با سلام خدمت شما حاج آقا فردوسی محترم
اینجانب پسر جوانی هستم 22 ساله، دانشجو و غریب یک سال است متاهل شدهام اما فعلا مستقل زندگی نمیکنیم (در دوران نامزدی به سر میبریم. البته عقد دائم کردهایم)
نمی دانم از کجا شروع کنم و از چه بنویسم، چندین ماهی میشود که با منهاج فردوسیان آشنا شدهام و مطالب سایت را کم و بیش خواندهام و مختصری شناخت از شما و منهاج فردوسیان پیدا کردم. حقیر قطرهای هستم ناچیز در دریای بیکران بندگان خداوند. نه ادب بندگی را کامل به جا آوردهام و نه شکرش را (مقصودم این نیست که در برابر شما اقرار به گناه کنم که میدانم که اقرار به گناه و خطا تنها باید نزد خداوند باشد) در خاطرم هست که شنیده بودم هرچه انسان (غیر معصوم (ع)) بیشتر بداند، متوجه میشود که کمتر میداند. و حال احساس میکنم چیزی نمیدانم و در این دنیا سرگردانم. مقصد را میدانم ـ حلال و حرام خدا را با خبرم ـ اما از هوای نفس هم بی نصیب نمانده ام. نه دنبال علوم غریبهام نه دنبال کشف و شهود. شاید مشکل اصلی همان نداشتن برنامه هست که احتمال زیاد منهاج فردوسیان را پیشنهاد خواهید داد.
اما …. اما چند سوال درد دلگونه…!
حتما از اوضاع جامعه بخصوص دانشگاهها خانوادهها و مسائل فرهنگی آن با خبرید. اطلاع از اوضاع فکری و سطح تفکر جوانان امروزی دارید. از دختران تا پسران. از ازدواجها تا طلاق ها. از عشقهای لحظهای تا فراقهای هفته ای. از روشنفکری تا نقد اندیشههای فلان شخص. از …. تا…. !
1ـ برنامه شما برای شخصی که باید وارد صراط مستقیم شود و آن را طی کند اما غرق در دنیا و مادیات و … هست چیست؟
2ـ چطور این مسیر درست را به اطرافیانی که با آنان زندگی میکنیم و رفتار و کردار ما بر هم تأثیر میگذارد بگوییم؟ چطور به آنان بفهمانیم که انجام حرام یعنی گناه و گناه یعنی دور شدن از خدا. چطور بفهمانیم دور شدن از خدا یعنی چه؟!
3ـ آیا این دو موجود میتوانند در کنار هم به سمت خدا حرکت کنند در حالی که هر دو در نهایت دنبال خدا هستند اما گاهی یکی نمیتواند از خواسته و آرزوهای در ظاهر شیرین دنیایی خود دل بکند؟
4ـ دختر یا پسر جوانی که در خانوادهای بزرگ شدهاند که شاید ظاهر دین را داشتهاند اما از کنار سایر موضوعات ساده میگذرند از آهنگ و رقص گرفته تا پوشش و حجاب ناقص اقوام و رفت آمد با آنان، آیا میشود به توفیق الهی روزی بنده واقعی خداوند باشند.
5 ـ چطور باید بر مهمانیهای آنچنانی خانوادگی صبر وغلبه کرد؟ نرویم اختلاف میشود. برویم و خاموش و سر به زیر گوشهای بنشینیم و نگیم و نخندیم اختلاف میشود. برویم و بخندیم گناه میشود.
6 ـ و اینکه بارها به ایشان گفتهام اما چطور همسرم را متوجه کنم که حقیقتا برگزار کردن یک عروسی که اگر آهنگ و رقص زن در مقابل زن هم در آن باشد و نامحرمی هم نبیند باز گناه دارد؟ (چطور جلوی این نوع اتفاق و عروسی را بگیرم؟)
سرگردانی و پریشانی مرا در سوال کردنم ببخشید. یادم هست روزگاری آزوی شهادت داشتم و امروز از این میترسم که خدای ناکرده با شرمندگی نزد خداوند حاضر شوم. فقط میدانم تا دیر نشده باید اقدام کرد باید التماس کرد و متوسل با ائمه معصومین علیهم سلام شد تا نجات یافت. لازم میدانم بگویم که ازدواج ما عشق و عاشقی نبوده و بعد از پیشنهاد از طرف پدرم به خواستگاری رفتیم و بعد آشنایی و با توکل و محض رضای خدا ازدواج کردیم!!!
