سلام علیکم
در یکی از قوانین عملی منهاج فردوسیان آمده است که کودکانشان را به مسجد راه نمیدهند. در حالی که در چندین روایت معتبر آمده است که امام حسن و امام حسین در کودکی به مسجد میآمدند و در حالی که پیامبر در نماز جماعت بودند، بر گردن آن حضرت سوار میشدند. پس معلوم میشود آوردن کودک به مسجد، مستحب است. از سوی دیگر، اگر کودکان در مسجد، حضور پیدا نکنند، چطور با نماز و مسجد و نماز جماعت آشنا شوند؟ با عمل به این قانون، در آینده، نسلی دور از مسجد و بینماز خواهیم داشت.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
برای پاسخ به این اشکالات، باید به چند نکته توجه فرمایید:
نکتهی اول:
نقلهای تاریخی و روایاتی که به دست ما رسیده، به این شرح است:
نقل اول: از ابو بکر نقل شده است که گوید: «رأیت الحسن و الحسین یثبان علی ظهر رسول الله و هو یصلی فیمسکهما بیده حتی یرفع صلبه و یقومان علی الارض، فلما انصرف اجلسهما فی حجره و مسح رؤسهما ثم قال: ان ابنی هذین ریحانتای من الدنیا».
ترجمه: حسن و حسین را دیدم در حالی که رسول خدا (ص) نماز میخواند بر پشت آن حضرت میپریدند و رسول خدا (ص) نماز میخواند، رسول خدا (ص) آن دو را با دست خود نگه میداشت تا برخیزد و پشت آن حضرت راست شده و آن دو کودک به راحتی روی زمین بایستند، و چون نمازش به پایان رسید، آن دو را در دامان خود نشانید و دست بر سرشان کشید، سپس فرمود: این دو پسر من، دو گل خوشبوی من از دنیا هستند.
منبع: مقتل الحسین، موفق ابن احمد، صفحهی 130.
بررسی: این مطلب، از یک سو، نقل تاریخی است نه روایت. از سوی دیگر، از ابوبکر (غاصب اول) نقل شده است. از سوی سوم، مؤلف این کتاب، موفق بن احمد بن محمد بکری مکی حنفی معروف به اخطب خوارزم، از علمای عامه است.
نقل دوم: گاه در هنگام نماز جماعت، حسن و حسین، که کودکانی خردسال بودند، نزد جـدّ بـزرگـوارشـان میرفـتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار میشدند. برخی از اصحاب پـیشدستی میکردند تا کودکان را از رسول خدا دور کنند، ولی آن حضرت اشاره میفرمودند که آنـهـا را بـه حـال خـود واگذارید. سپس به آرامی دست آنها را میگرفتند و پایین میآوردند و بر زانوان خویش مینشاندند.
منبع: تاریخ دمشق، ابن عساکر، صص 153 ـ 143.
بررسی: این کتاب، نوشتهی ابوالقاسم علی بن حسن، معروف به ابن عساکر، (499 ـ 571) از تاریخنگاران سنیمذهب است. علاوه بر عامی بودن مؤلف، کتاب نیز کتابی تاریخی است نه حدیثی.
نقل سوم: روزی پـیامبر سجده نماز را، بر خلاف معمول، طولانی کرد نماز که تمام شد، نمازگزاران عرض کـردنـد: امـروز سـجـده را طولانیتر به جای آوردید، آیا وحی نازل شده و دستوری رسیده است؟ فـرمود: خیر، فرزندم حسین بر شانهام سوار بود، خواستم صبر کنم تا او کار خویش را انجام دهد و لذتش را از بین نبرده باشم.
منبع: مسند احمد بن حنبل، جلد ۳، صفحهی ۴۹۳؛ الطبقات الکبری، ابن سعد واقدی، جلد ۸؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد بن مؤید، مؤسسه محمودی، بیروت، 1400 ه ق 1980 م.
بررسی: این کتابها، از منابع دست دوم عامه محسوب میشوند ولی اعتباری در نزد شیعه ندارند و مؤلفشان، سنیمذهب هستند.
نقل چهارم: گاه در هنگام نماز جماعت، حسن و حسین، که کودکانی خردسال بودند، نزد جـد بـزرگـوارشـان میرفـتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار میشدند برخی از اصحاب پـیشدستی میکردند تا کودکان را از رسول خدا دور کنند، ولی آن حضرت اشاره میفرمودند که آنـهـا را بـه حـال خـود واگذارید. سپس به آرامی دست آنها را میگرفتند و پایین میآوردند و بر زانوان خویش مینشاندند.
