حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

حاج فردوسی

معلم معنویت، مؤلف منهاج فردوسیان، مستجاب الدعوة

سلام علیکم
[عطف به نامه‌ی 484] البته آب سقاخانه‌ی حرم امام رضا علیه السلام را کسی مستقلاً متبرک نمی‌دونن؛ بلکه به واسطه‌ی حضرت امام رضا علیه السلام آن را متبرک می‌دانند.
مثلاً پیراهنی را که امام رضا علیه السلام در شعرخوانی به آن شاعر هدیه دادند و بعد آن شاعر به قم رفتند و متوجه آن پیراهن شدند و آن را به هزاران قطعه تقسیم کرده و بین هم متبرکاً پخش کردند.
آن پیراهن نیز از لحاظ شرعی متبرک نبود اما چه چیزی آن را به تبرک رسانید؟ وجود امام رضا علیه السلام … که یکی از اولیای الهی می‌فرمودند اگر این مردم به تبرک، دست به کف زمین حرم بزنن، مطلبشون حاصل هست و نیازی نیست به ضریح بچسبن!!
و نیز این مطلب رو کدوم اولیای الهی تایید میکنه؟ «تبرک جستن با چیزهایی که شارع مقدس نفرموده، فایده ندارد»
گفتار شما عجیبه حقیقتاً …
بروید در کتاب شریف اصول کافی که در روایتی شخصی داشت بر امام صادق علیه السلام حجامت می‌کرد، خون امام را گرفت و نوشید! امام فرمود که نزد دیگران چنین کاری مکن. حال آیا نوشیدن آن خون حجامت شده‌ی امام معصوم علیه السلام را شارع امر فرموده؟؟
چرا باید با این موضوعات، به عقاید مردم هر چند عوام ضربه وارد نمود؟؟!!
دلیل عقلی کاملاً مشخص موجود می‌باشد در حالی که شما نوشته‌اید نمی‌توان دلیل عقلی آورد!!! باید دانست که فرق هست بین عقل و فکر و خیال!! عقل در ملکوت سیر می‌کند و نیازی ندارد برای اینگونه موارد دلیل‌تراشی کند، بلکه اینگونه موارد رو تنها خیال برای انسان بزرگ میکنه و برای ردش به دنبال دلیل میگرده و…!!!
آدمی باید دلایل اینگونه مباحث را با رفتار اولیای الهی بسنجد نه به فکر و خیال خود!!
حرف بسیار هست و فرصت نیست…
هو المستعان

************
باسمه تعالی

سلام علیکم
در پاسخ به این سخنان، به چند نکته توجه فرمایید:
نکته‌ی اول: رفتار مردم قم با پیراهن امام رضا (علیه‌السلام)، عوامزدگی است و این که عوامزدگی قدیمی باشد، دلیل بر توجیه آن نمی‌شود. برخی روایات جعلی از هزار سال پیش است، آیا عمر طولانی دروغ، آن را راست می‌کند؟! یا عمر طولانی بدعت، آن را سنت می‌کند؟!

نکته‌ی دوم: این که نوشته‌اید: «یکی از اولیای الهی می‌فرمودند اگر این مردم به تبرک، دست به کف زمین حرم بزنن، مطلبشون حاصل هست و نیازی نیست به ضریح بچسبن!!»
اگر منظورتان از اولیای الهی، امامان معصوم (علیهم‌السلام) هستند، این سخن روایت نیست، که اگر می‌بود، روی سر و چشم ما جا داشت. و اگر منظورتان یکی از غیر معصومین است، سخن غیر معصوم برای ما حجت شرعی نیست. اینقدر فریب کلماتی مانند: «یکی از اولیاء الهی»، «یکی از اهل دل»، «یکی از عرفای بالله»، «یکی از علمای ربانی»، «صاحبدلی»، «اهل معرفتی» و اینگونه مجهولات و مجعولات خورده‌ایم که دیگر کلاه سرمان نمی‌رود. اگر تصریح آیه‌ی قرآن یا روایت معتبر دارید، بفرمایید تا استفاده کنیم؛ ولی با ما از عارف و صوفی به عنوان «اولیای الهی» ملافید که اینان در نظر ما، شارع مقدس نیستند.

