را خواهید دید. ان شاء الله
امیدوارم با این مختصر، روشنگری لازم را انجام داده باشم
و له الحمد
حاج فردوسی