به نام بالاسری
سلام حاجی
ای چیزای که مینویسید: بداراد و کناد و از اینا، اینا ینی چی؟ یه کم زیر سیکل بگید، شاد مام حالیمون شد. با سایتتون که حال میکنیم به مولا.
نوکرتیم
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
سعی من بر آساننویسی است ولی چون بیشترِ مطالب، دارای عمق است، موهمِ سختنویسی است. به عبارت ساده، چون اکثر مطالبی که در جوابها نوشته میشود، عمیق است، هر چند تلاش میکنم از کلمات و عبارات ساده، روان و قابل درک عوام استفاده کنم، ولی باز هم انتقال معانی، به دشواری صورت میگیرد.
پس توصیه میشود، هر مطلب را بیش از یک بار و با آرامی و متانت، مطالعه نمایید تا به عمق مطالب رسیده و بهرهی کامل بردارید.
در ادبیات فارسی، مقرر است که هر گاه فعل ماضی، بخواهد تبدیل به فعل دعایی شود، قبل از حرف آخرش، الفی افزوده میشود. به این الف، «الف دعایی» گفته میشود. پس کسی که بخواهد دقیق بنویسد، باید فعل ماضی و فعل دعاییاش فرق داشته باشد. فعل ماضی، دلالت بر انجام شدن فعل در گذشته دارد، در حالی که فعل دعایی، دلالت بر تقاضای انجام شدن فعل در آینده میکند. به این مثال توجه کنید:
کسی که در اینجا درختی بکارد، از میوهاش استفاده کند. (اِخبار از این که هر گاه کسی، درختی در اینجا بکارد، از میوهاش استفاده خواهد کرد).
کسی که در اینجا درختی بکارد، از میوهاش استفاده کناد. (انشاء دعاست به معنی این که خدایا هر کس در اینجا درختی بکارد، چنان کن که از میوهاش استفاده نماید).
مثال دیگر:
هر کس به این فقیر کمک کند، خدایش در روز قیامت، هزار برابر ثواب دهد. (خبر دادن است از این که هر کس به این فقیر کمک کند، خدای تعالی در روز قیامت، به او هزار برابر ثواب خواهد داد)
هر کس به این فقیر کمک کند، خدایش در روز قیامت، هزار برابر ثواب دهاد. (دعاست، به این معنی هر کس به این فقیر کمک کند، امید است و آرزو میکنیم که خدای تعالی، هزار برابر در قیامت، ثوابش بدهد).
موفق باشید
حاج فردوسی