1. داشتنِ اعتقادات و دیدگاههای صحیح، قسمت مهمی از برنامهی تکامل است. یعنی با داشتنِ دیدگاههای انحرافی، هر چند اعمال نیک و بسیاری به ظهور رسد، ولی صاحبش به درجات عالیه نخواهد رسید. پس نمیتوان دستور العملهای کسی را ـ بدون توجه به اعتقادات و دیدگاههای او ـ اجرا کرد.
2. میزان برای ما در قسمت اعتقادات، قواعد نظری منهاج فردوسیان است. همچنین میزان برای ما در قسمت اعمال (دستور العملها) قوانین عملی منهاج فردوسیان است. تا آنجایی که دیدگاههای افراد همسو با قواعد نظری منهاج فردوسیان باشد، اشکالی ندارد؛ تا آنجایی که دستور العملهای افراد، همسو با قوانین عملی منهاج فردوسیان باشد، اشکالی ندارد؛ ولی به محضِ تخطّی از قواعد نظری یا قوانین عملی، به راحتی حکم به انحراف آن دیدگاه یا دستور العمل از جادهی راست و روشن الهی میکنیم.
3. علمِ دانستنی (علم حصولی) محدود است و بعد از مدتی مطالعه و تدرّس به انتها میرسد. آنچه نهایت ندارد و آمدنش نورٌ علی نور است، علم افاضی است یعنی داناییهایی که از ناحیهی خدای تعالی بر جانِ آماده و قلب پاک، افاضه و نازل میشود. اگر موفق شوید (بعد از اعتقاد به قواعد نظری منهاج)، قوانین عملی منهاج فردوسیان را [حد اقل تا پایان مرحلهی ششم] مراعات نمایید و بر مراعاتش استمرار داشته باشید تا به سر حدّ استقرار برسد، چشمههای علم الهی از نزد علیم مطلق بر جانتان سرازیر خواهد شد؛ علومی که در هیچ کتابی نیست. به تعبیر شاعر:
رموز علم ادریسی * بود ذوقی نه تدریسی
و این «ذوق» به معنی سلیقه نیست بلکه به معنی چشیدن است. یعنی بعد از مدتی آموختن، نوبت به چشیدن میرسد.