سلام علیکم
بنده برنامه تربیتی منهاج فردوسیان را چند مدتی یعنی تقریباً هفت ـ هشت ماهی آن را میشناسم و آن را بسیار برنامهی خوب و منظمی دیدهام. مشکل اصلی من این است که این فشار اقتصادی و اوضاع تورمی که در کشور داریم بعضی وقت آنقدر اعصابم را ناراحت میکند که بیخیال منهاج فردوسیان میشوم و به خود میگویم من نه کار درستی و نه خانهای و نه زندگی درستی دارم که وقتم را برای منهاج فردوسیان بگذارم، از سوی دیگر، وعدههای این کتاب که آخرش به فردوس اعلی ختم میشود نمیگذارد بیخیال این برنامه شوم و از طرفی دیگر، میدانید چه برخوردهای عجیبی با منهاج فردوسیان در هر جا شده است. این چند قضیه روز به روز من را سرد میکند برای عمل کردن به منهاج فردوسیان.
شرمندهام، این حرف مردمان شهرمان که بدتر مرا عذاب میدهد که به من میگویند: تو چقدر سادهای، این آخوندها برای جیبشان هر کاری میکنند و دست از این جنگولک بازیها بردار. من به آنها میگویم اگر میدانستید که فردوس اعلی چه جور جایی در بهشت است، هیچ وقت از این حرفها به این محقق و شیخ بزرگمان نمیزدید، ولی آنها با شنیدن این حرف، مسخره و خنده میکنند. هر جا که میروم به من میگویند: داعشی و الفاظ دیگر. به خاطر این که کمی ریشم را بلند گذاشتهام و کاری به هیچ کس ندارم از این الفاظ به کار میبرند. از شما خواهشی که دارم این است که راهی به من نشان دهید یا جوابی به من یاد بدهید تا مردمان شهرم را قانع کنم.
با تشکر
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
جواب شما را طی سه نکته عرض میکنم؛
نکتهی اول: جنگ بین حق و باطل، از روز اولی که آدم ابوالبشر (علیهالسلام) به زمین آمد، آغاز شد و تا روز قیامت که آسمان و زمین به غیر از این آسمان و زمین تبدیل شود، ادامه خواهد داشت.
جاهلیت، مخصوص قبل از اسلام نبود و با آمدن اسلام، ریشهکن نشد. اگر سخنان مردم جاهلیت به استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و یاران ایشان را در قرآن کریم ببینید، گمان خواهید کرد که این آیات، همین امروز و برای همین مشکل شما نازل شده است.
نکتهی دوم: قرآن کریم، تمام مطلب را در یک آیهی کوتاه، بیان کرده است، میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکمْ أَنفُسَکمْ لاَ یَضُرُّکم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ» [سورهی مائده، آیهی 105]
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید به خودتان بپردازید. هر گاه شما هدایت یافتید، آن کس که گمراه شده است به شما زیانی نمیرساند. بازگشت همهی شما به سوی خداست پس شما را از آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد.
نکتهی سوم: این سخنان، از روز اول ظهور اسلام و اعلان پیامبری حضرت ختمیمرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. قرآن کریم، آن حضرت را مخاطب ساخته و میفرماید:
«قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُک الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ یُکذِّبُونَک وَلَکنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللّهِ یَجْحَدُونَ * وَلَقَدْ کذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِک فَصَبَرُواْ عَلَی مَا کذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِکلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءک مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِینَ * وَإِن کانَ کبُرَ عَلَیْک إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاء فَتَأْتِیَهُم بِآیَةٍ وَ لَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ» [سورهی انعام، آیات 33 تا 35]
ترجمه: به یقین میدانیم که آنچه [دشمنان] میگویند، تو را سخت غمگین میکند. در واقع آنان تو را تکذیب نمیکنند ولی ستمکاران آیات خدا را انکار میکنند. و پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند ولی بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند شکیبایی کردند تا یاری ما به آنان رسید و برای کلمات خدا هیچ تغییردهندهای نیست و مسلماً اخبار پیامبران به تو رسیده است. و اگر اعراض کردن آنان [از قرآن] بر تو گران است اگر میتوانی نقبی در زمین یا نردبانی در آسمان بجویی تا معجزهای [دیگر] برایشان بیاوری [پس چنین کن] و اگر خدا میخواست قطعاً آنان را بر هدایت گرد میآورد پس زنهار از نادانان مباش.
اگر خودتان را مخاطب این آیات نورانی بدانید، خواهید فهمید که با پدیده روبرو نیستید بلکه این اعمال و رفتار، همواره بوده و همواره خواهد بود. سپس به این نتیجه خواهید رسید که به جای هدایت کردن و قانع نمودن دیگران، خودتان را با تصحیح اعتقادات و اعمال، آمادهی درجات عالیهی بهشت کنید.
موفق باشید
حاج فردوسی