حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

با سلام
در سکوت خبری رسانه‌ها از ارتحال آیت الله محمد شجاعی با خبر شدم. ایشان را با کتاب‌ها و فایل‌های صوتی که در اختیار داشتم می‌شناختم که مردی الهی و صاحب نفس و عامل است که چنین بیانات شیوایی دارد که به دل می‌نشیند و چراغ هدایت است، هر چند هرگز ایشان را ندیده‌ام اما ارتباط کاملی با برخی آثار و نوشته‌ها و سخنرانی‌های صوتی وی داشتم و برایم شخصیت مهم و پاک که به حق عالمی عامل است، بود.
خبر تشیع از این قرار بود که در حرم حضرت معصومه (س) دفن می‌شوند و برای شرکت در تشیع، خودم را به حرم رساندم، اما بر عکس مراسمات تشیع علما که با اطلاعیه و پوشش خبری و رسانه‌ای برگزار می‌شد، هیچ خبری حتی هیچ پوستر و هیچ اطلاعیه و بنری نبود و خادمین هم او را نمی‌شناختند تا اینکه بالاخره یک خادم گفت جنازه‌ی ایشان را به مسجد اعظم بردند.
داخل صحن امام رضا (ع) شدم که دیدم سمت مقبره‌ی شهید مفتح، شلوغ است اما هیچ نشان و علامتی از آیت الله شجاعی نیست و جلو رفتم در صورتی که در دیگر مراسمات، پوسترهایی در دست تشیع‌کنندگان از شخص فوت شده بود یا اینکه حداقل روی تاج گل نوشته شده بود، تشیع مثلاً ایت الله … اما هیچ نشانی نبود. مجبور شدم از جمعیت بپرسم که آیا تدفین آیت الله شجاعی است که پاسخ مثبت دریافت کردم.
نگاهی به جمعیت کردم اکثراً از تهران و زنجان آمده بودند در صورتی که یاد دارم تشیع آیت الله کربلایی و آیت الله جعفری تهرانی که آنها هم در تهران می‌زیستند و در قم دفن شدند، باز در قم غریب نبودند و تشیع باشکوهی صورت گرفته بود. اما گمنامی و مظلومیت تشیع چنین عالم صاحب نفسی مرا سخت به فکر فرو برد که نکند ایشان مورد تأیید حوزه‌ی علمیه و علما نبوده و انحرافی داشته و من بی‌خبر بوده‌ام.
حتی تا جایی که با خبر شدم نماز ایشان را هم کسی از مراجع نخواند و اخوی آیت الله شبیری زنجانی نماز را اقامه کرد که احتمال دادم چون ایشان زنجانی هستند، به این دلیل بوده است.
در بین جمعیت و حضار از شخصیت‌ها و علمای صاحب نام و معروف هم خبری نبود، یک عده عادی و شماری هم طلبه بودند و لحظاتی شیخ علی پسر آیت الله بهجت آمد و فاتحه‌ای خواند و رفت.
حال این مشاهداتم از این مراسم تشیع و شبهه‌ای که در ذهنم ایجاد شده، از شما در این زمینه تقاضای راهنمایی دارم که آیا آیت الله شجاعی که از شاگردان خاص علامه طباطبایی و شاگرد امام خمینی بوده چرا اینجور مظلوم و گمنام واقع شد؟ حتی دفن و تشیع ایشان نیز این چنین بود، نکند همانطور که ذکر کردم، انحرافی داشته و طلبگی‌اش زیر سؤال می‌باشد و ما که به وی اقتدا کردیم، به شخصی منحرف اقتدا نموده‌ایم؟! حتی رسانه‌ها هم که با مرگ یک ورزشکار یا خواننده چنان تبلیغی می‌نمایند و اطلاع می‌دهند، در این زمینه سکوت کردند که شبهاتم بیشتر شد.

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
بنده آن مرحوم را از نزدیک ندیده بودم ولی از اوان طلبگی با کتاب «مقالات» ایشان آشنا بوده و در برهه‌ای، آن را به عنوان برنامه‌ی تربیتی‌ام قلمداد می‌کردم. البته بعدها متوجه اشکالاتی در طرز نگاه ایشان به امر تربیت شدم که قبلاً به پاره‌ای از آن اشاره رفت.
آنچه باید مواظب باشید تا موجب انحراف قضاوتتان در باره‌ی اشخاص نشود، نقش رسانه‌ها در بالابردن و پایین آوردن افراد است. اقبال رسانه‌ها به یک فرد یا روی‌برگرداندنشان از یک فرد، نباید ملاک ارزش‌گذاری‌تان برای اشخاص باشد. رسانه‌ها، بر بستر سیاست (به معنی اداره‌ی امور جامعه) شکل می‌گیرند و کسانی برایشان مهم هستند که نقش سیاسی یا اجتماعیِ پررنگی داشته باشند. کسانی که وابستگی حزبی به جناح‌های مطرح کشور نداشته باشند و منشأ تحوّلات سیاسی یا اجتماعی نشده باشند، از منظر رسانه‌ها، سوژه محسوب نمی‌شوند.
اقبال رسانه‌ها در پوشش گسترده‌ی خبر ارتحال امام راحل (ره) نه به عنوان یک مرجع تقلید یا شخصیت معنوی بود، بلکه به عنوان رهبر سیاسی بزرگ‌ترین کشور خاورمیانه بود.
اقبال رسانه‌ها به انتشار خبر ارتحال آیت الله مشکینی نه به عنوان استاد اخلاق بود، بلکه به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری بود، همچنین برای آیت الله مهدوی کنی.
اقبال رسانه‌ها به انتشار خبر ارتحال آیت الله خوشوقت و حاج آقا مجتبی تهرانی، نه به عنوان استاد اخلاق بود، بلکه به دلیل نماز خواندن رهبری بر جنازه‌شان بود.
اقبال رسانه‌ها به پوشش خبری ارتحال شیخ محمد تقی بهلول، نه به عنوان حافظ قرآن بلکه به خاطر نقش او در واقعه‌ی مسجد گوهرشاد بود.
اما افرادی که نقش مؤثر سیاسی یا اجتماعی نداشته‌اند، همانند علامه عسکری یا علامه طهرانی، هر چند برای خواص شناخته‌شده‌اند ولی برای رسانه‌ها، سوژه‌ی خبری جذاب محسوب نمی‌شوند.
توجه داشته باشید که اصل اولیه در نزد هوشمندان و فرهیختگان، در رابطه با رسانه‌ها، چه داخلی و چه خارجی، عدم اعتماد به آنهاست، مگر این که خلافش ثابت شود؛ زیرا هیچ خبری نیست، مگر این که از یک «اتاق فکر» عبور می‌کند و در حین عبور، برخی اجزای آن حذف و بعضی چیزها به آن افزوده می‌شود، تا آنچه «مطلوب» است در خروجی قرار گرفته و منتشر شود، نه آنچه «حقیقت» است.
اگر می‌خواهید فریب رسانه‌ها را نخورید، باید بعد از پایان اخبار که گوینده‌ی خبر می‌گوید: «این بود خبرهای ایران و جهان» این جمله را اضافه کنید: «بعد از عبور از اتاق فکر شبکه‌ی اول»، «بعد از عبور از اتاق فکر بی‌بی‌سی»، «بعد از عبور از اتاق فکر خبرگزاری فارس» و … که اگر این کار را نکنید، ناخواسته گمان خواهید کرد که حقیقت را به شما گفتند و همین، مایه‌ی قضاوت نادرست خواهد شد.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است