خدا رو شکر. کاش من و همسرم هم جزء منهاجیان بشویم.
اما حاج فردوسی محترم لطفاً مرا راهنمایی کنید که چطور این مسائل را حل کنم و همسرم را با خود همراه کنم و با هم به سمت خدا بیاییم. امیدوارم از اینکه وقت شما را گرفتم حلال کنید و مرا راهنمایی بفرمایید.
التماس دعا
حق نگهدارتان
************
باسمه تعالی و تقدس
سلام علیکم
شور و حرارت شما برای رسیدن به کمال و سعادت، قابل ستایش است و خیلی باید قدرش را بدانید. در جهانی که اکثر جمعیتش را غافلان تشکیل میدهند، چنین بیداری وجدانی کمیاب است. و اما جواب سؤالات شما:
1ـ برنامه شما برای شخصی که باید وارد صراط مستقیم شود و آن را طی کند اما غرق در دنیا و مادیات و … هست چیست؟
جواب: هدایت دو نوع است؛ یکی به معنی افاضهی ایمان و ایجاد طلب است. این نوع هدایت فقط و فقط در انحصار وجود مقدس حق تعالی است و حتی به صراحت، رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از داشتن چنین هدایتی محروم معرفی میفرماید.
نوع دیگر هدایت، راهنمایی کسانی است که اشتیاق لازم جهت کسب درجات عالیه را دارند. آنچه از انبیاء، اوصیاء و علماء بر میآید، این نوع هدایت است. اگر خدای متعال ارادهی خیر برای بندهای کرده بود و دلش را برای پذیرش هدایتگری انبیاء آماده نموده بود، ما میتوانیم راه درست را به او نشان دهیم. اگر کسی شوق لازم را در خودش نمیبیند، با مطالعهی پیوستهی کتاب «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» و تأمل و تفکر در آن، به شوق و انگیزهی لازم خواهد رسید. ان شاء الله
و اگر شوق و انگیزهی لازم را دارد، کتاب منهاج فردوسیان را باز کرده و قدم به قدم بر طبق آنچه در صفحات 33 تا 37 (نسخهی اول) آمده، عمل نماید تا در اندک زمانی تکامل را حس کرده و سعادت را لمس کند. ان شاء الله.
2ـ چطور این مسیر درست را به اطرافیانی که با آنان زندگی میکنیم و رفتار و کردار ما بر هم تأثیر میگذارد بگوییم؟ چطور به آنان بفهمانیم که انجام حرام یعنی گناه و گناه یعنی دور شدن از خدا. چطور بفهمانیم دور شدن از خدا یعنی چه؟!
جواب: قرار نیست یک نفر که از جانب خدای تعالی هدایت مییابد، تمام اطرافیانش هم همان هدایت را دریافت کنند. در روایات ما وارد شده است که روز عاشورا برای حضرت اباعبد الله (علیهالسلام) در خانه عزاداری کنید اگر از اهل خانه تقیه ندارید. یعنی در قدیم، کار آنقدر مشکل بوده که یک نفر شیعه از زنش یا پسر بزرگش یا دامادش تقیه میکرده و بخشی از اعتقادات خود را انکار مینموده است!! شما یقیناً امروز چنین شرایطی ندارید. به راحتی اظهار اعتقادات صحیح میکنید و بدان افتخار هم دارید. این، نعمت بسیار بزرگی است که باید شاکر آن باشیم.
کسی را که خدای تعالی برایش ارادهی خیر نکرده، از دست هیچ کس بر نمیآید که نجاتش دهد، البته باید با امیدواری فراوان، همواره برای هدایت یافتن دیگران، دعا کنیم.
