حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سؤال: آیا بشر عادی می‌تواند چهار هزار قانون منهاج فردوسیان را مراعات کند؟

جواب: در جواب این سؤال باید به دو نکته توجه داشت:

نکته‌ی اول: این است که این مطلب در تمام رشته‌های علمی و فنی و هنری پذیرفته شده که هر کس بخواهد به نقطه‌ی اوج و کمال آن رشته‌ی علمی یا هنری یا فنی دست یابد باید محض آن رشته گردد‌. با پراکندگی خیال و انشعاب انرژی نمی‌توان به قله‌ها رسید و حتی خیال چنین فتحی نیز کودکانه است‌.
همان‌طور که بازیگر فوتبال بدون محض شدن در فوتبال و تمرین مداوم، نمی‌تواند به المپیک جهانی برسد؛ همان‌طور که بازیگر سینما بدون تمرینات بسیار و صرف وقت زیاد، نمی‌تواند بازیگر موفق و مشهور شود؛ همان‌طور که خوشنویس نمی‌تواند بدون تمرین مستمر به نقطهی اوج خط برسد؛ همان‌طور که اهالی موسیقی نمی‌توانند بدون تمرین شبانه‌روزی به اوج هنر باطل خود برسند؛ طالب لقای حق تعالی و عالی‌ترین درجات قرب و بهشت، نمی‌تواند بدون محض شدن و تلاش پیگیر و شبانه‌روزی، به آن مقامات عالیه برسد. به قول شاعر:

عشق مولا کی کم از لیلا بود

بهر او عاشق شدن اولی بود

در رشته‌های علمی نیز حکایت همین است یعنی کسی را نخواهید یافت که بخواهد به اوج علم «ریاضیات» دست یابد ولی قسمتی از برنامه‌ی شبانه‌روزی‌اش «آزمایش‌های شیمی» باشد و بخش دیگری به «تمرینات بدنسازی» صرف شود! نخواهید یافت وزنه‌بردار و مشت‌زنی که طالب مقامات عالی این رشته‌های ورزشی باشد ولی نیمی از وقت خود را در تحصیل علم بگذراند! نخواهید یافت مخترع و مکتشف و محقق موفقی را که نیمی از وقت خود را در «تمرین سخنرانی» یا «حرکات موزون» هدر دهد!
پس جواب اول این است که تلاش فوق العاده برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگ، کاملاً طبیعی است و این قاعده، در همه جا و برای رسیدن به هر بلندایی، صادق است و باید از خیلی از حواشی، چشم‌پوشی کرد.

نکته‌ی دوم: این است که با اندکی تأمل در لیست چند هزار قانون منهاج فردوسیان، به روشنی معلوم ‌می‌شود که قانون‌ها به سه دسته تقسیم میشوند؛

اول: دسته‌ای از قوانین، اساساً مربوط به همه نمی‌شود؛ مثلاً برخی قوانین برای قضات است و برخی قوانین برای بازاری‌ها و تجّار است.

دوم: دسته‌ی دیگری از قوانین گر چه به ظاهر مربوط به همه می‌تواند باشد ولی شرایط و مقدماتی لازم دارد که آن شرایط و مقدمات، هیچوقت فراهم نمی‌گردد و یا به ندرت حاصل ‌می‌شود‌. مثل فرار از جنگ برای کسی که در دوران صلح به سر می‌برد یا قوانین مربوط به طلاق برای افرادی که هیچگاه قصد جدا شدن از همسرشان را ندارند‌.

سوم: دسته‌ی آخر از قوانین که مربوط به همه ‌می‌شود و شرایط و مقدماتش فراهم است، چند قانون اندک و محدود است و مراعات کردن آنها هیچ سختیِ فوق طاقت ندارد‌.

چهارم: بخش عمده و اصلی قانون‌ها، ترک‌کردنی است و ترک کردن، نیاز به زمان و انرژی خاص ندارد. مثلاً ترک کردن موسیقی، نخوردن شراب و گوشت خوک و مردار، غیبت نکردن، دروغ نگفتن، ربا نخوردن، نتراشیدن ریش، زنجیر طلا به گردن و انگشتر طلا به دست نکردن برای مردان، خود را شبیه کفار نکردن، نگاه نکردن به نامحرم، فحش ندادن، آرایش نکردن برای نامحرمان و مانند اینها، نیازی به تلاش خاص و وقت آزاد ندارد.
پس ما در واقع با چند قانون محدود و مشخص روبرو هستیم و جای نگرانی از جهت زیاد بودن قوانین و خارج بودن از توان عمل‌کننده نیست‌.

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است