سؤال: عوامل مخالفت با نظام تربیتی «منهاج فردوسیان» کدام است؟
جواب: مخالفت با این نظام تربیتی، چون بر آمده از تصریحات قرآن کریم و روایات معتبر ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) است، عوامل متعددی به شرح زیر دارد؛
1. اشکال در نطفه:
گر چه حرامزاده، از استعداد رسیدن به کمال و سعادت محروم است؛ ولی در مقابل، استعداد خاصی برای مخالفت با اولیای الهی و راه روشنی که برای هدایت بشر آوردهاند، دارد؛ تا آنجا که کشتن پیامبران و امامانی که از نسل پیامبران هستند، در انحصار زنازادگان است و غیر زنازادگان، توانایی چنین کاری ندارند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «لَا یَقْتُلُ الْأَنْبِیاءَ وَ أَوْلَادَ الْأَنْبِیاءِ إِلَّا أَوْلَادُ الزِّنَا» [علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحهی 58]
ترجمه: پیامبران و فرزندان پیامبران را جز زنازادگان به شهادت نمیرسانند.
عامل عمدهی مخالفت ناصبیها، وهابیها و خوارج با «منهاج فردوسیان» از این اشکال، سرچشمه میگیرد. این نوع مخالفت، راه درمان ندارد.
2. لجاجت با مبلّغ خاص:
گاهی اوقات، کینهها و دشمنیهای شخصیِ با مبلّغ منهاج فردوسیان، موجب میشود آن فرد لجباز به موضعگیری و مخالفت با اصل «منهاج فردوسیان» کشیده شود. در این موارد، اگر تبلیغ منهاج فردوسیان از طریق دیگری انجام گیرد، مخالفت این شخص لجباز را در پی نخواهد داشت.
3. حسادت نسبت به مبلّغ:
حسادت از پدیدههای رایج در میان همسالان و همترازان است. کسانی که تا دیروز، با شخصِ خاصی دوست بوده و هممسیر و همتراز محسوب میشدهاند، امروز با دیدن رفیقشان که عَلَم تبلیغ منهاج فردوسیان را برداشته و محل رجوع مردم برای آشنایی با این نظام تربیتی شده است، احساس عقبماندگی و حقارت میکنند.
این افراد، سادهترین راه را مخالفت با اصل «منهاج فردوسیان» برای فرو نشاندن سوزشِ حسادت خود مییابند. اگر این افراد، به نوعی در تبلیغ منهاج فردوسیان، شرکت داده شوند، از مخالفتشان کاسته شده یا مخالفتشان تبدیل به موافقت و دوستی میگردد.
4. بر هم خوردن توهّمات مذهبی:
کسانی که بر اثر تبلیغات منحرف منبریهای کمسواد و مدّاحان بیسواد، دچار توهّمات مذهبی و گرفتار خرافات عملی شدهاند، با رو به رو شدن با «منهاج فردوسیان» دچار نوعی تضاد بین آنچه تا کنون، دین میپنداشتهاند و آنچه اکنون به عنوان دین راستین به آنان معرفی میشود، میگردند. اینان بین آموزههای منبر کمسوادان با متن قرآن و روایات معتبر، در میمانند. همین درماندگی، برخی را به ابراز دشمنی و مخالفت با نظام تربیتی «منهاج فردوسیان» میکشاند.
5. عاملِ دشمن بودن:
کسانی که جیرهخوار دشمنان اسلام مانند وهابیت، یهود و صهیونیسم جهانی هستند، دانسته و با برنامهی مشخص، به مخالفت با «منهاج فردوسیان» بر میخیزند تا نور الهیِ آن را خاموش کنند، «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» [1] در حالی که نمیدانند «وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» [2]
7. داشتنِ استادِ بد:
کسانی که استاد و راهنمای بد طینت، حرامزاده یا حراملقمه دارند، هر چند خودشان طینتِ پاک، نطفهی پاک یا لقمهی پاک داشته باشند، میتوانند گرفتار مخالفت با این نظام تربیتی گردند. تأثیر استاد و خطدهنده، کمتر از تأثیر عوامل گذشته نیست.
آنجا که قرآن کریم، همنشین شدن و دوستی با دشمنان خدا را ممنوع اعلام میکند و میفرماید: «یَا أَیُهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ» [3] در صدد پیشگیری از همین آسیبهاست.
……………………………
[1] سورهی صف، آیهی 8. ترجمه: میخواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند.
[2] سورهی صف، آیهی 8. ترجمه: در حالی که خداوند، کاملکنندهی نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند.
[3] سورهی ممتحنه، آیهی 1. ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید.