حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

بسم الله الرحمن الرحیم

مسئول محترم سایت حاج فردوسی
سلام علیکم
ضمن دعای خیر و خسته نباشید به خاطر زحماتی که متقبل هستید، پس از مراجعه به سایت حاج فردوسی چند سوال به ذهن حقیر رسید که تمنای پاسخ دارم.
1 ـ در بخشی از سایت نکته‌ای در رابطه با مرحوم سید علی قاضی فرموده‌اید که عین آن را نقل می‌کنم :
نقل : خود مرحوم قاضی (ره) بارها فرمودند که برای من سلسله درست نکنید.
جواب: به خود شما بارها فرمودند که برای من سلسله درست نکنید؟! یا از فلان کتاب داستان و زندگینامه خوانده‌اید؟! عزیزم، کسی که این حرف را برای شما گفته، آن روی سکّه را نگفته که شاگردان مرحوم قاضی (ره) به این که متصل به سلسله‌ای هستند که فلانی و فلانی در بالادست آن قرار دارند، افتخارها کرده و می‌کنند.
عرض بنده : اولا این مطلب در کتاب صفحات من تاریخ الاعلام فی النجف الاشرف، تالیف سید محمد حسن قاضی، فرزند مرحوم قاضی در شرح حال پدرش به طور صریح ذکر شده است .
قابل ذکر است که سید محمد حسن قاضی مجتهد بوده واز مراجع معظمی همچون حضرات آیات خویی، شاهرودی، حکیم (قدس سرهم) اجازه اجتهاد دارد (می توانید با فرزند ایشان مهندس سید علی قاضی تماس بگیرید و اجازات اجتهاد را شفاها ملاحظه کنید شماره تماس هم اگرخواستید می‌دهم خدمتتان) .
عالمانی همچون : آیات عظام سید محمدحسین حسینی تهرانی، شیخ محمد تقی بهجت، سیدمحمدحسین طباطبایی صاحب المیزان به وثاقت و حساسیت او در صحیح نقل کردن مطالب اطمینان داشته‌اند.
(به این مطلب هم اگر شک دارید خواهشمندم یک تماس با حضرت آیت الله محفوظی، حضرت آیت الله سیدعزالدین حسینی زنجانی، حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمود قوچانی نماینده سابق ولی فقیه در ارتش جمهوری اسلامی، حضرت آیت الله سیدمحمدمهدی دستغیب شیرازی تولیت آستان مقدس شاهچراغ، حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی بهجت، حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسن منفرد، حجت الاسلام والمسلمین فاطمی نیا بگیرید و سوال کنید) .
پس حداقل با قبول وثاقت ایشان و صحت این مطلب که سید محمد حسن قاضی که مجتهد است و اهل تحقیق است و عده‌ای انسان خوب و پاک اورا تایید می‌کنند این مطلب را بدون احتمال وشک از پدرش شنیده ودر کتاب سابق الذکر نقل کرده شک نیست که مطلب از مرحوم قاضی واقع و صادر شده است .
اما در ادامه جمله معترضه‌ای فرموده‌اید : شاگردان مرحوم قاضی (ره) به این که متصل به سلسله‌ای هستند که فلانی و فلانی در بالادست آن قرار دارند، افتخارها کرده و می‌کنند!!
اول : اینکه شاگردان مرحوم قاضی افتخار‌ها کرده و می‌کنند چه ربطی دارد به اینکه ایشان از درست کردن سلسله نهی می‌کرده است؟
دوم : شما این افتخارها را که کرده‌اند ومی کرده‌اند کجا دیده‌اید؟ به ما هم آدرس بدهید. کدام یک از شاگردان مرحوم قاضی افتخارها کرده‌اند؟ کجا ثبت شده؟ از خودشان شنیده‌اید؟ یا از فلان کتاب داستان و زندگینامه خوانده‌اید؟!
بلی مرحوم علامه طباطبایی در برخی نوشتجات خود و مرحوم سید محد حسن قاضی در کتاب صفحات خود که شرح حال تخصصی پدرش است، بحثی را درابطه با تلمذ مرحوم قاضی در محضر سید احمد کربلایی و او در محضر ملا حسینقلی همدانی تا برسد به مردی بنام جولا کرده‌اند و هیچ نشانی از افتخار به آن آب و تاب به چشم نمی‌خورد .
