سلام. حق بدهید که قبل از ورود به منهاج فردوسیان باید مطالعه و تحقیق کافی کرده، و رفع شبهه نماییم. چند سؤال داشتم که با پوزش از محضرتان متعاقباً میپرسم.
1 ـ در منهاج فردوسیان آیا معتقد به خدای نامتناهی هستید؟!
2 ـ آیا در منهاج فردوسیان فقط اعتقاد داریدکه خدا را باچشم سر نمیشود دید؟!
3 ـ با بسیاری از اهل فن سخن گفته و به بررسی منهاج فردوسیان پرداختم، اتفاق نظر داشتند که محتوای طرح خوب است و عمل به آن البته با اعتقادات صحیح باعث سعادت میشود ولی نام منهاج فردوسیان این طرح را مثل یک فرقه کرده است. نظرتان چیست؟
4 ـ همچنین برخورد شما با قاضی و امثال او در مکاتباتتان همراه با تساهل و تسامح بود. تا حدی که بر کرسی قضاوت نشسته و آنها را بهشتی دانسته یا برایشان رحمت الهی طلب کردهاید. با توجه به حساسیتی که ما داریم، حرکت شما به عنوان یک منهاجی چگونه توجیه شود؟ وقتی تفاسیر نورانی روایی و غیرفلسفی را رها کرده و المیزان را دچار چند اشکال کوچک دانسته و مورد استفاده قرار میدهید، ما نسبت به عقاید شمابه عنوان یک منهاجی شک میکنیم؟
5 ـ آیا به نظر شما سرانجام عارف مسلکان و صوفیان بهشت است؟ به نظر شما اعتقادات مهمتر است یا عمل؟
6 ـ میترسم تلمذ شما در نزد فلاسفه و عرفا، هنوز ذهن و زبان شما را آلوده به بافته هاو یافتههای آنان نگه داشته باشد. و میترسم که قضیهی مکتب تفکیک تکرارشود!!! والسلام.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
سؤالات شما را به ترتیب شماره پاسخ میدهم و بالله التوفیق.
1 ـ در منهاج فردوسیان آیا معتقد به خدای نامتناهی هستید؟!
جواب: «منهاج فردوسیان» مجموعهای از واضحات و مسلمات در دو حوزهی اعتقادات (نظر) و احکام (عمل) است. پس انتظار نداشته باشید نقاط اختلافی در میان علمای اسلام که ناشی از نبودن متن صریح است، در منهاج فردوسیان مطرح شده باشد. همانطور که مسائل مستحدثهی فقهی و استفتائات فرضی را به کارشناس فن (فقیه) ارجاع میدهیم، مسائل مختلفٌ فیه (مورد اختلاف) در اعتقادات را نیز به کارشناس فن (متکلم) ارجاع میدهیم.
تذکر منهاجی: توجه داشته باشید که اگر به قواعد نظری پایه (معادل اعتقادات اصلی شیعهی اثنی عشری) معتقد شوید، از اعتقاد به ریزهکاریهای دیگر، مؤاخذه نخواهید شد.
2 ـ آیا در منهاج فردوسیان فقط اعتقاد دارید که خدا را با چشم سر نمیشود دید؟!
جواب: آن مقداری که مورد اتفاق و اجماع آیات، روایات و علمای طایفه است، همین است که خدای تعالی را نمیشود در دنیا و آخرت با «چشم سر» دید. ولی آیا با «چشم دل» میتوان دید؟ باید از کارشناسان فن (متکلمین) بپرسید.
تذکر منهاجی: اگر به همین مقدار معتقد شوید که خدای تعالی را نمیشود با چشم سر در دنیا و آخرت دید، برای رسیدنتان به کمال و رهیدنتان از ضلال، کافی است و نیازی نیست به این معتقد باشید که با چشم دل میشود دید یا نمیشود.
3 ـ با بسیاری از اهل فن سخن گفته و به بررسی منهاج فردوسیان پرداختم، اتفاق نظر داشتند که محتوای طرح، خوب است و عمل به آن البته با اعتقادات صحیح باعث سعادت میشود ولی نام منهاج فردوسیان این طرح را مثل یک فرقه کرده است. نظرتان چیست؟
جواب: این اشکال از آغازین روزهای انتشار غیررسمی این برنامه مطرح بوده است و در کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان» جواب دادهایم. اشکالکنندگان باید مشخص کنند که با نام «منهاج فردوسیان» مشکل دارند یا اصلاً با نام داشتن بر روی این برنامه.
