حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

باسمه تعالی شأنه

سلام علیکم؛ احتراماً معروض می‌دارد؛ امروز در جامعه‌ی دینی ما، اعم از حوزه و دانشگاه، تفسیر المیزان به عنوان یک مرجع بی‌نظیر در تفسیر شناخته شده است و رسانه‌های جمعی نیز همواره از آن ترویج کرده و دیدگاه‌های افراد مشهوری چون مرتضی مطهری و… را در راستای ترویج هر چه بیشتر این تفسیر ارائه داده‌اند. از طرفی این حکایت نیز از منابع و طرق مختلف بر سر زبان‌ها افتاده که بنده از کتاب معاد شناسی سید محمد حسین تهرانی نقل می‌کنم. آقای تهرانی از قول استادش آقای طباطبایی نقل می‌کند:
از عجائب‌ و غرائب‌ آن زمان این‌ بود که‌ یک‌ کاغذ از تبریز از ناحیه‌ی برادر ما (محمد حسن الهی) به‌ قم‌ آمد، و در آن‌ برادر ما نوشته‌ بود که‌ یکی از شاگردانم (ادیب العلماء تبریزی) روح‌ پدر ما را احضار کرده‌ و سؤالاتی‌ نموده‌ایم‌ و جوابهایی‌ داده‌اند، و در ضمن،‌ گویا از شما گله‌ داشته‌اند که‌ در ثواب‌ این‌ تفسیری‌ که‌ نوشته‌اید (تفسیر المیزان)، ایشان‌ را شریک‌ نکرده‌اید.
ایشان‌ می‌فرمودند: آن‌ شاگرد ابداً مرا نمی‌شناخت‌ و از تفسیر ما اطّلاعی‌ نداشت‌، و برادر ما هم‌ نامی‌ از من‌ در نزد او نبرده‌ بود؛ و این که‌ من‌ در ثواب‌ تفسیر، پدرم‌ را شریک‌ نکرده‌ام‌، غیر از من‌ و خدا کسی‌ نمی‌دانست‌، حتّی‌ برادر ما هم‌ بی‌اطّلاع‌ بود، چون‌ از امور مربوط به‌ قلب‌ و نیت‌ من‌ بود.
و اینکه‌ من‌ در ثواب‌ آن‌ پدرم‌ را شریک‌ نکرده‌ بودم‌، نه‌ از جهت‌ آن‌ بود که‌ می‌خواستم‌ إمساک‌ کنم‌ بلکه‌ آخر کارهای‌ ما چه‌ ارزشی‌ دارد که‌ حالا پدرم‌ را در آن‌ سهیم‌ کنم‌؛ من‌ قابلیتی‌ برای‌ خدمت‌ خودم‌ نمی‌دیدم‌.
ببینید: این‌ مرد، چنین‌ تفسیری‌ نوشته‌ و فعلاً که‌ در زمان‌ حیات‌ ایشان‌ است‌ در تمام‌ دنیا جزء اصول‌ معارف‌ شیعه‌ محسوب‌ می‌شود، و علماء بزرگ‌ خود را از آن‌ بی‌نیاز نمی‌بینند؛ چقدر بزرگوار و متواضع‌ است‌ که‌ می‌گوید: آخر ما چه‌ کاری‌ کرده‌ایم‌؟ (چه‌ عمل‌ قابلی‌ انجام‌ داده‌ایم‌؟)
در ادامه فرمودند: نامه‌ی برادر که‌ به‌ من‌ رسید، بسیار منفعل‌ و شرمنده‌ شدم‌. گفتم‌: خدایا! اگر این‌ تفسیر ما در نزد تو مورد قبول‌ است‌ و ثوابی‌ دارد، من‌ ثواب‌ آن را به‌ روح‌ پدر‌ و مادرم‌ هدیه‌ نمودم‌. هنوز این‌ مطلب‌ را در پاسخ‌ نامه‌ی برادر به‌ تبریز نفرستاده‌ بودم‌ که‌ بعد از چند روز نامه‌ای‌ از برادرم‌ آمد که‌ ما این‌ بار که با پدر صحبت‌ کردیم‌ بسیار خوشحال‌ بود و گفت‌: خدا عمرش‌ بدهد، تأییدش‌ کند؛ سید محمّد حسین‌ هدیه‌ی ما را فرستاد. (نام کوچک وی، سید محمد حسین است). انتهی کلام آقا محمد حسین تهرانی
و خلاصه، همه چیز دست در دست هم داده تا این تفسیر المیزان بشود یک کتاب صد در صد ارزشمند و مورد تأیید و…
با عنایت به این که حضرت عالی طبعاً از سبک و شیوه‌ی این تفسیر و محتویات آن ولو به صورت اجمال آگاه هستید، خواهشمندم بفرمایید جایگاه این تفسیر در منهاج فردوسیان چیست و آیا از منظر مبانی اساتید معظم منهاج هم یک تفسیر قیم و ماندگار و مورد تأیید است؟ در ضمن در قبال این حکایات و کرامات چه تکلیفی داریم؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
در پاسخ به سؤال شما، توجهتان را به چند نکته جلب می‌کنم:

