حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام علیکم
آیا حدیث معرفت نورانیت امیر المؤمنین (علیه‌السلام) را قبول دارید؟

************

باسمه تعالی

سلام علیکم
در فرازی از حدیث معرفت نورانیت امیر المؤمنین (علیه‌السلام) آمده است:
«أنا الَّذی حَمَلتُ نُوحاً فِی السَّفینةِ بِأمرِ رَبّی‏»
من کسی هستم که نوح (علیه‌السلام) را به دستور پروردگارم در کشتی سوار کردم.
قرآن کریم، فرازهایی از حکایت حضرت نوح (علیه‌السلام) را چنین بیان می‌نماید:
«وَ أُوحِی إِلَی نُوحٍ أَنَّهُ لَن یؤْمِنَ مِن قَوْمِک إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کانُواْ یفْعَلُونَ * وَاصْنَعِ الْفُلْک بِأَعْینِنَا وَوَحْینَا وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ * وَیصْنَعُ الْفُلْک وَکلَّمَا مَرَّ عَلَیهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکمْ کمَا تَسْخَرُونَ * فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یأْتِیهِ عَذَابٌ یخْزِیهِ وَیحِلُّ عَلَیهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ * حَتَّی إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کلٍّ زَوْجَینِ اثْنَینِ وَأَهْلَک إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ * وَقَالَ ارْکبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ * وَهِی تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کالْجِبَالِ وَنَادَی نُوحٌ ابْنَهُ وَکانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَی ارْکب مَّعَنَا وَلاَ تَکن مَّعَ الْکافِرِینَ * قَالَ سَآوِی إِلَی جَبَلٍ یعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَینَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ * وَقِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءک وَیا سَمَاء أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاء وَقُضِی الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِی وَقِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ * وَنَادَی نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَک الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکمُ الْحَاکمِینَ * قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُک أَن تَکونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِک أَنْ أَسْأَلَک مَا لَیسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکن مِّنَ الْخَاسِرِینَ * قِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَرکاتٍ عَلَیک وَعَلَی أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَک وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ» [سوره‌ی هود، آیات 36 تا 48]
ترجمه: و به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که [تاکنون] ایمان آورده‏‌اند هرگز [کسی] ایمان نخواهد آورد پس از آنچه می‏‌کردند غمگین مباش. و زیر نظر ما و [به] وحی ما کشتی را بساز و در باره کسانی که ستم کرده‏‌اند با من سخن مگوی چرا که آنان غرق شدنی‏‌اند. و [نوح] کشتی را می‏‌ساخت و هر بار که اشرافی از قومش بر او می‏‌گذشتند او را مسخره می‏‌کردند می‏‌گفت اگر ما را مسخره می‏‌کنید ما [نیز] شما را همان گونه که مسخره می‏‌کنید مسخره خواهیم کرد. به زودی خواهید دانست چه کسی را عذابی خوارکننده درمی‏‌رسد و بر او عذابی پایدار فرود می‏‌آید. تا آنگاه که فرمان ما در رسید و تنور فوران کرد فرمودیم در آن [کشتی] از هر حیوانی یک جفت با کسانت مگر کسی که قبلاً در باره او سخن رفته است و کسانی که ایمان آورده‌‏اند حمل کن و با او جز [عده] اندکی ایمان نیاورده بودند. و [نوح] گفت در آن سوار شوید به نام خداست روان‏‌شدنش و لنگرانداختنش بی گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. و آن [کشتی] ایشان را در میان موجی کوه‏‌آسا می‏‌برد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ درداد ای پسرک من با ما سوار شو و با کافران مباش. گفت به زودی به کوهی پناه می‌‏جویم که مرا از آب در امان نگاه می‏‌دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاه‌دارنده‌‏ای نیست مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند و موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرق‏‌شدگان گردید. و گفته شد ای زمین آب خود را فرو بر و ای آسمان [از باران] خودداری کن و آب فرو کاست و فرمان گزارده شده و [کشتی] بر جودی قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمکار. و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از کسان من است و قطعاً وعده‌ی تو راست است و تو بهترین داورانی. فرمود ای نوح او در حقیقت از کسان تو نیست او [دارای] کرداری ناشایسته است پس چیزی را که بدان علم نداری از من مخواه من به تو اندرز می‏‌دهم که مبادا از نادانان باشی. گفت پروردگارا من به تو پناه می‌‏برم که از تو چیزی بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم. گفته شد ای نوح با درودی از ما و برکت‌هایی بر تو و بر گروه‌هایی که با تواند فرود آی و گروه‌هایی هستند که به زودی برخوردارشان می‏‌کنیم سپس از جانب ما عذابی دردناک به آنان می‏‌رسد.
سپس بلافاصله می‌فرماید:
«تِلْک مِنْ أَنبَاء الْغَیبِ نُوحِیهَا إِلَیک مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ» [سوره‌ی هود، آیه‌ی 49]
ترجمه: این از خبرهای غیب است که آن را به تو وحی می‏‌کنیم پیش از این نه تو آن را می‏‌دانستی و نه قوم تو. پس شکیبا باش که فرجام [نیک] از آنِ تقواپیشگان است.
حال با توجه به این که امیر المؤمنین (علیه‌السلام) از امت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) محسوب می‌شوند و تصریح قرآن کریم بر این است که «مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَ لاَ قَوْمُک مِن قَبْلِ هَذَا» یعنی: پیش از این، نه تو آن را می‏‌دانستی و نه قوم تو؛ چگونه می‌توان پذیرفت که آن حضرت، حضرت نوح (علیه‌السلام) را سوار کشتی کرده باشند؟!
پس یا باید دست از این روایت برداشت، یا باید دست از آیه‌ی قرآن برداشت و یا باید راهی برای جمع کردن مضمون آیه و روایت پیدا نمود.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است