سلام علیکم حاج فردوسی
1. با توجه به اینکه از جمله نشانههای مؤمن، زیارت مرقد شریف حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بر شمرده شده است و از آنجایی که خیل عظیم محبین حضرت و حجم بالای جمعیت زائر در روز اربعین در حرم، صحن و خیابانهای اطراف حرم بالاست و زیارت مرقد شریف از نزدیک با دشواری همراه است و همچنین پیادهروی در روزهای منتهی به اربعین و تبدیل شدن این حرکت به یک خروش و جوشش اسلامی و نشان دادن اتحاد فرقههای مختلف اسلامی و حتی حضور سایر مردم جهان از ادیان مختلف؛ لطفاً بفرمائید توصیه جنابعالی برای حضور و شرکت در این اجتماع از منظر منهاج فردوسیان چیست؟
2. آیا طی نکردن این مسیر و ترک زیارت به دلیل شلوغی و ازدحام بیش از حد برای رسیدن به مرقد شریف حضرت؛ از وسوسههای شیاطین برای کم رنگ کردن حضور محبین حضرت قلمداد میشود؟
3. آیا حضور افراد با اعتقادات مختلف و بعضاً ناسالم در این اجتماع و عدم حضور برخی افراد با اعتقادات سالم نشان از عنایت خاص حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و توفیق برای گروه اول و عدم توفیق گروه دوم برای حضور در این روز در کنار مرقد ایشان را دارد؟!
با تشکر و التماس دعا
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
جواب 1: فرق توصیهای که در نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان میآید با توصیهی منبریها این است که هر دستور دینی در نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، به صورت مستقل دیده نمیشود بلکه در مجموعهی نظام، ملاحظه میشود. لذا در صورتی میتوان به قانونهای طبقهای عمل کرد که مراعات آن قانون، ضرری به مراعات قوانین طبقات قبلی نداشته باشد. در صورتی که در توصیههای منبری، بدون حساب و میزان، هر چیزی که پیش آید را مطرح میکنند و به مقداری که «سفارش» گرفته باشند، «سفارش» میکنند.
به عبارت ساده، برخی افراد هستند که با نظام تربیتی آشنا نیستند و دینشان همانند دایره، ابتدا و انتها ندارد. این افراد، نه آغازی برای دینداری خود انتخاب کردهاند و نه مرحلهای میشناسند. اینان قصد جدّی برای رشد و تعالی معنوی ندارند و نهایت کمالشان رسیدن به طبقهی اول بهشت است البته بعد از تحمل سختیها و عذابهای گوناگون. اگر سخنران و منبری، از این طایفه از سرگردانان باشد، سخنانش نیز سرگردان و بدون ابتدا و انتها خواهد بود و موجب ایجاد اشکالات متعدد در شنونده خواهد گردید.
بعد از این مقدمه عرض میکنم، توصیه به زیارت اربعین در نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، به دلیل این که فقط دو روایت برایش یافت شد، در طبقهی نهم آمده است. طبقهی نهم از طبقات دهگانه، اختصاص به مستحبات و مکروهات ضعیفه دارد. یعنی مستحبات و مکروهاتی که با کمترین مستند شرعی، اثبات شده است. مستندات استحباب زیارت حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) در روز اربعین، منحصر در این دو روایت است:
● سند 1: رُوِی عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعَسْکرِی (علیهالسلام) أَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» [کتاب المزار، شیخ مفید، صفحهی 53، باب فضل زیارة الأربعین؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، جلد 6، صفحهی 52، باب فضل زیارته؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، جلد 2، صفحهی 787، شرح زیارة الأربعین]
● سند 2: عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ لِی مَوْلَای الصَّادِقُ (علیهالسلام) فِی زِیارَةِ الْأَرْبَعِینَ: «تَزُورُ ارْتِفَاعَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَی وَلِی الله وَ حَبِیبِهِ ـ إِلَی أَنْ قَالَ ـ وَ تُصَلِّی رَکعَتَینِ وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ وَ تَنْصَرِفُ» [تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، جلد 6، صفحهی 113، زیارة الأربعین؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، جلد 2، صفحهی 787، شرح زیارة الأربعین]
گر چه هر دو روایت در منابع معتبر حدیثی آمده است، ولی اولی، مرسل میباشد و از نظر علم الحدیث، حدیث مرسل، ارزش استنادی زیادی ندارد. به همین دلیل، استحباب زیارت اربعین، در آخرین طبقه از طبقات قوانین عملی، قرار گرفته به این معنی که نمیتوان استحباب زیارت اربعین را از دین ندانست ولی اثبات شرعی بودنِ آن، در افق عدم اثبات است. به عبارت ساده، مستحب بودن زیارت اربعین، با یک یا نهایتاً دو روایت، اثبات میشود که مستند قوی و قابل اعتمادی نیست و در همین حال، نمیتوان آن را از خرافات و بدون سند دانست زیرا یک یا دو حدیث دارد.
کسی که در نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان مشغول سیر تکاملی است، زمانی میتواند به قانون طبقهی نهم عمل کند که ضرری به قوانین طبقات اول تا هشتم او نزند. یعنی اگر انجام یک مستحب ضعیفه موجب انجام حرام یا ترک واجب باشد، به استناد فرمایش ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) که استادان حقیقی راه تکامل و سعادت هستند، انجام آن مستحب ضعیفه، موجب تقرب به درجات عالیه نخواهد بود.
