سؤال: چرا در منهاج فردوسیان فقط ظواهر قرآن آمده است؟
تفصیل سؤال: با این که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَی سَبْعَةِ أَبْطُنٍ» [1] ولی در تدوین منهاج فردوسیان، فقط از ظواهر قرآن استفاده شده و به بواطن آن پرداخته نشده است. آیا بسنده کردن بر ظواهر قرآن و غفلت از بواطن آن، موجب نقص منهاج فردوسیان نمیشود؟
جواب: اصل بطن داشتن قرآن، در خود قرآن کریم به صورت روشن و صریح، بیان نشده؛ ولی در روایات معتبر، این معنی به روشنی بیان شده است و نمیتوان در آن تشکیک نمود.
اما به دو ملاحظه، نمیتوان برای استجماع قواعد نظری و قوانین عملی، وارد بطن قرآن شد؛
ملاحظهی اول: باطنهای قرآن، بر خلاف ظاهر آن، از دسترس عموم مردم به دور است؛
ملاحظهی دوم: فهم باطنهای قرآن، شرایط ویژهای، فراتر از شرایط عمومی فهم زبان عربی و قواعد محاوره، لازم دارد.
مولانا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند:
«قَسَّمَ کَلَامَهُ ثَلَاثَةَ أَقْسَامٍ فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ یَعْرِفُهُ الْعَالِمُ وَ الْجَاهِلُ وَ قِسْماً لَا یَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمْیِیزُهُ مِمَّنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ قِسْماً لَا یَعْرِفُهُ إِلَّا اللهُ وَ أُمَنَاؤُهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» [الإحتجاج علی أهل اللجاج، طبرسی، جلد 1، صفحهی 253، احتجاجه (علیهالسلام) علی زندیق جاء مستدلا علیه بآی من القرآن]
ترجمه: خداوند سخن خویش را سه بخش کرده است: بخشی از آن را به گونهای قرار داده که دانشمند و عامی آن را میشناسند و بخشی از آن را جز کسی که ذهنش باصفا، حسّش لطیف و تشخیصش صحیح است ـ از آنان که خدا سینهیشان را برای تسلیم شدن [در مقابل جانشینان بحق استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)] گشوده است ـ نمیفهمند و بخش دیگر به گونهای است که جز خدا و امانتداران او و راسخان در علم، آن را نمیدانند.
تکلیف قسم اول و سوم، مشخص است، قسم اول، همان ظاهر قرآن است که در دسترس همه است و قسم سوم، از دسترس همه، حتی دانشمندان علوم قرآن، خارج است؛ ولی همهی سخن در بارهی قسم دوم است، یعنی در این که چه کسی صفای ذهن و لطف حس و صحت تمییز دارد، اختلاف فراوان است و هر کسی میتواند ادعا کند که از این طایفه است، ادعایی که به هیچ ملاک و محکی قابل اثبات یا رد نیست. پس بدین جهت، جز از ظواهر قرآن که مورد اجماع و اتفاق علمای اسلام است، نباید استجماع قواعد نظری و قوانین عملی نمود.
برای آگاهی بیشتر از مباحث مربوط به «بطن قرآن»، به ذیل همین کلمه در کتاب «مفاهیم راهبردی در منهاج فردوسیان» مراجعه شود.
……………………………………
[1] عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ابن ابی جمهور احسایی، جلد 4، صفحهی 107، الجملة الثانیة فی الأحادیث المتعلقة بالعلم و أهله و حاملیه. ترجمه: همانا برای قرآن، ظاهری است و باطنی و برای باطنش، باطنی است تا هفت باطن.