با ارادات فراوان محضر استاد عزیز و فاضل حاجی فردوس
از دو سه هفته پیش یکی از دوستانم سایت شما را به من معرفی کرد و بنده این سایت رو خوب زیرو رو کردم و مطالب ارزندهای در اون دیدم که برام واقعاً جالب بود. اما یه چیزی برام خوشمزه و قابل هضم نیست.
من دیدم در طریق منهاج فردوسیان یا در مکتب منهاج فردوسیان هیچ شخصیتی جز معصوم اهمیت نداره و به قول معروف فقط این معصوم هستش که به عنوان یک شخصیت ارزشمند و خیلی مهم مطرح میشه. بقیه در شعاع نور معصوم نوری ندارند و ارزش این رو ندارند که در موردشون بحث بشه .این مطلب رو بنده شخصا بهش اعتقاد دارم و واقعاً افق معصوم جوریه که در مقابل او نباید به کس دیگهای توجه کرد. اما دیدم در همین سایت یک عکس از خودتون گذاشتید وزیرش نوشته شده آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم .بدیهیه این شعر واین عکس با اون مذاق و تفکر سازگار نیست. البته در مکتب منهاج فردوسیان علماء و فقهاء ومحدثین هم دارای ارزش ومنزلت هستند ولی تا وقتی معصوم هست کسی رو جز معصوم به عنوان آب درکوزه یا یار در خانه نباید بشناسیم. این رو توضیح بدید لطفاً که چرا؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
اولاً: من نه استادم و نه فاضل و ارادت به این بینوا نتیجهای جز خسارت و ندامت ندارد. توصیه میکنم تمام ارادت را به ساحت استاد حاضر و دردانهی عالم هستی حضرت صاحب هذا الامر (ارواحنا فداه) تقدیم کنید تا در دنیا و آخرت کامروا و سعادتمند باشید.
ثانیاً: منظور از آن بیتی که فرمودهاید، طعنهای به خودم است که سالهایی از عمر بیبازگشت را در جستجوی حقیقت به ابراز ارادت بر آستان گدایان و کاسهلیسان هدر دادم. نکتهی آن بیت این است که: ای «حاج فردوسیِ» بیچاره که سالها هر گنداب و مردابی را سرچشمهی زندگانی میپنداشتی، آب حیات در کتاب و سنت و عترت بود و تو تشنه و سرگشته نمیدانستی به کدام طرف بروی. ای بینوایی که مدتها آوارهی کوچههای تاریک و باریک عرفان، فلسفه و علوم غریبه بودی، یار در خانه بود، یعنی خدای مهربان برایت استادی کامل و مکمّل مقرر داشته بود ولی تو در طلب استاد و پیر و مرشد! به گرد جهان میگشتی.
خدایا بر عمر رفته طلب بخشش دارم
بکرمک یا کریم
حاج فردوسی