سؤال: آیا ظهور «منهاج فردوسیان»، موجب ایجاد انشعاب در صفوف شیعیان دوازدهامامی نیست؟
تفصیل سؤال: یکی از چیزهایی که همواره مذموم بوده، «شَقّ عصای اسلام» است. یعنی کسی یا جمعی، چنان رفتار کنند که موجب ایجاد انشعاب در صفوف متحد مسلمین گردد. آیا اکنون این اتفاق با آمدن نظام تربیتی منهاج فردوسیان در صفوف شیعیان نیفتاده است؟
جواب: در پاسخ به این سؤال، باید به چند نکته توجه کرد:
نکتهی اول: هیچگاه دعوت به صلاح و تقوا، نمیتواند موجب ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین گردد. آنچه با ظهور منهاج فردوسیان اتفاق افتاده، شقّ عصای شیعهی اثنیعشری به سوی کفر و فسق نیست؛ بلکه به سوی بهتر شدن و شیعهی واقعی شدن است.
این که عدّهای شهوتپرست و دنیاخواه که در میان جماعت شیعیان اثنیعشری هستند و خود را از آنان میپندارند، با دستورات صریح قرآن کریم و روایات معتبر استاد اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم السلام) که مخالف شهوتپرستی و دنیاخواری آنان است، مخالفت کنند، به معنی ایجاد تفرقه در صفوف شیعیان اثنیعشری نیست.
نکتهی دوم: اعضای شیعهی اثنیعشری، با هم اختلاف شدید دارند به نحوی که یکدیگر را لعن و نفرین میکنند و به خون یکدیگر تشنهاند. در چنین شرایطی، شق عصا معنی ندارد. شقّ عصا به معنی ایجاد تفرقه در صفوف متحد است در حالی که شیعهی دوازدهامامی، در درون خودش دچار تفرقهی شدید است. خصوصاً بعد از روی کار آمدن روحانیت شیعه در ایران و مطرح شدن بحث ولایت فقیه، چند دستگیِ شدیدی در میان شیعیان اثنیعشری ایجاد شده است.
نکتهی سوم: جمعیتی که با ظهور منهاج فردوسیان، از شیعهی دوازدهامامی جدا شدند، بسیار اندک هستند. اگر جمعیت شیعهی اثنیعشری را صد میلیون نفر فرض کنیم، جمعیت اصحاب منهاج فردوسیان، حتی یک درصد از این جمعیت هم نمیشوند. شقّ عصا در جایی صدق میکند که حداقل یکچهارم افراد، از جمعیت اصلی، جدا شوند.