اگر با نام «منهاج فردوسیان» مشکل دارند، دلایلشان را بیان کنند مثل این که این نام از تورات اخذ شده یا مثلاً از اسطورههای ایران باستان گرفته شده است و مانند اینها. جواب این گروه این است که این هر دو کلمه از قرآن کریم برداشت شده و آیاتش به تفصیل در کتاب «آشنایی با منهاج فردوسیان» ذکر شده است.
یا این که با نام داشتن برنامه مشکل دارند، که در جواب باید گفت، هر پدیدهای محتاج نام جدید است تا بتوان به آن اشاره کرد و آن را مورد خطاب قرار داد. هر فرزندی که متولد میشود، نیازمند نام جدیدی است، هر مسجدی که ساخته میشود، نیازمند نام جدیدی است، هر کتابی که نوشته میشود، نیازمند نام جدیدی است. پس داشتن نام، یکی از نقاط قوت این برنامه است. به این معنی که از اول، راه نامیده شدن با نامهای مختلف و نارسا گرفته شده و نامگذاری آن به دست بخت و گذر زمان و سلیقهی پیروان وانهاده نشده است.
4 ـ همچنین برخورد شما با قاضی و امثال او در مکاتباتتان همراه با تساهل و تسامح بود. تا حدی که بر کرسی قضاوت نشسته و آنها را بهشتی دانسته یا برایشان رحمت الهی طلب کردهاید؟
جواب: به تصریح قرآن کریم، کسی که ایمانش را درست کند یعنی به قواعد نظری منهاج فردوسیان معتقد باشد و اعمالش را اصلاح کند یعنی به قوانین عملی منهاج فردوسیان (حد اقل تا مرحلهی ششم) ملتزم باشد، بهشتی است. آنچه از امارات و گزارشات تاریخی به دست آمده و به نظر میرسد این است که مرحوم قاضی و امثالهم، به قواعد نظری منهاج فردوسیان معتقد بودهاند و قوانین عملی را تا مرحلهی ششم مراعات میکردهاند. البته برخی گرایشها به صوفیه هم داشتهاند که نمیتواند ضرر کلی به کمال و سعادتشان بزند. ان شاء الله
5 ـ آیا به نظر شما سرانجام عارف مسلکان و صوفیان بهشت است؟ به نظر شما اعتقادات مهمتر است یا عمل؟
جواب: هر کس به قواعد نظری پایه در منهاج فردوسیان معتقد باشد، سرانجام به بهشت خواهد رفت، هر چند برای داشتن اعمال فاسد، در دنیا، برزخ، قیامت و جهنم عذاب خواهد شد.
6 ـ میترسم تلمذ شما در نزد فلاسفه و عرفا، هنوز ذهن و زبان شما را آلوده به بافتهها و یافتههای آنان نگه داشته باشد.
جواب: خدای را شاکرم که قبل از انتشار این برنامهی تربیتی و احالهی این مسؤولیت، همه چیز و همه کس را به من نشان داد تا تجربهی جامعی داشته باشم. در میان فلاسفه و عرفای شیعی، مردان پاک و اهل معنا و متصل به ولایت ولی الله الاعظم (ارواحنا فداه) را نشانم دادند تا بتوانم به سادگی بین اعتقاد علمی و زبانی با اعتقاد حقیقی تمایز قائل شوم.
اگر کسی بر طبق آنچه میگوید، عمل کند، اعتقادش صحیح و حقیقی است ولی اگر بر طبق اعتقادش عمل نکند، آن اعتقاد نیست بلکه توهم است و در جهت مثبت، نقش ارزندهای در تکامل ندارد و در جهت منفی، ضرر قابل توجهی به تکامل و سعادت نمیزند.
مثلاً کسی که میگوید «همه چیز، خداست» اگر دست از انجام واجبات بردارد و مرتکب محرمات گردد، بر طبق اعتقادش عمل کرده و ملتزم به لوازم حرفش هست. ولی کسی که میگوید «همه چیز، خداست» و در عین حال، اهل عبادت، انجام واجبات و ترک محرمات الهی است، نمیداند که عملش به آنچه اعتقاد میپندارد میخندد.
سالها پیش که مشغول خواندن فلسفهی صدرایی بودم و بالتبع معتقد به «اصالت وجود»، گمان میکردم مرحوم «میر داماد» که قائل به «اصالت ماده» بوده، کافر است و در جهنم! طولی نکشید که با عنایات الهی فهمیدم که «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» و مباحث اینچنینی، همه دعوای توهمات است و «اعتقاد» چیز دیگری است.
موفق باشید
حاج فردوسی