سلام علیکم
ببخشید آیا قران و سورههایش شعر هستند؟ در برنامه سمت خدا آیت الله قراءتی میگفت شعر هست به طور مثال «قل هو الله احد * الله الصمد» هر دو آیه با حرف دال تمام شد. اگر اینجوری باشد پس ماه رمضان و درمسجد و… که شعر خواندن در آنها مکروه است، نباید قرآن بخوانیم؟ مبنای شعر در عرب چگونه است؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
اولاً: آنچه به حاج شیخ قرائتی نسبت دادهاید، بنده نشنیدهام، پس مسؤولیت این انتساب، بر عهدهی شماست و من، رد یا تأیید نمیکنم، ولی چنین سخنی، از ایشان که سالها در محضر قرآن بودهاند، سخت بعید است.
ثانیاً: مشرکین، اصرار داشتند که استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم)، شاعر است و اگر ایشان، شاعر باشند، معجزهی جاودانهی آن حضرت یعنی قرآن کریم نیز «شعر» خواهد بود. خدای تعالی در قرآن کریم، از این اتهام مشرکین، چنین گزارش میدهد:
«بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ» [سورهی انبیاء، آیهی 5]
ترجمه: بلکه گفتند خوابهای شوریده است [نه] بلکه آن را بربافته، بلکه او شاعری است پس همان گونه که برای پیشینیان هم عرضه شد باید برای ما نشانهای بیاورد.
«أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ» [سورهی طور، آیهی 30]
ترجمه: یا میگویند شاعری است که انتظار مرگش را میبریم.
ثالثاً: قرآن کریم، ساحت استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) را از شاعر بودن، پاک دانسته است، میفرماید:
«وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ» [سورهی یاسین، آیهی 69]
ترجمه: و [ما] به او شعر نیاموختیم و در خور وی نیست این [سخن] جز اندرز و قرآنی روشن نیست.
«وَ یَقُولُونَ أَ إنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ * بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ» [سورهی صافات، آیات 36 و 37]
ترجمه: و میگفتند آیا ما برای شاعری دیوانه دست از خدایانمان برداریم. ولی نه [او] حقیقت را آورده و فرستادگان را تصدیق کرده است.
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ * وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلًا مَا تُؤْمِنُونَ» [سورهی حاقه، آیات 40 و 41]
ترجمه: که [قرآن] قطعاً گفتار فرستادهای بزرگوار است. و آن گفتار شاعری نیست [که] کمتر [به آن] ایمان دارید.
پس وقتی آن جناب، «شاعر» نباشند، بزرگترین اثر جاودانشان نیز، «شعر» نخواهد بود.
رابعاً: خدای تعالی، شاعران را به صورت کلی، مذمت نموده و سپس، یک دسته از شاعران که اهل ایمان و عمل صالح باشند را استثناء میکند؛ میفرماید:
«وَ الشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ * أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ * وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَ انتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا» [سورهی شعراء، آیات 224 تا 226]
ترجمه: و شاعران را گمراهان پیروی میکنند. آیا ندیدهای که آنان در هر وادیای سرگردانند. و آنانند که چیزهایی میگویند که انجام نمیدهند. مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفتهاند یاری خواستهاند.
اگر قرآن کریم را «شعر» بدانیم، باید حضرت ختمیمرتبت استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) را شاعر بشماریم و به گواهی این آیه، گمراهان هستند که شاعران را پیروی میکنند؛ پس مسلمانان، گمراه هستند! اگر نخواهیم به این نتیجهی فجیع برسیم، نباید قرآن کریم را «شعر» بدانیم.
خامساً: هر چند بزرگان ادب و ادبپژوهان بزرگ، از ارائهی تعریفی جامع و مانع برای «شعر»، اظهار عجز کردهاند، ولی جملگی، یکی از ارکان اصلی «شعر» را «خیال» برشمردهاند. پس در حقیقت، سخنی شعر است که بهرهی لازم از خیال داشته باشد و سخنانی که خالی از مایهی خیال بوده و در قالب مصرعهای منظوم، بیان میشود، «نظم» است نه «شعر».
با این حساب، «شعر» دانستنِ قرآن کریم، توهین بزرگی به این آیتِ سراسرْ حقیقت است. خدای تعالی در قرآن کریم، همین معنی را بیان کرده که قرآن، خیال و سراب و مجاز نیست بلکه حقیقت و واقعیت است؛ میفرماید:
«وَ یَقُولُونَ أَ إنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ * بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ» [سورهی صافات، آیات 36 و 37]
ترجمه: و میگفتند آیا ما برای شاعری دیوانه دست از خدایانمان برداریم. ولی نه [او] حقیقت را آورده و فرستادگان را تصدیق کرده است.
امید است با توجه به این مطالب، «شعر» پنداشتنِ قرآن کریم را نشنیده بگیرید و برای ثبات قدم اهل ایمان، دعای خیر فراوان نمایید.
موفق باشید
حاج فردوسی