حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

با سلام بر حاج فردوسی
آیا مستحبات و مکروهات فقط در کلام پیامبر آمده یا در کلام ائمه هم آمده است؟ منظورم این است این که چیزی مستحب باشد یا مکروه را پیامبر وضع کرده و تمام مستحبات و مکروهات منحصر به آن حضرت است یا بعد از پیامبر هم ائمه چیزی به آن افزوده‌اند؟ مثلاً این که امام حسن (علیه‌السلام) بفرمایند زیارت قبر امام علی (علیه‌السلام) مستحب است، در صورتی که در کلام پیامبر نیامده، چرا که امام علی (علیه‌السلام) بعد پیامبر از دنیا رفته‌اند. یا در مورد کارهایی که بعضاً در قالب تشیع نانوشته مطرح می‌شود و رخ داد اکثر آن‌ها به بعد از پیامبر یا دوازده جانشین ایشان بر می‌گردد. مانند بوسیدن ضریح یا دعای توسل. موضع‌گیری یک منهاجی نسبت به این گونه موارد چگونه باید باشد؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
در باره‌ی قسمت نخست سؤال، شما را ارجاع می‌دهم به مطالعه‌ی دقیق کتاب «اصول استجماع منهاج فردوسیان». در آنجا، مستحب و مکروه به تفصیل، تعریف و بازشناسی شده است. اما اصل مسلّم در نزد ما این است که ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) فقط و فقط مجرای بیان احکام نورانی اسلام بوده‌اند و آنچه از استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به ارث برده‌اند را بازگو می‌نمودند.
در مثالی که زده‌اید، روایت معتبر از استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که در زمان حیات مبارکشان، ثواب زیارت قبر هر یک از امامان را بیان فرموده‌اند. پس این چنین نیست که اگر مثلاً امام حسن (علیه‌السلام) از ثواب زیارت مرقد امیر المؤمنین (علیه‌السلام) خبر دهند، از ناحیه‌ی خودشان باشد، بلکه از ناحیه‌ی علمی است که از رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلم) به ارث برده‌اند.
اما در باره‌ی کارهایی که بعد از عصر حضور، اختراع شده، و آنها را با عنوان «تشیع نانوشته» می‌شناسیم، باید عرض کنم، اینها از سوی کسانی که متصل به وحی باشند، بیان نشده بلکه از ساخته‌های بشری و بر پایه‌ی استحسان است. یعنی وقتی دیدند انجام دادن فلان کار، جالب است و استقبال گرمی از سوی مردم را در پی دارد، دست به اختراعی زدند و دیگران نیز آن را ادامه داده و تکمیل کردند.
بر طبق روایات معتبر، در نزد ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام)، قرآن امیر المؤمنین (علیه‌السلام) بوده که مشتمل بر تنزیل و تأویل آیات است. همچنین مصحف حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بوده که مشتمل بر تمام حوادث عالم تا روز قیامت است. همچنین کتاب حلال و حرام امیر المؤمنین (علیه‌السلام) بوده که مشتمل بر تمام احکام فقهی و قضایی است. هر گاه کسی پیدا شود که با تکیه بر چنین پشتوانه‌ی عظیمی از وحی، چیزی بگوید که در قرآن نیست و در کلام استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیامده است و خود گوینده نیز معصوم از خطا و گناه باشد، فرق می‌کند با کسی که نه قرآن را می‌شناسد و نه کتاب‌های برجای مانده از آن بزرگواران را در اختیار دارد و نه معصوم است.
شخص دوم، هر گاه دست به بیان دستورالعملی بزند، به شدت در معرض انکار و انحراف است و با هیچ ریسمانی نمی‌توان در چاهی که او کنده، فرو رفت.
پس فرق بسیار است بین آنچه نماینده‌ی معتبر و رسمی پیامبر خدا بیان می‌کند، با آنچه یک شخص معمولی و بی‌خبر از پشت صحنه‌ی عالم، اختراع می‌کند. حکایت «تشیع نانوشته»، حکایت اختراع کردن آداب و رسومی از سوی بشر عادی برای هدایت و تکامل بشریت است. دین، طناب آویخته است و آئین، طناب انداخته. کسی نمی‌تواند با گرفتن طنابی که روی زمین افتاده است، بالا برود و به درجات برسد. باید به طنابی که خدای تعالی به وسیله‌ی فرستاده‌اش و نمایندگان رسمی فرستاده‌اش برای ما از سقف آسمان، آویخته، چنگ بزنیم و با خیال راحت، به درجات عالیه برسیم.
از یک سو، امام صادق (علیه‌السلام) دسترسی به عالی‌ترین متون وحیانی داشتند و از سوی دیگر، وارث علم الهی پیامبر بودند و از سوی سوم، محافظت‌شده از سوی خدای تعالی بودند. پس وقتی چیزی می‌فرمایند، هر چند در قرآن ما نیست یا روایتش از پیامبر خدا به ما نرسیده ولی اعتمادی که به آن حضرت داریم، ما را وادار به تسلیم در مقابل فرمایش آن جناب می‌کند.
حال، اگر جناب آقای فلان که نه دسترسی به کتاب امیر المؤمنین (علیه‌السلام) دارد، نه بر تنزیل و تأویل قرآن مسلط است، نه علم رسول خدا را به ارث برده، و نه معصوم از خطا و گناه است، چیزی بگوید که در قرآن نیست و در روایات رسیده از پیامبر خدا و جانشینان رسمی ایشان نیست، به چه دلیلی باید حرفش را پذیرفت؟ او به چه پشتوانه‌ای دست به بیان اعتقادات و احکام عملی می‌زند؟
از اینجاست که عرض می‌کنیم، مرجع تقلید، حق ندارد مستحب و مکروه بتراشد. او از علم الاهی بهره‌ای نبرده و وارث علم لدنّی پیامبر خدا نیست. فقیه فقط می‌تواند در مواردی که واجب یا حرام بودنش معلوم نیست، به گردن بگیرد که این کار، واجب است یا حرام یا احتیاط واجب در انجام دادن یا ترک‌کردنش است.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است