حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام
تأکید شده در عبادات از جمله نماز به صورت جماعت شرکت کنید تا اگر روح شما ضعیف و آلوده است با اتصال به ارواح مؤمنین در جماعت، نماز و دعا شما قبول شود؛
1. چگونه می‌توانیم روح ضعیف خود را به ارواح قوی و مؤمن متصل نماییم؟
2. آیا همین حضور در اجتماع مؤمنین خصوصاً موقع نماز و دعا در مساجد کفایت می‌کند یا اینکه همانند یک رابطه‌ی جسمی که مثلاً دو نفر به هم دست می‌دهند و یک اتصال جسمی از این طریق رخ می‌دهد باید به این شیوه اتصال خاصی رخ دهد؟
3. وقتی در اجتماع مؤمنین می‌دانیم فلان آقا از بقیه، مراتب تقوا و ایمانش بیشتر است، آیا هر چه به این فرد نزدیکتر باشیم اتصال روحیمان بیشتر شده یا همین که در آن جماعت حضور داریم کفایت می‌کند؟ مثلاً شخصیتی مثل مرحوم آیت الله بهجت (ره) در صف اول جماعت قرار دارد و ما در صف هفتم، آیا اگر جسممان را به صفوف نزدیک ایشان برسانیم، روحمان پیوندش نزدیکتر است یا خیر؟ یا این که در پیوند روحی، چنین چیزی وجود ندارد و همین که در جمع حضور داریم، ارواح مؤمنین به هم نزدیک هستند و در ارتباط می‌باشند؟
4. آیا ارتباط تک نفره با ارواح آلوده، تأثیری بر روح ما نیز می‌گذارد؟ مثلاً می‌دانیم فلان فرد، آشکارا مرتکب گناهی شده و آلوده است و حتی گناهش مشهود است پس چنین فردی آلوده به گناه است اما جزو اقوام می‌باشد و جایی با هم برخورد نمودیم و سلام و علیکی و یک ارتباط حضوری برقرار شد، آیا این ارتباط چند لحظه‌ای با فرد آلوده، بر روح ما نیز تأثیر دارد؟

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
سفارش شده است که نماز و دعا را به صورت دسته‌جمعی بجا بیاوریم و در نماز، تأکید هم شده است، ولی نفرموده‌اند به این دلیل است که روح ضعیف و آلوده‌ی شما با اتصال به ارواح مؤمنینی که در جماعت شرکت می‌کنند، قوی شود. پس قسمت اول مطلب که نماز و دعا به صورت جماعت بهتر است، درست است ولی قسمت دوم، که روح ضعیف، قوی شود، معلوم نیست.

جواب 1: قرار گرفتن در مجرای سنت‌های الهی، روح انسان را از «نابود» به سوی «بود»، از «ضعف» به سوی «قوت» و از «تاریکی» به سوی «نورانیت» می‌برد. قرآن کریم می‌فرماید:
«فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لاَ انفِصَامَ لَهَا وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» [سوره‌ی بقره، آیات 256 و 257]
ترجمه: پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به یقین به دستاویزی استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنوای داناست. خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده‌‏اند، آنان را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی به در می‌برد و کسانی که کفر ورزیده‏‌اند، سرورانشان [همان عصیانگران =] طاغوتند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی‌ها به در می‏‌برند.
پس راه تقویت روح، «یوگا»، «مدیتیشن» و «ذن» نیست؛ بلکه بهترین و مطمئن‌ترین راه برای تقویت روح، «منهاجی شدن» است؛ یعنی تبدیل اعتقادات خرافی به اعتقاداتی بر مبنای ثقلین و همچنین تبدیل اعمال نفسانی و شیطانی به اعمالی که در ثقلین (قرآن و عترت) آمده است.
توجه داشته باشید که بر اساس آموزه‌های دینی، «تقویت اراده و روح» داریم ولی «متصل کردن روح خود به روح قوی‌تر برای وام گرفتن قوت» نداریم. به عبارت دیگر، تمام دستورات دینی برای این است که روح و حتی جسم ما، قوی شود ولی دستوری نداریم که خودتان را به این و آن متصل کنید تا چیزی از قدرت روحی یا جسمی آنان به شما برسد.
به عبارت ساده، وقتی به رستوران دعوت شده‌اید، برای این است که در کنار میز یا سفره بنشینید و هر آنچه می‌خواهید را برگیرید و تناول کنید تا قدرت لازم را کسب نمایید؛ نه این که کنار میز افراد مختلف، زانو بزنید و با گردنی کج و چشمانی نیمه‌خفته، منتظر بمانید که او لقمه‌ای از دهانش بیرون آورده و جلو شما بیاندازد یا در دهان شما بگذارد. اگر میرزا فلان و سید بهمان، همتی کرده و دست به اصلاح دیدگاه‌ها و اعمالش بر طبق کتاب و سنت و عترت زده است،‌ شما هم می‌توانید این کار را انجام دهید و نباید با مالیدن صورت بر درگاه این و آن، به دنبال لقمه‌ی جویده و آماده باشید.

