سلام
روایات متعددی در خصوص رابطهی شکر نعمت با افزایش نعمت و بر عکس، عدم شکر نعمت و قطع شدن نعمتها وجود دارد بدان صورت که کسی که شکر نعمت را بجا بیاورد، خدا بر نعمتش میافزاید و در مقابل، کسی که شاکر نباشد و شکر نگوید نعمتش قطع میشود.
حال، این شکر نعمت چیست به چه صورت است و ما چگونه میتوانیم شکر نعمت را بجا بیاریم که مشمول افزایش نعمت بشویم؟
در برنامهی خودم این است که در سه وعدهی نمازم یک سجدهی شکر میکنم و «الحمد الله رب العالمین» و 4 مرتبه هم «الحمد کما هو اهله» را میگویم و گاهی هم «مناجات الشاکرین» امام سجاد (علیهالسلام) را میخوانم؛ آیا این مقدار، کفایت میکند؟
هر چند هر چه فکر کردم، چیزی جهت شکر و سپاسگزاری بلد نشدم و در مقابل عظمت خدا و نعمتش خیلی تهی دستم و گاهی اصلاً نمیدانم چقدر شکر کنم. منِ فقیر در مقابل بزرگترین غنی عالم درمانده هستم در مقام شکر. برخی نعمتهای مخفی وجود دارد که اصلاً قابل فهم نیست، اصلاً نمیدانم این نعمت بوده که شکرش را بجا بیاورم و بخشندهی مهربان چنان مرا غرق در نعمت کرده که بعضی از نعمتهایش را نمیشناسم. حال، چه کنم بتوانم شکر کنم و مورد قطع نعمت نشوم؟
نگرانیام این است که نعمت به خاطر عدم شکر قطع شود در صورتی که منِ فقیر با دست خالیام چیزی جز همین دو ذکر حمدی که بالا گفتم جهت شکر ندارم.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
شُکرگزاری، به دو صورت، قابل تصور است؛ یکی «حالِ شکر» و دیگری «قالِ شکر». و این دو، بدون یکدیگر، ناقص است. اگر کسی به زبان، شکرگزاری کند ولی در دل، از خدای تعالی گلهمند باشد، آن «قالِ شکر» دردی را دوا نمیکند و مایهی ازدیاد نعمت نمیشود. همچنین اگر کسی بر «حالِ شکر» بسنده کند و از شکرگزاری زبانی بازماند، حق شکر را ادا نکرده است.
پس برای این که شکرگزاری را به حد اعلایی که امکان دارد برسانید، باید هم از خدای تعالی و نعمتهایی که داده است، خشنود باشید و هم این خشنودی را به زبان بیاورید و برای آن، شکرگزاری کنید.
به عنوان مثال، هر گاه صبح از خانه بیرون میآیید و به خاطر محیط آرام، بدن سالم، لباس تمیز، هوای پاک، هدف خوب، همسر مناسب و… حال نشاط و سرزندگی به شما دست میدهد، اگر در قلبتان از این همه نعمت و خوشی، ممنون نعمتدهندهی جهانآفرین باشید، میشود «حالِ شکر». این حال، جلبکنندهی نعمت و شادی است.
اگر برای شکرگزاری از اینهمه نعمت، زبان به شکرگزاری بگشایید و با عبارات عربی یا فارسی، عبارات قرآنی یا روایی، از انشاء خودتان یا از الفاظ ادعیه، کلماتی بگویید که دلالت بر خوشحال بودن شما و سپاسگزار بودنتان از این نعمتها دارد، میشود «قالِ شکر». این قال نیز جلبکنندهی نعمت و شادی است.
اما اگر یکی از این دو نباشد، شکرگزاری، ناقص است. اگر «قالِ شکر» باشد ولی همراه با «حالِ کفر»؛ یعنی گر چه در دل، گلهمند از اوضاع و روزگار و در حقیقت از خدای تعالی هستید، گفتنِ اذکار شکر، فایدهای ندارد و مایهی جلب نعمت نیست؛ هر چند شاید از بار سنگین «کفر» (= ناسپاسی) و آثار بد آن بکاهد.
نکتهی دیگر، که باید توجه داشته باشید، این است که «قالِ کفر» یعنی گلهکردن از اوضاع و روزگار، در از بین بردن «حال شکر» تأثیر زیادی دارد، پس جز در موارد ضروری مانند مشاوره، از به زبان آوردن مشکلات و گرفتاریهایتان پرهیز کنید تا به «حال شکر»تان ضرری نرسد.
و نیز بر طبق روایات، همنشینی با اغنیا یعنی کسانی که بهرهی مالی بالایی دارند و از آن استفاده میکنند، نهی شده است. برخی معتقدند منظور روایت، همنشینی با ثروتمندان بیدرد و بیایمان است، ولی همنشینی با ثروتمندان متدین نیز برای اقشار فقیر و کمدرآمد، ایجاد «حال کفر» میکند. پس با کسانی که زندگیهای کذایی دارند، رفت و آمد نکنید مگر به قدر ضرورت و بر عکس، با مساکین همنشینی کنید تا قدردان نعمتهای الهی بر خودتان باشید.
و نکتهی پایانی، این است که شکر پروردگار متعال چنان که حق شکر باشد، ممکن نیست؛ زیرا به تصریح قرآن کریم، هر چند نعمتهای الهی را بشماریم، ولی نمیتوانیم به نهایتش برسیم. پس همین حالِ «عجز از شکر» را خدای تعالی به عنوان شکرگزاری میپذیرد و البته به زبان آوردنِ الفاظی که برای شکرگزاری وارد شده نیز، جای خود دارد و نباید فراموش شود.
موفق باشید
حاج فردوسی