سلام علیکم
آیا درست است که روایت داریم اگر گنهکاران میدانستند که خدا چقدر دوست دارد آنان توبه کنند، از شدت شوق، جان میدادند؟
************
باسمه تعالی
صوفیه، بسیار به حدیثی استناد و چنگاندازی میکنند که در آن، ادعا شده اگر انسان، بداند که خدای تعالی چقدر منتظر و مشتاق اوست، جان میدهد. البته اصل این که خدای تعالی میخواهد و مشتاق است که انسان، از قعر طبیعت و ماده، خود را به اوج قلههای معنویت برساند، در جای خود، اثبات شده است. اما اکنون، سخن در این است که آیا انسان نیز چنین است و اگر عمق اشتیاق الهی را بداند، سر از پا نشناخته، رهسپار راه رضای او خواهد شد؟
متن روایت این است:
أَوْحَی اللهُ إِلَی دَاوُدَ: «لَوْ یعْلَمُ الْمُدَبِّرُونَ عَنِّی کیفَ إنْتِظَارِی لَهُمْ وَ رِفْقِی بِهِمْ وَ شَوْقِی إِلَی تَرْک مَعَاصِیهِمْ لَمَاتُوا شَوْقاً إِلَی وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالُهُمْ مِنْ مَحَبَّتِی» [إحیاء علوم الدین، غزالی، جلد 4، صفحهی 95؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، رشید الدین میبدی، جلد 3، صفحهی 358]
ترجمه: خداوند به داوود وحی فرمود: ای داوود! اگر آنانی که از من رو گردانیدهاند بدانند که من چگونه انتظار آنها را میکشم و چه مدارایی با آنها دارم و چگونه مشتاقم که گناهان را ترک کنند، از بسیاری شوق به من میمردند، و بند بندشان از محبّت من از هم جدا میشد.
قدیمیترین منبعی که این روایت را آورده است، احیاء علوم الدین غزالی است که کتابی اخلاقی است نه حدیثی، و نویسندهاش سنی و ناصبی است. همچنین در کتاب کشف الاسرار میبدی آمده که کتابی تفسیری است نه حدیثی و نویسندهاش، از اصحاب سقیفه است.
بعضی از علما، این حدیث را از اسرائیلیات شمردهاند و برخی دیگر، از باب «تسامح در ادلهی سنن» و این که منافات کلیای با سایر معارف وحیانی ندارد، با تسامح، آن را پذیرفتهاند.
در هر حال، از این روایت، نمیتوان به قاعدهی نظریای رسید؛ زیرا منبع آن به شدت مخدوش است، مؤلف منبع اولیهاش ناصبی است، خود حدیث، مرسل است و…
موفق باشید
حاج فردوسی