حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

با سلام
خیلی سپاسگذارم از اینکه خیلی زود جواب پیام رو دادیت. راستشو بخوایت اصلا فکر نمیکردم اینقدر زود جوابمو بدیت
اگه خاطرتون باشه یک هفته پیش براتون پیام دادم از شخصیتم براتون گفتم غرورم اجازه نمیده , شما هم گفتید عشق در مقابل غرور خاطرتون امد.
در واقع چطور بگم الان دیگه بین عقل و احساس گیرکردم من با خواهر خواستگارم هنوز دوستم بعضی وقتا که در مورد برادرش حرفی میزنه البته نه در مورد موضوع من و او بلکه یک حرف معمولی نمی‌تونم واکنش نشون بدم.
همش از این میترسم اگه یه جوری (که بلدم نیستم) به پسر نشون بدم احساساتمو و اون پاسخ منفی داد چی؟ اون وقت که دیگه نه عشقو دارم و نه غرورمو. یا اینکه خانوادش از این واکنش من بعدا بعنوان وسیله جهت تنه زدن استفاده کنند چی؟
الان دیگه نمی‌دونم اونسبت به من چی حسی داره اصلا به من فکر میکنه؟ نمیتونم واکنش نشون بدم چرا که اون موقع دوتا از خواهراش و مادرش ناراضی بودند البته بیشتر به خاطر مهریه تومدت دوستیم با خواهرش بعد از جریان بهم خوردن سعی کردم که خیلی عادی برخورد کنم و لی خدا میدونه که چی میکشیدم از یک طرف به خودم میگم فایده‌ای نداره با اینطور شخصی که به قول خودش بهم فکر میکرده یکی از آرزوهاش این بوده که یک روز بتونه بیاد دانشگاه سراغم، یا وقتی میرفتم خونشون عادی باهاش برخورد میکردم میگفت اون موقع‌ها خیلی زورم میبرده که چرا به رفتاراش توچه نمیکردم، کسی که اینطور بوده حالا اینقد بی تفاوت، زندگی کنم البته خودم هم رفتارم بعضی وقتا بخاطر سر قولش نبودن تند میشد بهش میگفتم یا چیزی رو قبول نکن یا اگه قبول کردی سر قولت بمون
یکبار بخاطر اینکه اذیتم کرده بود بعدش پشیمون شد وقتی رفته بود خونه دست خودشو با زغال داغ کرده بود تا یادش بمونه دیگه اذیتم نکنه البته اولش فکرکردم شوخی میکنه بعد که دستشو دیدم نه راست میگفته. حالا بگیت چکار کنم (من 28 سالم و اون الان30 سالش)

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
1. من مشاور خانواده نیستم بلکه مشاور برنامه‌های کمال و سعادت هستم، پس تمام وقایع را باید از این دریچه تحلیل کنم که آیا به کمال و سعادت شما ربطی دارد یا نه و اگر ربط دارد، ربطش مثبت است یا منفی.
2. این که نوشته‌اید: همش از این میترسم اگه یه جوری (که بلدم نیستم) به پسر نشون بدم احساساتمو و اون پاسخ منفی داد چی؟ اون وقت که دیگه نه عشقو دارم و نه غرورمو. یا اینکه خانوادش از این واکنش من بعدا بعنوان وسیله جهت تنه زدن (طعنه زدن) استفاده کنند چی؟
جواب: از هر چه می‌ترسید خود را در آن بیاندازید که ترس، بدتر از نتیجه‌ی نامطلوب است. پس فقط کافیست از طریق پیامک یا ایمیل، میزان اشتیاق خود را به اطلاع پسر برسانید. بقیه‌اش جور می‌شود. هم شما و هم آن پسر به سنی رسیده‌اید که بتوانید به راحتی انتخاب کنید. باقی ماندن در این ترس‌های واهی، نقش منفی‌ای در سیر تکاملی‌تان دارد.
3. اگر واقعاً دوستش دارید، برای رسیدن به او، نه تنها تلاش کنید بلکه بجنگید. مزه‌ی زندگی در این است که انسان برای رسیدن به خواسته‌هایش بجنگد. و بعد از این که به دستش آوردید، با چنگ و دندان حفظش کنید.
4. اگر قدم پیش گذاشتید و ابراز محبت کردید و‌آن پسر را به تیر مژگان صید نمودید، باید تا آخر عمر با ابراز محبت و ابزار محبت، او را همچنان اسیر و در بند خود نگه دارید. خیال نکنید زندگی در یک روز و دو روز خلاصه می‌شود، بلکه پر فراز و نشیب است و مرد نیاز دارد همسرش در تمام این فراز و نشیب‌ها در کنار و یاورش باشد. اگر این بند را مراعات کردید، به سعادت دنیا و آخرت خواهید رسید و مسیر تکامل را به سرعت، طی خواهید نمود.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است