در ثانی اگر دوستداران مرحوم قاضی و کسانی که مترصد احوال او هستند این کارها را می‌کنند که ربطی به قاضی و شاگردانش ندارد!
بسیاری از مسلمانان نیز از سر دوست داشتن و محبت مطالبی به دلخواه خودشان به دین نسبت می‌دهند. آیا باید به حساب دین بگذاریم؟ (بلاتشبیه)
ضمن آنکه مگر افتخار کردن به اینکه فلان کسی و بهمان کس در بالای سر ما قرار دارد چه اشکالی دارد؟ اگر این افتخار به خاطر کرامت انسانی یا همان تقوی باشد؟ اگر این افتخار کردن به خاطر دوستی با خدا و فهم کلام و مذاق معصوم واجتهاد وتلاش در دین باشد چه عیبی دارد؟ اگر این افتخار به خاطر غرق بودن در ذکر ویاد الهی و محبت به معصوم و تسلیم محض بودن در برابر امام باشد اشکالش کجاست؟ در حالی که مولای متقین می‌فرماید :
هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره، و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استعوره المترفون، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون، و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی اولئک خلفاء الله فی ارضه، و الدعاه الی دینه آه آه شوقا الی رویتهم انصرف یا کمیل اذا شئت .
هدفم از ذکر این فقره مشهوره آن بود که مولا علی (علیه السلام) هم نسبت به گروهی خاص افتخارها وبالاتر از افتخار فرموده‌اند. فتامل .
اما مطلب بعدی که فرموده‌اید :
بر طبق شنیده ها، رابطه‌ی آن مرحوم با مراجع معظم عصر خودش مانند مرحوم نائینی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی، خوب نبوده است و این، یک هشدار محسوب می‌شود.
اصطکاک ایشان با مراجع تا حدی بوده که شهریه‌ی ایشان را قطع کردند و بارها تهدید به اخراج از نجف شد.
در فضای حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، ایشان معروف به صوفی بود و از سوی طلاب علوم دینی در محدودیت قرار داشت تا آنجا که مجبور می‌شد ظهرهای گرم نجف به زیارت برود که کسی او را نبیند و برخوردی پیش نیاید.
این شنیده‌ها ی حضرتعالی از چه منابعی است؟ در کدام منبع خوانده‌اید یا از که شنیده‌اید که سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم نائینی با مرحوم قاضی خوب نبوده‌اند و شهریه ایشان را قطع کرده‌اند؟ اگر نعوذبالله احتمالات آبکی را تکیه گاه قضاوت خود کرده‌اید که هیچ و اگر نه خوشحال می‌شوم منابع خود را ذکر فرمایید. اما چند نکته :
اول آنکه از پنج طریق به طور قطعی نقل شده است :
1 ـ سید محمد حسین طهرانی (مجتهد و صاحب اجازه از آیت الله خویی) (می توانید به سایت‌های متقین، علوم ومعارف اسلام، بیت آن مرحوم و… مراجعه کنید وبپرسید) .
2 ـ آیت الله حسنعلی نجابت شیرازی (مجتهد وصاحب اجازه از آیت الله خویی) (می توانید به شاگردان ایشان چون حجت الاسلام والسلمین دکتر کاکایی، استاد کریم محمود حقیقی، شاگرد ایشان آیت الله سید محمد مهدی دستغیب شیرازی مراجعه کنید وبپرسید)
3 ـ آیت الله سید ابوالقاسم خویی (مجتهد وصاحب اجازه از میرزای نایینی) (می توانید به دو تن از فرزندان مرحوم قاضی به نام‌های دکتر سید محمد علی قاضی نیا عضو عیات علمی دانشگاه کرج و سید محمد حسین قاضی داماد مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی آملی مراجعه فرموده و بپرسید)
4 ـ آیت الله بهجت (مجتهد وصاحب اجازه از سید ابوالحسن اصفهانی) (می توانید به فرزند ایشان شیخ علی آقا، حضرت آیت الله مصباح یزدی، حضرت آیت الله شیخ حسن منفرد مراجعه فرموده بپرسید) .