3ـ آیا این دو موجود میتوانند در کنار هم به سمت خدا حرکت کنند در حالی که هر دو در نهایت دنبال خدا هستند اما گاهی یکی نمیتواند از خواسته و آرزوهای در ظاهر شیرین دنیایی خود دل بکند؟
جواب: جامعه همواره آلوده بوده و خواهد بود، اگر کسی حرکت به سوی معنویت و بهشت برین را مشروط به اصلاح جامعه، خانواده و محیط کارش کند، شاید هیچگاه قدم از قدم بر ندارد. اطراف ما پُر است از انسانهایی که دل به ظاهر شیرین دنیا دادهاند و از باطن مسموم آن غافلند. سعی من بر این است که رفقایم را به این مسألهی مهم متوجه نمایم که به فکر اصلاح خودتان باشید، اصلاح دیگران در مرحلهی بعد قرار دارد. «غافل» را قرآن کریم، پایینتر از «حیوانات» معرفی فرموده است؛ حال فرقی نمیکند که این «غافل» مرد باشد، زن باشد، کوچک باشد، بزرگ باشد، جوان باشد، پیر باشد یا … اگر کسی «غافل» شد با او مدارا کنید و به فکر اصلاح خودتان باشید. البته دعا برای هدایت دیگران و امر به معروف و نهی از منکر، به جای خودش محفوظ است.
4ـ دختر یا پسر جوانی که در خانوادهای بزرگ شدهاند که شاید ظاهر دین را داشتهاند اما از کنار سایر موضوعات ساده میگذرند از آهنگ و رقص گرفته تا پوشش و حجاب ناقص اقوام و رفت آمد با آنان، آیا میشود به توفیق الهی روزی بنده واقعی خداوند باشند.
جواب: از اعجازهای خداوند این است که:
«یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» [سورهی روم، آیهی 19]
یعنی: زنده را از مرده بیرون میآورد، و مرده را از زنده بیرون میآورد، و زمین را بعد از مرگش زنده میسازد.
شاید خداوند در رحم این زن یا در صلب آن مرد، برکتی قرار داده باشد که نسلی پاک و الهی را تحویل بدهد. بعضی از مؤمنین راستین، از پدر یا مادری مشرک متولد شدهاند. یکی از زنان خوب رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)، دختر ابوسفیان (سرکردهی کفار و منافقین قریش) است. پس توجه داشته باشید که همه چیز عالم همان نیست که ما میبینیم و میفهمیم. باید به رضای الهی راضی بود و برای بهبود اوضاع، دعا و تلاش کرد.
5 ـ چطور باید بر مهمانیهای آنچنانی خانوادگی صبر وغلبه کرد؟ نرویم اختلاف میشود. برویم و خاموش و سر به زیر گوشهای بنشینیم و نگیم و نخندیم اختلاف میشود. برویم و بخندیم گناه میشود.
جواب: به صراحت اعلام کنید که منهاجی شدهاید و بعضی کارها برای شما ممنوع است. بگو و بخند از خوش اخلاقی است ولی غیبت، توهین، مسخرگی، مسخره کردن، دست دادن و روبوسی با نامحرم، رقصیدن، نواختن و گوش دادن موسیقی، نوشیدن شراب، خوردن گوشت خوک و خرگوش و خرچنگ و اینگونه کارها (که در قوانین منهاج فردوسیان آمده است)، را ترک کنید. خیلی مؤدبانه تفهیم کنید که تا حدودی همراه جمع هستید، از بقیهی راه عذرخواهی نموده و با خوشرویی جدا شوید. بعد از مدتی خواهید دید که شما را به عنوان یک منهاجی محکم خواهند شناخت و احترام خواهند کرد. بعد از مدتی خواهید دید که اگر بخواهید خلاف قوانین منهاج فردوسیان عمل کنید، همان انسان لاابالی به شما تذکر خواهد داد و اظهار تعجب خواهد کرد که شما منهاجی هستید و این کارها از یک منهاجی بعید است.
