سلام
حاج فردوسی من میدانم و اعتقاد دارم که فوتبال دیدن، والیبال دیدن، غصه خوردنش و شادی کردنش، فیلم دیدن، گشت و گذارهای بیهوده و بازی کردنهای دنیوی، گشتنهای الکی در اینترنت و خیلی از سرگرمیها و کارهای بیهودهای که انجام میدهم، همهاش دام شیطان و اتلاف عمر است و حتماً حسرتش را خواهم خورد و خیلی هم دوست دارم که از همهی اینها دل بکنم و یک بندهی خوب خدا بشوم ولی چرا نمیتوانم؟ چرا با اینکه میدانم فریب شیطان است ولی باز با هر بُرد تیمم شاد میشوم و با هر باختش غمگین؟ چرا نمیتوانم از دنیا دل بکنم؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
در جواب این سؤال، توجه شما را به چند نکته جلب میکنم:
نکتهی اول: تا زمانی که مراعات قوانین عملی، ملکهی وجودی کسی نشود، دلش مشغول و بازیگوش است. قرآن کریم میفرماید:
«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ * مَا یأْتِیهِم مِّن ذِکرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ * لَاهِیةً قُلُوبُهُمْ» [سورهی انبیاء، آیات 1 تا 3]
ترجمه: برای مردم [وقت] حسابشان نزدیک شده است و آنان در بیخبری رویگردانند. هیچ پند تازهای از پروردگارشان نیامد مگر اینکه بازیکنان آن را شنیدند. در حالی که دلهایشان مشغول است». یعنی اینان مشکل دل بازیگوش و مشغول به زرق و برق دنیا داشتند. چنین دلی بازیچهی شیطان است.
نکتهی دوم: این حالت مشغولی و بازیگوشی دل، با مراعات دقیق و جدّی قوانین به همان ترتیبی که نوشته شده، آرام آرام برطرف میشود و جای نگرانی نیست. اگر جدول محاسبه را جدّی بگیرید، محبت دنیا و اهل دنیا، آهسته آهسته و بدون درد و رنج، از دل و جانتان بیرون خواهد رفت و روزی خواهد رسید که به این بردنها و باختنها به چشم حقارت نگاه کنید و برنده و بازنده را فریبخورده بدانید.
نکتهی سوم: از بیمحتواترین اقشار جامعه، ورزشکاران حرفهای هستند. اینان برای بازی با توپ، طلب مزد میکنند و معمولاً مزدشان از مزد تمام اقشار مفید جامعه، بیشتر است. بیشتر اوقات، مزد یک بازیکن فوتبال، از مزد یک پزشک متخصص که جسم انسانها را درمان میکند یا یک مشاور دانا که روح انسانها را درمان میکند یا یک معلم دلسوز که نسلی مترقی را پرورش میدهد، بیشتر است.
یکی از مصادیق بارز «اکل مال به باطل» که قرآن کریم از آن نهی کرده، در آمد حاصل از بازی با توپ است. خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکلُواْ أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ» [سورهی نساء، آیهی 29]
یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال همدیگر را به ناروا مخورید.
ناروا خوردن، یعنی بدون وجه عقلایی و مفید. این که انسان، کاری بکند که نه به دنیا فایده داشته باشد و نه به آخرت، نه موجب اصلاح امور دنیوی شود و نه موجب اصلاح امور اخروی، کار باطل است و مزد گرفتن برای آن، مزد گرفتن باطل میباشد.
نکتهی چهارم: برای این که از حجاب ورزش و اهل ورزش، به راحتی خارج شده و دل از بند برد و باخت اینان برهانید، بازیکنان حرفهای ورزش را مردمانی حقیر، بیمحتوا، بیمعنویت، دنیازده و بیخرد بدانید و آنان را به کرمهایی که در لاشهی مردار میافتند، تشبیه کنید که بر مردار دنیا و چرب و شیرین آن، چنگ زده و به رو، در افتادهاند. تمام همتشان وارد کردن توپ در تور است و بس. نه ماه رمضان را پاس میدارند و نه نماز را اقامه میکنند. آنگاه که در سفرهای خارجی، چشم حراست و خبرنگاران را دور ببینند، چه حرامهایی که نمیخورند و چه حرامهایی که مرتکب نمیشوند.
معصیتکار، چه ارزشی در منظومهی فکری دینی دارد که بردنش «ارزش» و باختنش «ضدارزش» باشد؟! بردنش موجب شادی و باختنش موجب غم شود.
آنان که ورزش پرهزینه را توجیه میکنند که اینان نمایندهی شهدا و انقلاب اسلامی در جهان هستند، دروغ میگویند. اینان نمایندهی شهوت و غضب خودشان هستند. شهدا برای اقامهی دین خدا به مصاف توپ دشمن رفتند نه این که برای رسیدن به مال و شهوات دنیویه به توپ بادی پا بزنند.
نکتهی آخر: ورزش غیرحرفهای، تا جایی که در نشاط جسمی و روحی، تأثیر مثبت دارد و بار مالی برای جامعه و بیتالمال مسلمین ایجاد نمیکند، مطلوب است و میتواند کمک خوبی در رسیدن به کمال و سعادت باشد.
موفق باشید
حاج فردوسی