5 ـ سید محمد حسن قاضی (مجتهد وصاحب اجازه از آیت الله خویی) (در کتاب صفحات من تاریخ الاعلام فی النجف الاشرف) .
که مرحوم قاضی از وجوه شرعیه استفاده نمی‌کرده است و به خاطر دریافت پول به بیوت مراجع نیز مراجعه نمی‌کرده است. پس کسی که وجوه شرعیه مصرف نمی‌کند نمی‌توان شهریه‌اش را قطع کرد .
اما شاگردان ایشان، بلی مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی که رهبر پر اقتدار حوزه علمیه بوده و در مصرف وجوهات بسیار حساس و نکته سنج بوده‌اند ودر آن دوران به قدری در مضیقه بوده‌اند که فقط توان پرداخت هزینه روزی یک نان برای طلاب را داشته‌اند بر این باور بوده‌اند که وجوه شرعیه فقط باید صرف فقه آل محمد شود و سایر طلابی که اشتغال اساسی شان به فقه نیست شامل وجوه نخواهند بود که این مطلب صدر درصد صحیح است و بالطبع آن دسته شاگردان مرحوم قاضی (دو سه نفر) که از وجوه شرعیه استفاده می‌کرده‌اند چون اشتغال اساسی شان به تهذیب و تزکیه و اخلاقیات بوده و تحصیل فقه قهرا در حاشیه قرار داشته، شهریه شان قطع می‌شده است. فرزند مرحوم قاضی در جلد اول صفحات من تاریخ الاعلام فی النجف الاشرف بحث مشبع و منطقی در این باره کرده که خواهش می‌کنم مطالعه فرمایید تا به این راحتی اظهار نظر نفرموده باشید .
اما مرحوم نایینی نه تنها رابطه‌اش با قاضی بد نبوده بلکه همواره با تحسّر از ایشان یاد می‌کرده و در مواقع شدت عادتا (و به خاطر ترس از برخی مردم جاهل و مغرض و نادان مخفیانه) به ایشان مراجعه می‌کرده است رجوع بفرمایید به اولین چاپ کتاب :
1 ـ المتسطرفات، تالیف مرحوم علامه آیت الله حاج سید ابراهیم میانجی، نشر مرتضوی
2 ـ صفحان من تاریخ الاعلام فی النجف الاشرف : تالیف مرحوم سید محمد حسن قاضی، نشر حکمت
3 ـ آثار مخطوطات علامه طهرانی (منتشر شده در سایت دوره علوم و معارف اسلام)
4 ـ یادها وخاطرات از آیات باهرات (تالیف حجت الاسلام حاج سید رضا موسوی کشمیری، چاپ کشمیر موجود در کتابخانه ملی) .
به اینها مراجعه بفرمایید تا بدانید مرحوم نایینی اراداتمند مرحوم قاضی بوده و از ترس طلاب جاهل و مغرض که از عدالت بویی نبرده‌اند مخفیانه به خانه مرحوم قاضی می‌رود و مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی به خاطر مصالح عامه حوزه و مقتضیاتی خاص در مواردی معدود نسبت به شاگردان مرحوم قاضی سخت می‌گرفته و شخصا ارادتی عمیق به مرحوم قاضی داشته و همیشه از طریق شخصی بنام سید محمد صادق موسوی بغدادی یا شیخ سلمان سماوی برای مرحوم قاضی از مال شخصی خود پول‌های زیاد می‌فرستاده و گاه و بیگاه خلوت‌های دو سه ساعته با مرحوم قاضی داشته که در طول سال به چندین مرتبه می‌رسیده است (به شهادت فرزندان مرحوم قاضی آقایان سید محمدحسن قاضی، دکتر سید محمد علی قاضی نیا) .
اما اینکه فرموده‌اید : در فضای حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، ایشان معروف به صوفی بود و از سوی طلاب علوم دینی در محدودیت قرار داشت تا آنجا که مجبور می‌شد ظهرهای گرم نجف به زیارت برود که کسی او را نبیند و برخوردی پیش نیاید.