مثل معتادی که با افتخار ترک میکند، مثل سیگاریای که با افتخار سیگار را ترک میکند، و به همهی رفقا و بستگانش اعلام مینماید که من دیگر تریاکی نیستم، من دیگر سیگاری نیستم، شما هم با افتخار اعلام کنید که من دیگر منهاجی شدهام و فلان کار و فلان کار را برای همیشه ترک کردهام. شیطانپرست با افتخار اعلام میکند بندهی شیطان شده است، موهای فشنش، آرایش صورتش، گردنبند اسکلتیاش، شلوار پارهاش و انگشتر جمجمهایاش را با افتخار نشان همه میدهد ولی مؤمن از اعلام و بیان این که ایمان راسخ به خدای تعالی و اولیای دین پیدا کرده و مقید شده است به دستوراتشان عمل کند، شرم دارد و حاشیه میرود.
بسیار خوشم آمد از جوانی که میگفت: رفیقم موبایلش را به من نزدیک کرد که چند تصویر نامناسب نشانم دهد ولی من با مهربانی دستم را روی صفحه گذاشتم و گفتم: «عزیزم من منهاجی شدهام. برای من جایز نیست به هر تصویری نگاه کنم. از این به بعد هم از اینگونه تصاویر و فیلمها به من نشان نده. من رفیق گذشتهات نیستم. من فرق کردهام. من منهاجی شدهام.» او هم تبسمی کرد و دیگر هیچوقت مرا با انحراف و جهنم خودش شریک نکرد.
6 ـ و اینکه بارها به ایشان گفتهام اما چطور همسرم را متوجه کنم که حقیقتا برگزار کردن یک عروسی که اگر آهنگ و رقص زن در مقابل زن هم در آن باشد و نامحرمی هم نبیند باز گناه دارد؟ (چطور جلوی این نوع اتفاق و عروسی را بگیرم؟)
جواب: به زبان خوش تذکر بدهید، نهی از منکر نمایید و سعی کنید ورود و حضور در چنین جلساتی نداشته باشید. بیش از این از شما خواسته نشده است.
ـ لطفاً مرا راهنمایی کنید که چطور این مسائل را حل کنم و همسرم را با خود همراه کنم و با هم به سمت خدا بیاییم.
جواب: اعتقاد ما این است، چنان که در قواعد نظری نسخهی دوم خواهد آمد، اگر کسی آرزوی داشتن زندگی بدون گناه را داشته باشد، بالاخره خدای تعالی او را به آرزویش خواهد رسانید. والعاقبة للمتقین.
همچنین اعتقاد داریم، چنان که در قواعد نظری منهاج فردوسیان آمده است، اگر کسی بین خود و خدای خود را اصلاح کند، خدای تعالی بین او و مردم را اصلاح خواهد فرمود. اگر شما رابطهی خود و خدای متعال را در پنهان اصلاح کنید، خدای تعالی تمام جهان را مأمور میکند تا رابطهی شما را در عیان و با مردم، اصلاح کنند. اگر در کار و حالات خودتان دقت کنید، خواهید یافت اعمالی که در شأن شما نیست ولی انجامش میدهید یا در شأن شماست که انجام دهید ولی ترکش میکنید. اگر تمرکزتان بر روی اصلاح این موارد باشد و استقامتی نشان دهید، تمام زمین و آسمان که سربازان حق تعالی هستند، شما را حمایت خواهند کرد.
با کتاب «بهشت و جهنم در منهاج فردوسیان» مأنوس باشید. هم زمانی که در تنهایی با همسرتان هستید و هم در جمعهای خانوادگی، بسیار برایشان بخوانید. شاید دلی در آن جمع باشد و از خواب غفلت بیدار گردد. اگر شما در وقت مطالعه و بازگویی اوصاف بهشت و اوصاف جهنم، حال لازم را داشته باشید؛ یعنی در اوصاف بهشت به وجد بیایید و در اوصاف جهنم به ترس و گریه بیافتید، اثرش هم بر خود شما، هم بر همسرتان و هم بر جمع اطرافیان، بسیار بیشتر خواهد بود.
برای سعادت و موفقیت شما و همهی زوجهای جوان منهاجی دعا میکنم.
حاج فردوسی