فصل اول
در بیان مقدمات علمیّهی منهاج فردوسیان
قبل از ورود به منهاج فردوسیان، باید دوازده مقدمهی علمیه را ثابت دانست و قبول نمود وگرنه نمیتوان منهاج فردوسیان را نتیجه گرفت.
مقدمات علمیهای که برای نتیجه گرفتن «منهاج فردوسیان» باید بدان معترف بود، به همراه دلایل اثبات هر یک به اختصار چنین است:
(خداوند، مشتاق تکامل ماست)
وجود مقدس حضرت حق ـ جلّ و علا ـ مشتاق است که انسانها به سویش سیر کنند و تسلیم محض اراده و مشیت عالیهی او گردند.
یعنی خدای تعالی برای انسانها، درجات و کمالاتی در نظر گرفته که دوست دارد آنان با تلاش و مجاهدت، آن درجات را کسب کنند.
پس اگر کسی مثلاً قائل شود که خدای متعال چون نیازمند سیر و تکامل بشر نیست، مشتاق آن هم نیست و نخواسته است تا انسان از ظلمتکدهی اوهام و سیطرهی نفس اماره و وساوس شیطان خارج شود، «منهاج فردوسیان» را نتیجه نخواهد گرفت.
دلیل اثباتکننده: بهترین دلیل برای این که خدای تعالی مشتاق تکامل انسانهاست و رسیدنِ آنان به درجات عالیه را دوست دارد، فرستادن هزاران پیامبر و فرو فرستادن چند کتاب به عنوان برنامهی هدایت و زندگی است. اگر خدای تعالی دوست نمیداشت که بشر از چاه تاریکیهای خودخواهی خارج شود، اینهمه از بهترین بندگانش را مأمور نمیکرد تا در میان مردم جاهل و نفسپرست، حضور یافته و پیام توحید و هدایت را به آنان برسانند و در مقابل، تهمتها، سختیها و حتی اسیر شدن و کشته شدن را به جان بخرند.
پی در پی فرستادن پیامبران، نشان از شدت اشتیاق حق تعالی به هدایت بشر دارد. قرآن کریم میفرماید:
«ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا» [سورهی مؤمنون، آیهی 44]
ترجمه: باز فرستادگان خود را پیاپی روانه کردیم.
یا میفرماید:
«وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْیةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ * إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ» [سورهی یس، آیهی 13 و 14]
ترجمه: [داستان] مردم آن شهری را که رسولان بدانجا آمدند برای آنان مثل زن. آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم و[لی] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومین [آنان را] تأیید کردیم.
با این که:
«کُـلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا کَـذَّبُوهُ» [سورهی مؤمنون، آیهی 44]
ترجمه: هر بار برای [هدایت] امتی پیامبرش آمد، او را تکذیب کردند.
یا
«وَ قَتْلَهُمُ الأَنبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ» [سورهی آل عمران، آیهی 181]
ترجمه: و کشتن پیامبران بدون حق.
همچنین فرو فرستادن کتابهای آسمانی، دلیل روشن و غیر قابل انکار دیگری از شدت اشتیاق حق تعالی برای هدایت بشر است. قرآن کریم در وصف تورات میفرماید:
«إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًی وَ نُورٌ» [سورهی مائده، آیهی 44]
ترجمه: ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود نازل کردیم.
یا در مورد انجیل میفرماید:
«وَ آتَینَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًی وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ هُدًی وَ مَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ» [سورهی مائده، آیهی 46]
ترجمه: و به او انجیل را عطا کردیم که در آن هدایت و نوری است و تصدیقکننده تورات قبل از آن است و برای پرهیزگاران رهنمود و اندرزی است.
و در مورد خود میفرماید:
«ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ» [سورهی بقره، آیهی 2]
ترجمه: این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایهی هدایت تقواپیشگان است.
و
«وَ هَذَا کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَک فَاتَّبِعُوهُ» [سورهی انعام، آیهی 155]
ترجمه: و این خجسته کتابی است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروی کنید.
پس با این حساب، اشتیاق خدای تعالی برای تکامل بشر، از امور بدیهی و روشن بوده و نیازی به استدلالهای پیچیده ندارد و اگر کسی دارای فطرت زنده و جان آماده باشد، این مقدمه را به راحتی میپذیرد و جز مستکبران و فرعونصفتان، کسی این مطلب را انکار نمیکند.