اولا معروفیت ایشان به صوفی نزد چه کسانی بوده است؟ بزرگانی که مرحوم قاضی را تایید کرده و به ایشان ارادت داشتند در فضای آن روز نجف عبارتند از :
1 ـ آیت الله حاج سید عبدالاعلی سبزواری (از مراجع عظام)
2 ـ آیت الله حاج سید حسین حمامی (از مراجع عظام)
3 ـ آیت الله حاج سید محسن حکیم (که فرزندش سید یوسف از شاگردان مرحوم قاضی نیز بوده است)
4 ـ آیت الله میرزای نائینی (به نحوی که ذکر شد) .
5 ـ آیت الله شیخ کاظم شیرازی (به نقل از مرحوم آیت الله سید هاشم دستغیب از والد شان مرحوم آیت الله شهید دستغیب)
6 ـ آیت الله العظمی الحاج سید ابوالحسن اصفهانی (به نحوی که ذکر شد) .
7 ـ آیت الله حاج سید مهدی شیرازی (ازمراجع کربلا) (به نقل از مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید نورالدین میلانی فرزند ارشد مرحوم آیت الله میلانی در مصاحبه‌ای که با ایشان انجام داده ام) .
8 ـ آیت الله سید محمد هادی میلانی (از مراجع تقلید) (به نقل از سید نورالدین فوق الذکر)
9 ـ آیت الله سید عبدالهادی شیرازی (از مراجع تقلید) (به نقل از شاگرد ایشان مرحوم آیت الله شیخ عبدالحمید فاضل که صدای ضبط شده ایشان در نزد آقای حاج علی اکبر اربابیان ساکن شهرری موجود است) .
10 ـ آیت الله حاج آقا حسین قمی از مراجع بزرگ تقلید (که در رحلت مرحوم قاضی سه روز مجلس ختم گرفت و به نقل از حجت الاسلام مرحوم محمد شریف رازی صاحب گنجینه دانشمندان در آن مجلس صریحا اعلام کرد که راهی را که مرحوم قاضی رفت چنگ زدن در ریسمان ثقلین بود)
11 ـ آیت الله سید ابوالقاسم خویی (که به نقل شاگردش مرحوم آیت الله حمیدی طهرانی، که بنده صدای ایشان را ضبط کرده‌ام ونزدم موجود ومحترم است تا آخرین روزهای عمر از مرحوم قاضی به عظمت یاد می‌کرد)
12 ـ آیت الله حاج سید محمود حسینی شاهرودی (مرجع تقلید) (فرزند ایشان آیت الله سید محمد شاهرودی در قم ساکن هستند می‌توانید از ایشان سوال کنید ودقیق مطلع شوید)
13 ـ آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانی (مرجع تقلید) (به نقل از فرزندش مرحوم حجت الاسلام سید علی و داماد فرزند بزرگش حجت الاسلام حاج شیخ محمود قوچانی که امام جماعت مسجد الرسول (ص) سعادت آباد تهران است و نماینده ومعتمد ولی فقیه در ارتش بوده می‌توانید از ایشان سوال کنید ودقیق مطلع شوید)
14 ـ آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (به نقل از صاحب تفسیر انوار درخشان در مصاحبه با مجله حوزه سال ششم بنده یک نسخه دارم خواستید تقدیم می‌کنم) .
15 ـ آیت الله حاج شیخ حسین حلی (مراجعه به مخطوطات علامه طهرانی سایت علوم ومعارف اسلام)
16 ـ آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (فرزندشان در قم ساکن هستند ونوه ایشان حجت الاسلام طه بروجردی در دفتر آیت الله بهجت شاغل هستند و سال‌ها در خدمت آقای بهجت بوده و مورد اطمینانند و می‌توانید از ایشان سوال کنید و دقیق مطلع شوید)
17 ـ آیت الله شیخ علی زاهد قمی (به نقل از مرحوم آیت الله کشمیری و مرحوم سید محمد حسن قاضی در کتاب صفحات) .
18 ـ آیت ا..شیخ آقا بزرگ تهرانی (مراجعه به طبقات ااعلام الشیعه نقباء البشر)
19 ـ آیت الله علامه مظفر (به نقل از سید محمد حسن قاضی در صفحات) .
20 ـ آیت الله شیخ محمد شریعت اصفهانی (به نقل از سید محمد حسن قاضی در صفحات) .
21 ـ آیت الله شیخ علی قسام عرب (به نقل از سید محمد حسن قاضی در صفحات) .
