سلام جناب آقای حاج فردوسی
اول از همه خدا رو شکر که یک سری چیزها رو اینجا خوندم از پروردگار مهربونم میخوام کمکم کنه اشتباهاتم رو جبران کنم. اما راستش با وجود اینکه چیزهایی که اینجا خوندم با عقل و احساسم جور در میومد یک حس بدی نسبت به اینجا و شما و منهاج فردوسیان و بقیهی چیزها دارم. ازتون میخوام یک جوری یک متنی حرفی رو در جوابم بگید که حسم هم نسبت به اینجا عوض بشه. یادتونه دربارهی کتابی که دارم مینویسم با هاتون مشورت کردم. من نگفتم که همهی آدما عوض میشن گفتم فقط تلاشم رو میکنم تا اعتقاداتم رو به جوونای هم سن و سالم و بقیه بگم. راستی یک سوال شما یک جا نوشته بودید که شیعهی واقعی باید چشم و دلش از خوبی پر باشه فکر کنم تقریبا همین بود مگه نه!
یعنی چی؟ راستش نمیفهمم منظورتون چیه یک کم توضیح بدید. یعنی اگه کسی رو دیدی که خوبیهایی داره باید اونها رو نادیده بگیری چون معصومین بهتر بودند (البته من یقین دارم که هیچ کس بهتر از اونها نبوده و نیست و نخواهد بود). اگه میشه دربارهی کتابم هم فکر کنید اگه سعی کنم هدفم رو فقط رضای خدا کنم اون موقع چی؟ منطقی جواب بدید لطفاً به ایمیلم بفرستید.
************
هو الحق المبین
سلام علیکم
نامهتان را به صورت بند به بند جواب میدهم.
ـ اول از همه خدا رو شکر که یک سری چیزها رو اینجا خوندم از پروردگار مهربونم میخوام کمکم کنه اشتباهاتم رو جبران کنم. اما راستش با وجود اینکه چیزهایی که اینجا خوندم با عقل و احساسم جور در میومد یک حس بدی نسبت به اینجا و شما و منهاج فردوسیان و بقیهی چیزها دارم. ازتون میخوام یک جوری یک متنی حرفی رو در جوابم بگید که حسم هم نسبت به اینجا عوض بشه
جواب: حس شما کاملاً طبیعی است. یک مَثَل قدیمی میگوید: «فلانی آنقدر آب جوش خورده است که وقتی به آب سرد هم میرسد، فوت میکند!». اینقدر اخبار گوناگون و حکایتهای جور واجور از اسمها و ایسمهای جدید و نوپدید شنیده و خواندهاید که در ناخودآگاه ذهنتان هر اسم جدید و چیزی که بوی نوآوری میدهد، محکوم به انحراف است. یعنی ذهن ناخودآگاه شما اینطور حکم میکند که حتماً باید ریگی به کفش آن باشد. در گذشتهها، نمونهای از این اخبار و حکایات و تحلیلها را منتشر کردم و نتیجه گرفتم که باید به آنان که تازه با «برنامهی تربیتی منهاج فردوسیان» آشنا میشوند، حق داد که با دیدهی شک و تردید بنگرند و با احتیاط برخورد نمایند.
ـ یادتونه دربارهی کتابی که دارم مینویسم باهاتون مشورت کردم. من نگفتم که همهی آدما عوض میشن گفتم فقط تلاشم رو میکنم تا اعتقاداتم رو به جوونای هم سن و سالم و بقیه بگم. راستی یک سوال شما یک جا نوشته بودید که شیعهی واقعی باید چشم و دلش از خوبی پر باشه فکر کنم تقریبا همین بود مگه نه! یعنی چی؟ راستش نمیفهمم منظورتون چیه یک کم توضیح بدید. یعنی اگه کسی رو دیدی که خوبیهایی داره باید اونها رو نادیده بگیری چون معصومین بهتر بودند (البته من یقین دارم که هیچ کس بهتر از اونها نبوده و نیست و نخواهد بود)
جواب: منظور این است که منهاجیون و منهاجیات نباید با دیدن کرامتها و کارهای خارق العاده، جذب صاحب آن شوند زیرا بسیار دیده و شنیدهایم که خیلی از مکاشفات و مشاهدات، خواب و خیال بوده و خیلی از عجایب و غرایب، سحر و جادو و کار اجنه بوده است.
برای این که عمق مطلب را درک کنید، لازم است کتاب «کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه» را مطالعه نمایید.
همچنین به صِرف این که فلان آقا، آدم خوبی است و نماز شب میخواند و تقوا و طهارت دارد، نباید موجب شود که ما خود را تابع و شیعهی او بدانیم. هر کسی از رعیت [یعنی غیر از طبقهی انبیا و ائمه علیهمالسلام] باید به صورت مستقیم به امامش اتصال روحی داشته باشد. البته اتصال علمی برای همه ممکن نیست و باید از طریق علمای راستین، این ارتباط حاصل شود. ولی اتصال ولایی برای همه هست و غیر آن اشکال دارد.
ـ اگه میشه دربارهی کتابم هم فکر کنید اگه سعی کنم هدفم رو فقط رضای خدا کنم اون موقع چی؟ منطقی جواب بدید لطفاً به ایمیلم بفرستید
جواب: اگر احساس میکنید که خواهید توانست با نوشتن این کتاب، مفید باشید، نیتتان را برای خدای متعال و رسیدن به ثوابهای عالیهاش خالص کنید و با توکل بر او و توسل به خاندان وحی (علیهم السلام) کارتان را شروع نمایید.
ضمناً کی بیمنطق جواب دادهام یا جواب غیر منطقی دادهام که از من میخواهید اینبار منطقی جواب بدهم؟!
موفق باشید
حاج فردوسی