سلام
دیروز به رسالهی توضیح المسائل یکی از مراجع تقلید زنده مراجعه کردم. روی صفحهی اولش نوشته بودند: «توضیح المسائل مطابق با فتاوای بزرگ مرجع عالیقدر جهان تشیع، فقیه و مدافع اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، حضرت آیت الله العظمی … مد ظلّه العالی»؛ از سوی دیگر شما راضی نیستید بیش از «حاج فردوسی» به شما بگویند و حتی اجازه نمیدهید از القاب مرسوم و معمولی مانند «آقا» و «جناب» استفاده کنیم. به نظرم همانطور که آن کار، جالب نیست، این سختگیری شما هم به نحوی افراط است و جالب نیست.
از تذکر این مطلب، پوزش میطلبم.
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
از قدیم گفتهاند: «مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید». هر نظریهای که ارائه میشود، باید خودش آنقدر منطقی و قدرتمند باشد که راهش را باز کند؛ نه این که با تعریف و تمجید و القاب برای ارائهدهندهی نظریه، سعی در جا انداختن آن شود.
اگر «دکترین منهاج فردوسیان» بتواند خود را برای جامعهی مشتاقان کمال و سعادت اثبات کند، مورد استقبال قرار خواهد گرفت و همان دو کلمهی «حاج» + «فردوسی» برای مشخص کردن نویسندهاش کفایت خواهد کرد؛ اما اگر نتواند راهی روشن و مطمئن، پیش پای مشتاقان تکامل باز کند، به کار بردن القاب و عناوین برای مؤلفش، ثمری نخواهد داشت.
یکی از رازهای رهیدن از هیمنه و هیبت اشخاص، نادیده انگاشتن القاب و تعریفهای اطرافیان و دوستدارانشان از آنان است. اگر بخواهید به «حقیقت» برسید، باید «نظریه» و «دکترین» ارائهشده توسط افراد را بررسی کنید؛ نه تعداد القاب و عناوینی که برایش به کار میبرند. برای مثال میتوانید با جستجوی جملهی «بزرگترین فیلسوف ایران» یا «بزرگترین نوابغ فلسفه» در موتور جستجوگر گوگل، با یکی از طبلهای توخالی زمان ما آشنا شوید. این نحوه بزرگ شدن، همانند بزرگ شدنِ بادکنک است که فرو ریختنش با یک سوزن است.
شاید یک معنی برای حدیث شریف که فرمودهاند:
«لَا تَنْظُرْ إِلَی مَنْ قَالَ وَ انْظُرْ إِلَی مَا قَالَ» [غرر الحکم و درر الکلم، آمدی، صفحهی 744]
ترجمه: به گوینده نگاه مکن، به گفتهها نگاه کن.
همین باشد که مبنای ارزشگذاری خود را «قوّت منطق» قرار دهید نه تعریفهایی که از گوینده میشود.
موفق باشید
حاج فردوسی