سؤال: آیا منهاج فردوسیان به علت نداشتن «برداشت»، ناقص نیست؟
تفصیل سؤال: با توجه به گسترش علوم و جوامع بشری، نمیتوان برای رساندن تمام انسانها به کمال و سعادت، نسخهی واحد داد و آن را فقط از تصریحات آیات و روایات جمعآوری نمود. تولید علم و پویایی اندیشه، ایجاب میکند که برداشتهای پویا و جدید از آیات و روایات نیز به برنامهی تکاملی افزوده شود تا به راحتی و بدون دغدغه بتوان آن را کامل و جامع دانست. آیا برنامهای که محدود به واضحات و مسلّمات باشد، ناکار آمد و غیرپاسخگو نسبت به نیازهای نوپدید انسانها نخواهد بود؟
جواب: از سویی استعداد ذاتی انسانهای صدر اسلام از استعداد ذاتی انسانهای این دوران، بیشتر نبوده، بلکه شاید کمتر نیز بوده است.
از سوی دیگر، به تصریح روایات معتبر، برخی از همان انسانهای صدر اسلام با همان استعدادهای معنوی هماندازه یا کمتر از انسان معاصر، توانستهاند به درجات عالیهی ایمان و بهشت دست یابند.
با این مقدمات در مییابیم که نرسیدن بشر معاصر به قلههای کمال و معنویت، در ناقص بودن برنامهی تربیتی نیست؛ زیرا برنامهای که اینک در دست ماست، همان برنامهای است که در نزد افرادی همچون جناب سلمان، جناب ابوذر، جناب مقداد و جناب عمار (رضوان الله تعالی علیهم) بوده است. اگر آنان توانستند با ایمان راسخ به همین قواعد نظری و مراعات جدّیِ همین قوانین عملی، به عالیترین درجات برسند، حتماً انسانهای امروزی نیز میتوانند با ایمان به این قواعد نظری و عمل به این قوانین عملی، به همان نقطه برسند.
برنامهای که بر طبق واضحات و مسلّمات قرآن کریم و روایات معتبر از استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم السلام) تنظیم شده، برای کسانی که مشتاق رسیدن به کمال و سعادت هستند، کامل و رساننده است.
خلاصهی جواب، این که اگر کسی اشتیاق به کمال و سعادت داشته باشد، با باور به همین مقدار از دیدگاهها و مراعات همین مقدار از دستورات عملی، به بالاترین درجات عالم هستی خواهد رسید و هیچ نیازی به برداشتهای فیلسوفان و بافتههای مفسران و یافتههای عارفان نخواهد داشت.