بر طبق گزارشات رسیده، پیادهروی اربعین بر اثر ازدحام فوق العاده، به معرکهای برای پیدا کردن خوراک، نوشاک، محل استراحت، مستراح و وسیلهی نقلیهی رفت و برگشت تبدیل شده است. در آن شرایط، قوانینی مثل نماز اول وقت، نماز جماعت، نماز شب، حضور قلب، غسل جمعه و مانند اینها ترک میشود. حتی یکی از کسانی که در سالهای گذشته به این راهپیمایی رفته بود میگفت: از اول اذان صبح تا طلوع آفتاب، بیدار بودم ولی بر اثر ازدحام جمعیت، نتوانستم وضو بگیرم و نماز صبح بخوانم! یکی از شاهدان عینی میگفت: برخی خانمهایی که برای استراحت به برخی منزلگاهها دعوت شده بودند، هیچگاه برنگشتند و از سرانجامشان هیچ خبری در دست نیست!
علاوه بر این که در روایت دوم، آمده است که «تُصَلِّی رَکعَتَینِ وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ وَ تَنْصَرِفُ» یعنی بعد از خواندن زیارت، دو رکعت نماز بخوان و هر چه میخواهی دعا کن و برگرد؛ ولی شاهدان عینی اذعان دارند که امکان خواندن زیارت در کنار ضریح منور و نماز خواندن در صحنها و حتی خیابانهای اطراف حرم، وجود ندارد و عملاً، همین مستحب ضعیف هم به درستی و بر طبق دستور شارع مقدس، انجام نمیشود.
جواب 2: شیطان مثل بیشتر مسلمانها نیست که سرگردان باشد و نداند چه چیزی اولویت دارد و چه چیزی کماهمیت یا بیاهمیت است. او بعد از چند هزار سال عبادت، فقط هشت هزار سال است فرزندان آدم (علیهالسلام) را مدیریت میکند و چه زیبا مدیریت میکند! او میسنجد که از چه راهی میتواند بیشترین ضربه را به فرزند آدم بزند. گاهی او را مستقیم به گناه دعوت میکند که این، راهی شناختهشده و روشن است؛ ولی گاهی با دعوت به عبادت، او را به انحطاط میکشاند. برخی هیأتها، برخی سخنرانیها، برخی کتابها، برخی روضههای خانگی، برخی سفرهای زیارتی، برخی مسجدساختنها و مانند اینها، ظاهرش عبادت است ولی در باطن، دامی بزرگ برای انحطاط گستردهی انسان متدین است. شیطان میداند که هر گاه متدین را از راه شهوت و غضب، به گناه اندازد، آن متدین، دچار عذاب وجدان شده و گاهی با گریه و توبه، نورانیتی پیدا میکند که در شرایط عادی، نمیتوانست پیدا کند؛ لذا سعی میکند با تعریف «وظیفهی شرعی» او را دچار سقوط نماید. «وظیفهی شرعی»ای که در حقیقت، ریشهی محکمی در شرع ندارد و فقط بر اثر تبلیغات سخنرانان و رسانهها، به صورت «وظیفهی شرعی» در آمده است.
کسی که ادعای محبت به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) دارد، باید دستورات آن بزرگواران را به درستی انجام دهد؛ چه این که قرآن کریم میفرماید:
«قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ * قُلْ أَطِیعُواْ اللهَ وَ الرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ» [سورهی آل عمران، آیات 31 و 32]
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است. بگو خدا و پیامبر [او] را اطاعت کنید پس اگر رویگردان شدند قطعاً خداوند، کافران را دوست ندارد.
جواب 3: قرآن کریم در بیش از نود مورد، تکامل و سعادت را منحصر به «ایمان» و «عمل صالح» کرده است با عبارت: «الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» یا عبارات مشابه آن، پس کسی که قدم در راه اصلاح دیدگاهها (ایمان) و اصلاح کارها (عمل صالح) نگذاشته یا قدمش ضعیف و ناقص است، نمیتواند از اعمال خیر، بهرهی کافی را برداشت نماید.
بالاترین توفیق، اصلاح دیدگاهها و اعمال بر طبق قرآن کریم و روایات معتبر است که به طور خلاصه، از آن به «منهاجی شدن» تعبیر میکنیم. کسی که منهاجی نشده باشد، انجام هیچ کاری برایش توفیق محسوب نمیشود. خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» [سورهی مائده، آیهی 27]
یعنی خدای تعالی فقط از کسانی که پرهیزکار باشند، قبول میکند.
با این حساب، زیارت کسانی که اعتقادات ناسالم دارند مثل زیدیه و اسماعیلیه، توفیقی برایشان محسوب نمیشود و نقش مثبتی در تکامل و سعادتشان ندارد، مگر این که منجر به اصلاح اعتقاداتشان شده و به تشیع اثنیعشری هدایت شوند.
در این شرایط و با توجه به ازدحام عجیب مرد و زن، حاضر نشدن در راهپیمایی اربعین، چون موجب محافظت از خطرها و ضررهای مختلف جسمی، مالی و از همه مهمتر، معنوی میشود، توفیق محسوب میشود. به عبارت ساده، توفیق الهی آن نیست که به ازدحام مردم بپیوندید و از فیوضات گوناگون معنوی محروم شده و متحمل فشارهای مختلف جسمی (مانند خواب و خوراک نامناسب) و مالی (مانند کرایههای ظالمانه) گردید، بلکه توفیق الهی، این است که در شهر و دیار خود بمانید و نمازتان را اول وقت و با حضور قلب بخوانید و در روز اربعین، به مراسم عزاداریای که در هیأت و مسجد محلتان برگزار میشود بروید و بر مظلومیت شاه شهیدان اشک بریزید.
موفق باشید
حاج فردوسی