22 ـ آیت الله سید محسن امین عاملی (مراجعه به اعیان الشیعه بخش ق : قاضی تبریزی، علی)
23 ـ آیت الله سید حسن صدر عاملی (به نقل از حجت الاسلام والمسلمین سید محمود رضوی کشمیری در مراسم بزرگداشت مرحوم سید حسن مسقطی در هند که اصل صحبت‌ها در مجله هندی طفره چاپ شده وترجمه‌اش را دارم)
24 ـ آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
25 ـ شیخ عباس محدث قمی (به نقل از سید محمد حسن قاضی در صفحات) .
26 ـ مرحوم علامه امینی صاحب الغدیر (به نقل از سید محمد حسن قاضی در صفحات) .
بیش از نیمی از عالمان نامبرده بالا صاحب رساله واز مراجع معظم معاصر مرحوم قاضی بوده و ارادت این جمع به مرحوم قاضی به طرق عدیده متواتره ثابت شده است وقطعی الصدور است و محل بحث نیست. کافی است به منابع که ذکر شد و همچنین کتابهای :
اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی
طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی مراجعه فرمایید و ببینید که مرحوم قاضی نزد بزرگان نجف چه جایگاهی داشته‌اند، و بعد بفرمایید که کدام یک از این بزرگان نسبت صوفی به مرحوم قاضی داده‌اند .
بلی مرحوم سید عبدالغفار مازندرانی مخالف مرحوم قاضی بوده و مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی با ابهام می‌نگریسته .
اینکه فرموده‌اید مجبور بوده ظهرهای گرم نجف به زیارت برود که کسی او را نبیند و برخوردی پیش نیاید. به تصریح فرزند مرحومشان آسید محد حسن در کتاب صفحات فقط به خاطر این بوده که در آن ساعت حرم مطهر خلوت تر بوده و راحت تر به اعمال و عبادات بپرازد و در هیچ منبعی ذکر نشده که مرحوم قاضی به خاطر اینکه برخوردی پیش نیاید یواشکی به زیارت می‌رفته اگر ذکر شده بفرمایید ما هم بهره مند شویم .
در ادامه فرموده‌اید : هیچ اثر مکتوبی از آن مرحوم به دست ما نرسیده (غیر از یک جزوه‌ی کوچک در شرح دعای سمات) و نداشتن اثر مکتوب، کار قضاوت را سخت می‌کند.
الحمدلله قضاوت بر شما سخت است و بدین راحتی تهمت می‌زنید .
متن تهمت : به نحوی رفتار می‌کرد که فقهای زمانش (که سرپرست جامعه در عصر غیبت صاحب الامر (ارواحنا فداه) هستند) از عملکرد ایشان راضی نبودند و آن را تأیید نمی‌کردند.
و بنده به دلایل موثق و قطعی الصدور و یقینی ثابت کردم که فقهای زمان ایشان نوعا ارادتمند ایشان بوده‌اند و برای هر دلیل منابعی ذکر کردم که می‌توانید شخصا رجوع کنید .
بنده منابع ام را تفصیلا ذکر کردم شما هم منابع تان را ذکر کنید که در کدام منبع آمده که فقهای زمانش او را تایید نکرده‌اند. این فقها چه کسانی بوده‌اند؟
متن تهمت دوم : : توجه داشته باشید منهاجی نبود یعنی بر راه «روشن» نبود نه بر راه «راست» نبود.
در این زمینه ظاهرا تشخیص حضرتعالی از بزرگانی چون :
حضرت امام خمینی (قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید) به نقل از علامه طهرانی از شهید مطهری در کتاب روح مجرد. و صدای ضبط شده شهید مطهری در سخنرانی حسینیه ارشاد به تاریخ پاییز 1354 که اگر بخواهید تقدیم می‌کنم مشروط بر اینکه روی سایت بگذارید) .
