حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام، طاعاتتان قبول. البته در اخلاص عمل شما که شکی نیست. چون تا اخلاص نباشد خداوند توفیق خیلی از کارها رو بهتون نمیداد. اما آیا مشابه این جملات شما ریا محسوب نمیشود:
… بخصوص از نیمه‌ی شب تا سحر، شماره‌ی اختصاصی‌ام هم‌پای من و در کنار سجاده‌ام بیدار است. رفقای با محبت، با ارسال نام، نام پدر و حاجتشان تقاضای دعا دارند تا در ضمن زمزمه‌ها و لا به لای ناله‌ها برایشان دعا کنم…
وقتی داریم صحبت می‌کنیم یا مطلبی رو می‌گیم از کجا بدونیم که ریایه یا نه؟ گاهی وقتا من خیلی دوست دارم برای دوستان امر به معروفی کنم که خودم نتیجه مثبتشو دیدم اما می‌ترسم ریا به حساب بیاد و از ارزش عمل خودم کم بشه. لطفاً راهنمایی بفرمایید. ممنون

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
ریا و سمعه، در انگیزه است. یعنی اگر این آقا نگاهم نمی‌کرد، این کار را انجام نمی‌دادم، معلوم می‌شود این کار برای نگاه آن آقا بود.
در همین موردی که نوشته‌اید، نیت ریا چنین است: «بیدار بودن و عبادت کردنم در شب قدر نه به امید ثواب الهی بلکه برای قدر و ارزش یافتن در نزد مردم باشد» یا «می‌خواهم این آقایی که بیدار بودن مرا دیده به سایرین هم خبر دهد تا مقام و منزلتی کسب کنم»
پس مصداق ریا، هر کار خوبی که دیده یا اعلام شود نیست، بلکه به هر کار خوبی که شخص برای «خودنمایی» انجام دهد اطلاق می‌گردد.
امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث در معنای ریا نوشته‌اند:
«بدان که «ریا» عبارت از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آنها و اشتهار پیدا کردن پیش آنها به خوبی و صحت و امانت و دیانت، بدون قصد صحیح الهی» [اربعین حدیث، امام خمینی، حدیث دوم]
پس، دقت شود که علنی شدن کار خوب به قصد قربت، نه تنها عیب و ریا نیست، بلکه بسیار هم کار پسندیده و لازمی است و سبب الگوسازی، فرهنگ‌سازی، اصلاح و رشد جامعه می‌گردد. بلکه انجام کار خوب به صورت علنی، با هدفی غیر خدا و برای نمایش به مردم و موجه و محبوب شناساندن خود ریا است. لذا خداوند متعال در کلام وحی، مؤکداً به بندگان خاصش دستور می‌دهد که کارهای خوب را به صورت پنهان و نیز «آشکارا» انجام دهید. پس هر کس بگوید کار خوب نباید علنی باشد، خلاف نص صریح قرآن کریم سخن گفته است:
«قُلْ لِعِبادِیَ الَّذینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خِلالٌ» [سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی 31]
ترجمه: به بندگان من که ایمان آورده‏‌اند بگو: پیش از آن که روزی بیاید که در آن نه معامله باشد و نه دوستی نماز را به پاداشته و از آن چه روزیشان داده‌‏ایم پنهان و «آشکارا» انفاق کنند.
و نیز تصریح می‌نماید که مؤمنین واقعی کسانی هستند که کار خوب را هم پنهانی انجام می‌دهند و هم به صورت آشکار، می‌فرماید:
«الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» [سوره‌ی بقره، آیه‌ی 274]
ترجمه: کسانی که اموال خویش را شب و روز نهان و آشکار انفاق می‏‌کنند پاداششان نزد پروردگارشان است، نه ترسی دارند و نه غمگین می‏‌شوند.
پس، اگر کسی برای خدا اقدام به کارهای خوب علنی کند، مثلاً به نماز جماعت رود تا نماز و جماعت رونق یابد، آشکارا خیرات کرد و صدقه دهد، جهیزیه دهد، بی‌بضاعتی را کمک کند، هزینه‌ی مداوای درمانده‌ای را بپردازد و …، تا دیگران نیز به این امر خیر ترغیب گردند، کار بسیار پسندیده‌ای نموده و پاداشی مضاعف می‌برد. یا هر که ظاهرش نیز مانند باطنش منطبق با دستورات الهی بود، تدریس کرد، پای درس استاد نشست، تلاوت قرآن نمود، حدیث خواند، به ویژه نزد دیگران بیشتر رعایت اخلاق اسلامی در رفتار با والدین، خانواده، همسایگان نمود، به جبهه رفت و علنی جهاد کرد و …، تا اسلام در میان مردم مستحکم‌تر شده و بیشتر ترویج گردد، عبادتی مضاعف نموده است.
اما، باید دقت داشت که «ریا» بسیار ظریف است. گاهی می‌شود که انسان کار پنهانی انجام دهد و همان کار برای او «ریا» باشد. مثلاً بگوید: من به همه نشان می‌دهم که اهل نماز هستم، اما به مسجد و جماعت نمی‌روم تا نشان دهم اهل ریا نیستم، تا مردم مرا اهل اخلاص بشناسند. این خودش ریا است. ریا هر کاری است که برای خوشایند و موجه شدن نزد مردم باشد و نه برای خدا.
در خاتمه، مطلبی از امام خمینی (ره) در باب باریک و دقیق بودن «ریا» و این که ممکن است انسان دچار ریا شود و خودش هم ملتفت نگردد می‌آورم:
«… مثلاً تحصیل علم دیانت؛ که از مهمات اطاعات و عبادات است، انسان گاهی مبتلا می‌شود در این عبادت بزرگ به ریا؛ در صورتی که خودش هم ملتفت نیست، به واسطه‌ی همان حجاب غلیظ حب نفس. انسان میل دارد در محضر علما و رؤسا و فضلا مطلب مهمی را حل کند به طوری که کسی دیگر حل نکرده باشد، و خود او متفرد باشد به فهم آن، و هر چه مطلب را بهتر بیان کند و جلب نظر اهل مجلس را بنماید بیشتر مبتهج است، و هر کس با او طرف شود میل دارد بر او غلبه کند و را در بین جمعیت خجل و سرافکنده کند، و حرف خود را، حق یا باطل، به حلق خصم فرو ببرد، و بعد از غلبه یک نحو تدلل و فضل‌فروشی در خود ادراک می‌کند؛ اگر یکی از رؤسا هم تصدیق آن کند، نور علی نور می‌شود. بیچاره غافل از آن که اینجا در نظر علما و فضلا موقعیت پیدا کرده، ولی از نظر خدای آنها و مالک الملوک همه‌ی عالم، افتاد. و این عمل را به امر حق تعالی وارد سجین کردند. در ضمن، این عمل ریایی مخلوط به چندین معصیت دیگر هم بود، مثل: رسوا کردن و خوار نمودن مؤمن، اذیت کردن برادر ایمانی، گاهی جسارت کردن و هتک کردن از مؤمن، که هر یک از آنها از موبقات و برای جهنمی کردن انسان، خود مستقل‌اند.» [چهل حدیث، امام خمینی، ص 48، فصل: در دقت امر ریا]
پس، نه تنها ریا به مخفی بودن یا علنی بودن کار خوب نیست، بلکه کاملاً بستگی به نیت فرد دارد که آیا کار خوب مخفی یا علنی را برای خدا می‌کند یا برای خوب وانمودن خود به مردم. لذا چه بسا کار مخفی که خود، ریا باشد.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است