نکته‌ی اول: در این که تفسیر المیزان، از روانی و گیرایی خاصی برخوردار است، شکی نیست. قلم ساده و بی‌تکلّف علامه طباطبایی (ره) در این تفسیر، توانسته است آن را از خوشمزه‌ترین تفاسیر قرار دهد. از سوی دیگر، چون به زبان عربی است،‌ توانسته است فراتر از مرزهای ایران برود.
دو مزیتی که برای تفسیر المیزان برشمردیم، یعنی روان بودن قلم و عربی بودن، در تفسیر شاگرد برجسته‌ی ایشان، آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) با نام «تسنیم» نیست. اگر به تفسیر تسنیم مراجعه داشته باشید، خواهید دید که متن علمی،‌ به قلم ادبی نوشته شده است که بسیار از ارزش و جایگاه تفسیر تسنیم، کاسته است. همچنین فارسی بودن آن، موجب محدود شدن آن در حدّ فارسی‌زبانان و فارسی‌دانان شده است.
برخی مزایای دیگر المیزان به نقل از آیت الله سیدان (حفظه الله) چنین است:
«سبک و شیوه‌ی تدوین و تألیف المیزان، امتیازهایی بر بسیاری از تفاسیر پیشین و یا معاصر خود دارد، از آن جمله:
یک. واژه‌شناسی المیزان؛ تا آن جا که تتبّع کرده‌ام، شاید بهترین انتخاب از معانی کلمه‌ها در ذیل آیات صورت گرفته است.
دو. توجه به زمینه‌های تاریخی و شأن نزول و شرایط ویژه‌ی آیات در تفسیر یک آیه.
سه. عنایت به مباحث مختلف اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی و… ذیل آیات، به تناسب مطالب و اشاراتی که در آیات، نسبت به آن موضوعات شده است.
چهار. تفکیک مباحث تفسیری از مباحث موضوعی و نقطه‌نظرهای علمی و فلسفی و کلامی که به تناسب آیات می‌بایست مطرح شود.
پنج. طرح دقیق مباحث عقلی به گونه‌ای که مانند آن در سایر تفاسیری که دیده‌ام، نیست و این معلول تبحّر خاص علامه در مطالعات عقلی و فلسفی است، که در بسیاری از تفاسیر، با آن که وارد مسائل عقلی شده‌اند، آن را به گونه‌ی مناسب مطرح نکرده‌اند.
شش. بررسی مسائل روایی به گونه‌ی مناسب و با تجزیه و تحلیل بسیار مطلوب.
در مجموع، با در نظر گرفتن همه‌ی این ابعاد، می‌توان تصریح کرد که تفسیر المیزان از جایگاهی بس والا برخوردار است، حتی تفاسیری که بعد از المیزان نوشته شده‌اند، نتوانسته‌اند برتر از آن به شمار آیند، یا از نظر تبیین مطالب و احاطه بر تفسیر، با آن برابری اهل نظر قرار گیرد».

نکته‌ی دوم: مشهور است که تفسیر المیزان، به روش تفسیر قرآن به قرآن است. البته با استقصای برخی مطّلعین، مواردی که در سراسر این تفسیر از این روش استفاده شده است، زیاد نیست. علامه (ره) برای توجیه اینگونه تفسیر، دلایلی آورده‌اند که تماماً به صورت کلی، مردود است ولی به صورت جزئی، می‌تواند قابل قبول باشد.

نکته‌ی سوم: هیچ کتاب زمینی، خالی از خلل نیست. حتی کتاب‌های روایی بسیار معتبر همانند کافی شریف، خالی از روایات ضعیف نیست. پس این که انتظار داشته باشیم تفسیر المیزان، سراسر نور و هدایت و راستی و درستی باشد، انتظار بی‌جایی است. همچنین معرفی کردن این تفسیر،‌ به عنوان تفسیر صد در صد درست و مورد تأیید، اشتباه است.

نکته‌ی چهارم: تقوا و طهارت علامه طباطبایی (ره) و تواضع ایشان، نقش اساسی در ثواب داشتن این تفسیر دارد. پس این که روح پدرشان تقاضای سهیم شدن در ثواب آن را داشته است، کاملاً قابل قبول و منطقی است. به همین لحاظ، حکایات و کرامات در مورد این تفسیر را می‌پذیریم.

نکته‌ی پنجم: هر تفسیر، به طور کلی شامل دو قسمت مفید و قسمت‌های فراوان نامفید است. دو قسمت مفید تفسیر، «بیان دیدگاه‌های قرآن کریم» و «بیان دستورات عملی قرآن کریم» است. این دو قسمت مفید، در دو کتاب «قواعد نظری منهاج فردوسیان» و «قوانین عملی منهاج فردوسیان» به صورت قاعده و قانون، جمع‌آوری شده است.
پس کسی که دو مجموعه‌ی «قواعد نظری» و «قوانین عملی» منهاج فردوسیان را داشته باشد، نیازی به قسمت‌های مفید تفاسیر، نخواهد داشت. می‌ماند قسمت‌های نامفید آن که شامل بحث‌های لغوی، بحث‌های تاریخی، شأن نزول، تطبیقات عرفانی، تأویلات صوفیانه و امثال آن است که به فراخور هر تفسیر، فرق می‌کند.
روش اصحاب منهاج فردوسیان، کنار گذاشتن همه‌ی تفاسیر و مراجعه به قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان است. اینان بعد از آشنا شدن با نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، از صرف عمر شریف در مطالعه‌ی تفاسیر، دریغشان می‌آید.

نتیجه‌ی کلام: المیزان، تفسیر خوبی است. البته اشکالات و اشتباهاتی هم دارد. بعد از تنظیم نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، تفسیر، جایگاهی در امر تربیت ندارد و مطالعه‌اش، اتلاف وقت است.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است