حضرت علامه طباطبایی (هر چه در این راه دارم از مرحوم قاضی دارم) مهرتابن تالیف مرحوم علامه طهرانی
آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی (قاضی تمام عمر و هستی اش را در راه توحید حق تعالی داد) به نقل از آیت الله کشمیری که مجتهد بود وآیت الله خویی در اجازه اجتهادی که به اوداده فرموده یحرم علیه التقلید الخ …
مقام معظم رهبری (که در موارد عدیده بر طریق روشن مرحوم قاضی صحه نهاده و فرمایشات بلیغی در رابطه با درستی طریق ایشان وعظمت شخصیت ایشان داشته‌اند، کافی است به مجموعه حدیث ولایت مراجعه فرموده و یا از طریق سایت معظم له جویا شوید)
مرحوم آیت الله بهجت (که به شهادت مرحوم آیت الله سید عباس کاشانی و حضرت آیت الله شیخ حسن منفرد و وفرزندش شیخ علی همواره با ذکر نام مرحوم قاضی غرق در بهت وسکوت می‌شد و در بسیاری موارد اشک در دیدگانش حلقه می‌بست و با چنان عظمتی از ایشان یاد می‌کرد که به شهادت شاگردش شیخ حسن منفرد و به شهات مرحوم سید علی گلپایگانی فرزند مرحوم حاج آقا جمال گلپایگانی، در باره هیچ یک از بزرگان علما اینگونه اظهار محبت و عظمت نمی‌کرد وصدای آیت الله سیدعباس کاشانی در موسسه شمس الشموس دانشگاه تهران موجود است)
مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی (راهی که مرحوم قاضی رفت چنگ زدن به ریسمان ثقلین بود) به نقل از شیخ محمد شریف رازی .
مرحوم آیت الله کشمیری (مرحوم قاضی از بس نسبت به انجام مستحبات و ترک مکروهات دقیق بود و اهتمام داشت که در میان برخی طلاب جاهل به صوفی شهرت یافت) (به نقل از شاگردش حجت الاسلام سید علی اکبر صداقت و حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری که از آن مرحوم شنیده‌اند و مرحوم حجت الاسلام مروی هم نقل فرموده وهمچنین دکتر جواد لاریجانی نیز نقل فرموده با همین مضامین) .
مرحوم شهید مطهری (که عکس مرحوم قاضی را کنار عکس پدرش در منزل گذاشته)
و بسیاری دیگر از بزرگان که بر روشن بودن راه مرحوم قاضی تاکید ورزیده‌اند دقیق تر بوده است وبهتر فهمیده‌اید موضوع را. مگر اینکه بفرمایید از اظهار نظرات بزرگان یاد شده روشن بودن راه مرحوم قاضی ثابت نمی‌شود که در این صورت بدیهیات را نیز اعتباری نخواهد بود ….
چنانکه می‌دانید بسیاری از بزرگان ذکر شده از مراجع معظم تقلید هستند و حضرتعالی نهایتا محتاط هستید. قطعا یک مرجع تقلید از یک محتاط بیشتر می‌فهمد. (البته اگر به شما بر نخورد). غرضم جسارت نبود تذکر بود .
علامه حسن زاده آملی را به شباهت به صوفیه متهم فرموده‌اید و ذکر کرده‌اید که مراجع معظم تقلید آثار ایشان را قبول ندارند. چطور جرات می‌کنید مراجع را جمع می‌بندید به طوری که گویا نوعی اجماع در این باره وجود دارد؟
مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه‌ای (دام ظله العلی) که فخر مراجع تقلید بوده و میلیون‌ها مقلد در سراسر جهان دارند نوعا کتاب‌های ایشان را به مشتاقان حقیقت توصیه می‌کنند .
حضرت آیت الله جوادی آملی که قطعا از مفاخر عصر هستند آثارایشان را در درجه‌ای عالی وراقی از معرفت وبینش می‌دانند .
مرحوم حجت الاسلام حیدری کاشانی در کتاب سیری در آفاق شرح حال آیت الله بهاءالدینی که به دستور مقام معظم رهبری به رشته تحریر در آمده نقل می‌کند : آیت الله بهاءالدینی می‌فرمود دیروز دو نفر به دیدن ما آمدند و ما با دیدن ایشان به حوزه امیدوار شدیم، یکی آقای حسن زاده ودیگری آقای جوادی .
مرحوم علامه طباطبایی صاحب المیزان فرموده بود (راهی که شما در آن هستید خاک آن طوطیای چشم من است)
خواهشمندم بفرمایید که کدام یک از مراجع کتاب‌های ایشان را قبول ندارند؟ و کدام یک از آراء ایشان شبیه به صوفیه است؟ در صورتی که پاسخ‌های منطقی به این سوالات مرقوم فرمایید بنده سوالات دیگری دارم که عرض می‌کنم. ضمن عذر خواهی از طولانی شدن عرضم .
