سلام علیکم
با توجه به این که فرقهی ضالهی شیرازیها با آقای حسن زاده آملی مخالفت میکنند و شما نیز با بعضی از عقاید ایشان مخالف هستید، عوام مردم، بدون تحقیق و کنکاش، منهاج فردوسیان را پس میزنند و شما را به نحوی وابسته به آنها میشمارند. خواستم ببینم آیا امکان دارد از مخالفت با آقای حسن زاده دست بردارید و مطالب خود در مورد اینگونه آقایان را نرمتر بیان فرمایید تا راه مخالفت عوام بسته گردد؟
با عرض پوزش از این که فضولی در کار بزرگان نمودم.
متشکرم
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
نکتهی اول: آنچه «فرقهی ضالهی شیرازیها» خواندهاید، در حقیقت، چند انحراف فرعی است و صحیح نیست از شیعیانی که آلوده به چند انحراف فرعی هستند، به «فرقهی ضاله» تعبیر کنید.
البته محرز است که آقای سید صادق شیرازی و مریدانشان؛
1. بدعت قمهزنی را سنت و مستحب میشمارند.
2. خود را مقید به قمهزنی در روز عاشورا میدانند.
3. اصرار فراوانی در نشان دادن تصاویر وحشتناک قمهزنی و خونریزیهای محرم به دنیا در شبکهی جهانی اینترنت و شبکههای ماهوارهای تحت نفوذ دارند.
4. فتوا به استحباب شهادت ثالثه دادهاند که خلاف جمهور فقها و عاری از سند روایی است.
همچنین مسائلی به آقای سید صادق شیرازی و همفکران و طرفداران ایشان نسبت داده شده که به قرار زیر است:
1. ادعا شده: این جریان با وجود این که ادعای حمایت و دستگیری از تمام شیعیان و محبان اهل بیت را دارد، اما در ماجرای سوریه، کوچکترین اظهار نظری نکرده است. حتی زمانی که دشمن در صدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) بود، هیچ عکس العملی از ایشان نشان داده نشده است.
2. ادعا شده: تنها جریان مسلمانی که بعد از تکفیریها علیه سید حسن نصر الله در لبنان فعالیت میکند، این جریان است.
3. ادعا شده: نهم تا پانزدهم ربیع الاول به عنوان هفتهی برائت، توسط شبکهی ماهوارهای امام حسین (ع) اعلام شده که این شبکه، توسط بیت آقای سید صادق شیرازی اداره میشود.
4. ادعا شده: آقای سید صادق شیرازی در سال ۸۸ به دفاع از فتنهگران پرداخته و در ویدئویی به جمهوری اسلامی شدیداً حمله کرده است.
5. ادعا شده: با این که ایشان از مراسمات و شعائر حسینی به صورت خاص دفاع میکند، اما در عاشورای سال ۱۳۸۸ که عدهای فتنهگر به نمادها و شعائر حسینی توهین کردند، واکنشی نشان نداده است.
6. ادعا شده: این جریان، مردن آقایان سید محمد و سید محمد رضا شیرازی را به جمهوری اسلامی نسبت میدهند.
7. ادعا شده: اینان با استناد به روایات ضعیف، اختلاف بین شیعه و سنی را شعلهور میکنند و قائل به تکفیر اهل سنت و لعن علنی آنها میباشند و این در حالی است که هیچ کاری به داعش و تکفیریها و اسرائیل و آمریکا ندارند.
و شاید چند اتهام و ادعای دیگر.
اما هیچکدام از اینها، در نظر فرقهشناسان، ملاک فرقه بودن نیست. این مسائل را باید «اختلاف سلیقهی سیاسی» یا «اختلاف مشرب فقهی» خواند.
نکتهی دوم: بنده با مطالعاتی که داشتهام، نتوانستم آقای سید صادق شیرازی را فقیه تشخیص بدهم، چه رسد به این که ایشان، مرجع تقلید باشد. پس به نظر اینجانب، تقلید از ایشان، صحیح نیست و نظرات ایشان را در رسالهی توضیح المسائل منهاج فردوسیان که مبنی بر احتیاط است، لحاظ نکردیم.
نکتهی سوم: جز مواردی که بر شمردیم، هیچ اختلاف دیگری در اصول و فروع دین، با آقای شیرازی و همفکرانشان نداریم و آنان را شیعهی اثنیعشری میدانیم. البته در این آقایان، چیزی که رهبر معظم انقلاب از آن به «بصیرت» و «دشمنشناسی» تعبیر کردند، ندیدیم.
نکتهی چهارم: بنده با شخص علامه حسن زادهی آملی (حفظه الله) دشمن و مخالف نیستم بلکه برخی سخنان و نظریات صوفیانهی معظم له را مخالف قرآن و سنت و عترت میدانم. همچنین آقایان شیرازی، با تصوف مبارزه میکنند. لذا افکار صوفیانهی علامه حسن زاده را قبول ندارند. پس در مخالفت و مبارزه با تصوف، ما و شیرزایها، در یک جبهه هستیم، ولی این، به معنی قبول داشتن انحرافات جناح شیرازیها نیست. اشکالاتی که در نکتهی اول برشمردیم، به قوت خود باقی است، گر چه از مبارزهی ایشان با تصوف، استقبال میکنیم.
سخن آخر: راه ما از «راه فحش و لعن» که تکفیریهای شیعه در پیش گرفتهاند، جداست. همچنین راه ما از «راه تعریف و تمجید از افکار صوفیانه» که صوفیگرایان شیعه در پیش گرفتهاند، جداست. راه ما، اعتقاد به واضحات و مسلّمات قرآن کریم و روایات معتبر ائمهی طاهرین (علیهم السلام) و عمل بر طبق آن است.
موفق باشید
حاج فردوسی