منبع: الاخبار الطوال، ابو حنفیه احمد بن داوود دینوری، دار احیا الکتب العربی، قاهره، 1960 م.
بررسی: این روایت نیز در منابع عامه آمده که از نظر شیعه، اعتبار ندارد و در خور اعتنا نیست.
نکتهی دوم:
در مقابل آنچه از منابع نامعتبر عامه نقل شد، روایاتی از منابع معتبر شیعه در دست است که به تصریح، از آوردن کودک به مسجد، نهی کرده است.
این روایات عبارتند از:
روایت اول:
قَالَ (علیهالسلام): «جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ صِبْیانَکُمْ وَ مَجَانِینَکُمْ وَ رَفْعَ أَصْوَاتِکُمْ وَ شِرَاءَکُمْ وَ بَیعَکُمْ وَ الضَّالَّةَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ» [من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 1، صفحهی 237، باب فضل المساجد و حرمتها و ثواب من صلی فیها]
ترجمه: از راه دادن کودکانتان و دیوانگانتان به مسجد، اجتناب کنید و …
روایت دوم:
عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ (علیهالسلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ صِبْیانَکُمْ وَ مَجَانِینَکُمْ وَ شِرَاءَکُمْ وَ بَیعَکُمْ وَ اجْعَلُوا مَطَاهِرَکُمْ عَلَی أَبْوَابِ مَسَاجِدِکُمْ» [تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، جلد 3، صفحهی 254، باب فضل المساجد و الصلاة فیها و فضل الجماعة و أحکامها]
ترجمه: امام کاظم (علیهالسلام) فرمودند: استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: از راه دادن کودکانتان و دیوانگانتان به مسجد، اجتناب کنید و …
نتیجهگیری اشکال اول: جایی که تصریح روایت معتبر شیعی وجود داشته باشد که از آوردن کودک به مسجد، نهی شده است، نوبت به برداشت از روایت نامعتبر عامه و نقلهای تاریخی آنان نمیرسد.
پاسخ به اشکال دوم:
اما این که گمان کردهاید، نیاوردن کودکان به مسجد، موجب دور شدن آنان از مسجد و نماز میشود، گمان باطلی است؛ زیرا کودکی که آمدنش به مسجد، موجب بر هم خوردن آرامش و نظم مسجد شود، در سنی نیست که بتواند نماز را فرا بگیرد و با دیدن جماعت در آن سن، مشتاق نماز جماعت در آینده شود.
اما از بردن کودکانی که نزدیک سن تکلیف هستند مانند پسران سیزده ساله به بالا و دختران هفت ساله به بالا، نهی نشده است بلکه به حکم عقل سلیم، چه شایسته است که اینان را به مسجد ببریم تا آرام آرام با فضای معنوی مسجد و نماز و نماز جماعت، انس بگیرند و بعد از رسیدن به سن تکلیف، همان راه را ادامه دهند.
نکتهی سوم:
هر گاه کودک، امام معصوم (علیهالسلام) باشد، کودک و غیر کودک ندارد. یعنی به فرض این که بخواهیم نقلها و روایات نامعتبری که در بالا گذشت را معتبر بشماریم، باز هم نمیتوانیم اطفال امت را بر دو گوشوارهی عرش الهی یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) قیاس کنیم که این مقایسه، از اساس، باطل است که فرمودهاند:
«إِنَّا أَهْلَ بَیتٍ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ» [معانی الأخبار، شیخ صدوق، صفحهی 179 و علل الشرائع، شیخ صدوق، جلد 1، صفحهی 177]
ترجمه: ما خاندانی هستیم که کسی با ما قابل قیاس نیست.
نکتهی چهارم:
هر گاه بردن کودکتان به مسجد، موجب بر هم خوردن نظم یا پراکنده شدن حواس نمازگزاران شود، ایجاد حق الناس کرده و باید از نمازگزاران، طلب حلالیت کنید.
و توصیهی نهایی این که بیایید توجیهات روانشناسی را کنار نهاده و آنچه خدا و رسول برایمان صلاح دانستهاند را انجام دهیم و نتیجهگیری را به او بسپاریم.
موفق باشید
حاج فردوسی