جواب 2: اصل اتصال روحی به مؤمنین، محل اشکال است و ثابت شده نیست. یعنی سند قطعی و روشنی نداریم که ما را امر کرده باشند که روحتان را به روح فلان مؤمن متصل کنید! پس وقتی چنین امری نشده است، معلوم می‌شود یا چنین اتصالی در کار نیست و یا ارزش ذاتی و اصیل ندارد و نباید به دنبالش بود؛ بلکه باید روی پای خود ایستاد و قدم راسخ در میدان مبارزه با نفس نهاد.

جواب 3: در باب نماز جماعت فرموده‌اند که هر چه مأموم به امام جماعت نزدیک‌تر باشد،‌ ثواب بیشتری می‌برد و صف اول بر صفوف دیگر، شرافت دارد ولی نزدیک بودن به شخص خاص، توصیه نشده است. بر عکس مکان‌ها که مثلاً مسجد با غیر مسجد و حرم با غیر حرم، فرق بسیار دارد و حضور در آن، به خودی خود، شرافت محسوب می‌گردد. به عبارت ساده، توصیه شده است که در فلان مکان باشید ولی توصیه نشده که نزدیک فلان شخص باشید.
اگر کسی از این که استاد اعظم (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم) فرمودند:
«النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ» [الجعفریات، محمد بن محمد بن اشعث، صفحه‌ی 194، باب فی ذکر البنات]
ترجمه: نگاه کردن به صورت دانشمند [دینی] از روی محبت به او، عبادت است»
به نحوی استحباب نزدیک بودن را استفاده کند، نخواهیم پذیرفت؛ چون تصریحی به نزدیک شدن به مؤمنین و متقین در آن نیامده و چنین برداشت‌هایی از روش منهاجی ما به دور است؛ زیرا موجب تحمیل خواسته‌ها و برداشت‌های شخصی بر آیات و روایات می‌شود.

جواب 4: آنچه معمولاً تأثیر می‌گذارد، رفاقت است نه سلام و احوالپرسی عادی. یعنی رفیق شدن با اهل فسق و اهل شبهه، موجب هم‌صحبت شدن با آنان و همنشینی طولانی بوده و همین همنشینی طولانی و گوش دادن به سخنان پر شبهه و کفرآلود آنان، موجب نفوذ شبهه در دل و مکدر شدن صفای معنوی در طول زمان می‌گردد. به قول شاعر:

اسب تازی، در طویله، گر ببندی پیش خر * رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود

یعنی اسبی که می‌تازد اگر مدتی با خری که آرام و لنگ‌لنگان قدم بر می‌دارد همنشین باشد، همرنگ او نمی‌شود ولی خلق و خوی او را می‌گیرد و از تاختن می‌افتد.
همچنین است کسی که در مسیر معنویت، بدون شک و شبهه می‌تازد، مدتی که با کافر یا فاسق همنشین باشد، آرام آرام از سرعتش کاسته شده و دچار شک و اسیر شبهات می‌شود. پس،

نخست موعظه‌ی پیر موسفید این است * که از مصاحب ناجنس، احتراز کنید

البته برخی افراد، آنقدر خباثت باطنی دارند که می‌توانند در یک ملاقات اندک و چند دقیقه‌ای، مشعلی از شیطان در دل مخاطبشان برافروزند و با چند جمله‌ی کوتاه، آتشی به خرمن اعتقاداتش بزنند. از طرف دیگر، برخی افراد، آنقدر قدرت عقیده و ثبات قدم دارند که سال‌ها مجالست با کفره و فسقه و فجره، ذره‌ای در ایمان و عملشان تأثیر منفی نمی‌گذارد. پس میزان تأثیرگذاری دیگران در شما، به میزان تأثیرگیری شما از آنهاست؛ یعنی شاید در یک ملاقات چند دقیقه‌ای، با یک پیشنهاد مواجه شوید که با پذیرش آن، دنیا و آخرتتان به فنا رود و شاید با سال‌ها همنشینی و هم‌صحبتی، تحت تأثیر کفر و فسق او قرار نگیرید.
جمع‌بندی کلام، این است که به طور معمول، ملاقات‌های کوتاه، اثری نمی‌گذارد یا اثرش بسیار اندک است و در مقابل، همنشینی‌های طولانی، موجب تأثیرات عمیق می‌گردد. البته گاهی خلاف معمول اتفاق می‌افتد و یک ملاقات کوتاه، اثر عمیقی می‌گذارد که سال‌ها همنشینی، چنان اثری نگذارد.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است