قال رسول الله (ص): لی مع اللَّه وقت لا یسعنی فیه نبی مرسل و لا ملک مقرّب
سلام بر استاد بزرگ و بیبدیل منهاجی.
استاد بزرگ منهاجی سوالی درباره روایت بالا داشتم. منظور از این روایت بالا چیست و این حالات چه حالاتی است که حتی انبیا و ملائکه هم قدرت و سعه اون رو ندارند؟ مگر ربط و نسبت حضرت رسول اکرم با سایر انبیا و ملائکه در نزد خدا چیه؟ یعنی چه فرقی بین ایشون و سایرین هست؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
دربارهی نامهی شما، هفت نکته باید عرض کنم:
1. در ادبیات منهاج فردوسیان، «استاد بزرگ و بیبدیل» به حضرت سید المرسلین و خاتم النبیین (صلی الله علیه و آله و سلّم) گفته میشود. پس مراقب کلماتی که به کار میبرید باشید چون در روزی عظیم، باید پاسخگو بود. من فقط «حاج فردوسی» هستم، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش.
2. حضرت رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از چنان جایگاه بلند و ویژهای برخوردارند که اگر تمام عالم هستی (ما دون خداوند متعال) در یک سو قرار گیرد و آن وجود مقدس در سوی دیگر، جانب ایشان رجحان و برتری خواهد داشت. این مطلب در روایات متعددی بیان شده است.
3. آنچه بین آن عزیز عالم وجود و خالق متعال گذشته، به تصریح این روایت، آنقدر سطح بالا و خارج از دسترس است که حتی سایر پیامبران و فرشتگان مقرب الهی نمیتوانند درک کنند، پس از ما ضعیفان که سراسر جهل و ظلم هستیم، چه انتظاری در فهم آن حالات است؟!
4. بر طبق اصول استجماع منهاج فردوسیان، این روایت از سند معتبر و با قوتی برخوردار نیست.
5. همچنان که در مباحث اصول استجماع منهاج فردوسیان بحث شده، این روایت (بر فرض صحت) نمیتواند در قواعد نظری یا قوانین عملی منهاج فردوسیان جایی داشته باشد (چون از حالات مخصوص استادان منهاج فردوسیان علیهمالسلام است) و چون نمیتواند جایی داشته باشد، معلوم میشود نقشی در کمال و سعادت ما ندارد.
6. دانستن چیزهایی که دانستن و ندانستنش مثل هم است و در هیچ حالی فایده یا ضرری متوجه دنیا یا آخرت اصحاب منهاج فردوسیان نمیکند، لغو، بیهوده و هدر دادن عمر شریف است.
7. وظیفهی اصحاب منهاج فردوسیان برای رسیدن به فردوس اعلی، راسخ کردن قواعد نظری و عمل کردن دقیق بر طبق قوانین عملی است. پس سعی کنید از محدودهی قواعد و قوانین خارج نشوید تا دچار دور شدن راه و دیر شدن رسیدن به مقصد اعلی نشوید.
موفق باشید
حاج فردوسی