خواهشمندم پاسخ را به آدرس ایمیل بنده بفرستید و در سایت خودتان هم بگذارید لطفاً. ممنون

************
هو الحق المبین

سلام علیکم
از جنابعالی به خاطر اینهمه وقتی که بر سر مطلبی بی‌ارزش هدر داده‌اید، حیرت کردم. مرحوم قاضی (ره)‌ خوب بود یا بد بود، به ما چه ربطی پیدا می‌کند؟! به قول شاعر: «من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش»
سؤال اساسی من از شما و امثال شما که سینه‌چاک مرحوم قاضی (ره) یا سایر بندگان خوب خدا هستند این است که آیا هزار سال از خوبی‌ها و کرامات اینان گفتن، اثری در اصلاح گوینده و راهیابی‌اش به کمال و سعادت دارد؟
وقتی ما مأمور به پیروی از مرحوم قاضی (ره)‌ نیستیم، چه فرقی می‌کند که معتقد باشیم مرحوم قاضی (ره) مرد زرنگی بود که بار خودش را بست و آنچه باید بر می‌داشت را برداشت یا آدم صوفی‌مسلک، منحرف و کذا و کذا بود؟!
آنچه ما به اصحاب منهاج فردوسیان که جویای کمال و سعادتند توصیه می‌کنیم، اصلاح اعتقادات و اعمالشان بر طبق کتاب و سنت و عترت است؛ بقیه‌ی حرف‌ها دعوای حیدری نعمتی و جنگ زرگری است. اگر جنابعالی به جای اینهمه قلم‌فرسایی و «بیهوده سخن به این درازی» نوشتن، دو صفحه قرآن تلاوت می‌کردید، نقشش در اصلاح دنیا و آخرتتان بسیار بیشتر و بهتر بود. شاید این حرف را الان نفهمید و حمل بر تمسخر کنید ولی یک روزی (حتی اگر شده روز قیامت) به حقیقت سخنم پی خواهید برد.
پس ما غیر از رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و دوازده جانشین معصوم آن حضرت (علیهم السلام) که از آنان به «استادن منهاج» یاد می‌کنیم، هیچ کسی را به عنوان استاد، راهنما، پیر، خضرِ راه، دلیل، و راه‌بلد قبول نداریم. فاصله‌ی‌ عصر ما تا عصر حضور نیز با مردانی امین پُر شده که از آنان به «محدثین» و «فقها»‌ یاد می‌کنیم. تمام توجه ما به انجامِ دستورات قرآن کریم و استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) است و بس.
آنچه درباره‌ی مرحوم قاضی (ره)‌ نوشته‌ام از بقایای ذهنی دوران گمراهی‌ام است که راه مستقیم و روشن را طلب از گمشدگان لب دریا می‌کردم. سربسته بگویم: زمانی در اثبات فضایل و کرامات زید و عمرو می‌کوشیدم، زمانی در رد مقامات زید و عمرو می‌کوشیدم ولی اکنون ـ بفضل الله ـ به اینجا رسیده‌ام که آقایانی که از ایشان به «اولیاء الله، عارف، سالک، واصل، صوفی، صافی، مرشد، کامل، مکمّل و …» تعبیر می‌شود، نه ارزش اثبات کردن دارند و نه ارزش رد کردن. باید دنبال اثبات چیزی و کسی بود که از اثباتش زمین و زمان و آدم و عالَم بهره می‌برند و با اثباتش همه‌ی خوبی‌ها اثبات می‌شود. و باید به دنبال رد چیزی و کسی بود که با ردش همه‌ی بدی‌ها از میان می‌رود.
و ختم سخن: همچنان که شاعر گمراه می‌گوید:

ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم * با ما به جام باده‌ی صافی خطاب کن

بنده هم عرض می‌کنم ما اهل قصه‌ و افسانه و نقل قول از فلانی و بهمانی نیستیم، اگر آیه یا روایت معتبری سراغ دارید، بسم الله.
سلام بر جویندگان منهاج فردوسیان (راه روشن و مستقیم تا بالاترین نقطه‌ی عالم هستی)

حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است