سلام، همسر بنده نماز را سبک میشمارد. گاهی اوقات آخر وقت میخواند و گاهی اوقات مشخص است که تند و بی توجه میخواند. تذکر که میدهم میگوید خدا که به نماز من نیازی ندارد که از من خواسته نماز بخوانم. خیلی با آرامش و دوستانه تحت این واژه که چون دوستت دارم میگویم و از مهربانی خدا میگویم که بدین وسیله شکر نعماتش را به جا میآوریم و ایشان میگویند* پس خدای مهربان نماز نخواندن مرا خواهد بخشید.* لطفاً راهنمایی بفرمایید.
1. طبق روایت بفرمایید که آیا تا این حد خوش بین بودن درست است و اگر نیست آیات و روایاتی بفرمایید که خداوند به راحتی از این مهم نمیگذرد.
2. تا چه حد امر به این معروف مهم بر من لازم است؟
3. آیا اگر این موضوع باعث بگو مگو شود مراء به حساب میآید یا مراء فقط در مسائل دنیوی است که زنان از آن نهی شدهاند؟
4. چه کنم افکار و عقاید ایشان در فرزند پسرم اثر نکند با توجه به اینکه پدر الگوی پسر است؟ چون هم اکنون که مقید است اما پدرش میگوید ما هم که به سن او بودیم همینطور بودیم. به دانشگاه که برود تغییر میکند و میفهمد کار مردم را راهانداختن و جواب مراجعین را دادن از نماز مهم تر است و ثوابش بیشتر. ممنون
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
1. خوش بین بودن به این معنی است که عبادتها را با شرایط و حدودش بجا آوریم، آنگاه امیدوار باشیم عبادت هایمان مقبول درگاه الهی قرار گیرد. نه این که عبادت نکنیم یا با شرایط و حدودش انجام ندهیم و باز هم امیدوار باشیم، این «امیدواری» نیست بلکه «فریب خوردن از شیطان» و «فریب دادن خویش» است. بهترین و روشن ترین روایت در این مورد، همان سخنان امام صادق (علیه السلام) در روزها یا لحظات آخر عمر مبارکشان است که فرمودند: «شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نخواهد رسید»
2. همواره و با محبت و دلسوزی، تذکر بدهید. در روایت است که اگر تذکر دادید و عمل نکرد، شما وظیفه تان را انجام دادهاید و از این جهت مورد بازخواست قرار نخواهید گرفت.
3. نباید اجازه بدهید کار به بگو مگو و مشاجرات لفظی بکشد، زیرا شیطان تمام همتش این است که بین دو مسلمان، کدورت ایجاد کند. شاید تمام یا بخش زیادی از احساس تکلیفی که در مورد شوهرتان میکنید، از ناحیهی شیطان باشد تا بعد از تذکر، با تند زبانی، توهین، تحقیر، مقایسهاش با مردان دیگر و مانند این امور ممنوعه، زمینهی نارضایتی شوهر از شما را فراهم سازد و بدین ترتیب، شما را که از جهات دیگر، ساخته شده و موفق هستید، از این طریق، به زمین بزند و چهرهی جانتان را خدشه دار نماید.
4. کسی نگفته و جایی ننوشتهاند که حتماً پدر الگوی پسر است. موارد زیادی سراغ دارم که تحت تربیت مادری فرهیخته و دیندار، فرزندان، علاقه مند به تقوا و طهارت بار آمدهاند و انحرافات و گمراهیهای پدر، کمترین اثری در آنان نداشته است.
برای این که فرزندتان را از آسیبهای اینچنینی ـ چه از ناحیهی پدرش و چه از ناحیهی دوستانش و جامعه ـ محافظت نمایید، سعی کنید فرزندتان با کتاب «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» مأنوس باشد. اگر در دوران دبستان است، برایش بخوانید و توضیح دهید و اگر در سن بالاتر از دبستان قرار دارد، از او بخواهید که وصف بهشت و وصف جهنم را (مثلاً روزی دو صفحه) برایتان بخواند و توضیح دهد. اینگونه ذهن خالی و پاک فرزندتان به تسخیر آیات و روایات در میآید و جایی برای انحرافات و القائات شیاطین باقی نمیماند.
مهم این است همانطور که به تغذیه و لباس و کفش فرزندتان اهمیت میدهید، به فکر و روحش اهمیت بدهید. اگر فلان و بهمان برایش میخرید تا در بزرگی عقدهای نشود، روحش را از خدا و معنویت پر کنید تا در بزرگی، احساس خلأ معنویت نکند و به سوی جریانهای انحرافی فکری متمایل نگردد.
موفق باشید
حاج فردوسی