نکته‌ی سوم: این که نوشته‌اید: این مطلب رو کدوم اولیای الهی تایید میکنه؟ «تبرک جستن با چیزهایی که شارع مقدس نفرموده، فایده ندارد»
منظور از فایده، فایده در تکامل و سعادت است و الا بهره‌های دنیوی و «آثار»، مربوط به نیت است و هندو هم از گاوش همان حاجتی می‌گیرد که سنی از قبر ابوحنیفه و شیعه از مرقد مطهر امام رضا (علیه‌السلام) می‌گیرد. اگر این سخن بر شما گران آمد، سفری به هند بروید و از نزدیک ببینید که چه حاجت‌ها که از چه چیزها نمی‌گیرند. اما آن حاجت‌گرفتن‌ها، نقش مثبتی در رسیدن به کمال و سعادت ندارد.
پس این که می‌گوییم تبرک جستن با چیزهایی که شارع مقدس نفرموده، فایده ندارد، منظورمان فایده‌ی معنوی و تکاملی است.

نکته‌ی چهارم: این که نوشته‌اید در کتاب شریف اصول کافی روایتی است که شخصی داشت امام صادق علیه السلام را حجامت می‌کرد و خون امام را گرفت و نوشید! و امام فرمودند که نزد دیگران چنین کاری مکن؛ چنین روایتی را نیافتم ولی به فرض که چنین روایتی باشد و مشکل سند و درایت نداشته باشد، تأییدی بر نظر ماست که هر کار عوامانه را نباید انجام داد و ترویج کرد.
چرا اصرار دارید کارهای عوام بی‌بصیرت را برشمارید؟ مگر نمی‌دانید اگر عوام، هزاران بار، بدعت و اختراعی را انجام دهند و بر انجامش مقید باشند، آن کار جزء دین خدا نمی‌شود؟

نکته‌ی پنجم: این که نوشته‌اید: چرا باید با این موضوعات، با عقاید مردم هر چند عوام ضربه وارد نمود؟؟!! عرض می‌کنم، من با عوام و عقایدشان کاری ندارم. بنده خود را در مقابل یاران منهاجی‌ام مسؤول می‌بینم و برای آنان توضیح می‌دهم. کسی که بنای نوشیدن آب باران ندارد و با آب چاله خوش است، چه نیازی به تذکر و دلسوزی دارد؟! کسی که به درجه‌ی اول بهشت، قانع است، چه نیازی به پالایش صد در صد اعتقادات و اعمالش دارد؟ همین که شیعه‌ای از گناهان کبیره احتراز کند، بهشتی است و حتی اگر آلوده به برخی گناهان کبیره نیز باشد، امید است مشمول شفاعت رسول اعظم (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم) شود که فرمودند:
«إِنَّمَا شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی» [من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد 3، صفحه‌ی 574، باب معرفة الکبائر التی أوعد الله عز و جل علیها النار]
ترجمه: همانا شفاعتم برای اهل گناهان کبیره از امتم است.
اما منهاجی کسی است که به درجات دانیه‌ی بهشت، قانع نیست و بنا دارد همسایه‌ی خدای تعالی در فردوس اعلی باشد. در روایت آمده است:
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام): «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَ الْخَلَائِقِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ … ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ أَیْنَ جِیرَانُ اللَّهِ فِی دَارِهِ فَیَقُومُ عُنُقٌ آخَرُ مِنَ النَّاسِ فَتَقُولُ لَهُمُ الْمَلَائِکَةُ بِمَ جَاوَرْتُمُ اللَّهَ فَیَقُولُونَ [کُنَّا نَتَبَادَرُ فِی اللَّهِ‏] نَتَبَاغَضُ فِی اللَّهِ وَ نَتَحَابَبُ فِی اللَّهِ وَ [نَتَشَارَکُ‏] نَتَبَاذَلُ فِی اللَّهِ وَ نُحَاسِبُ فِی اللَّهِ وَ نَتَبَارَکُ فِی اللَّهِ» [الزهد، حسین بن سعید، صفحه‌ی 93، باب 17: باب الحشر و الحساب و الموقف‏[و الوقوف‏] بین یدی الله تعالى و الصراط]
ترجمه: راوی می‌گوید امام سجاد (علیه‌السلام) به من فرمودند: چون روز قیامت فرا رسد، خداوند تمام آفریدگان اولین و آخرین را در یک زمین جمع کند … سپس ندادهنده‌ای ندا دهد: کجایند همسایگان خدا در خانه‌اش؟ پس گروهی از مردم می‌ایستند. فرشتگان از آنان می‌پرسند: به چه چیزی همسایه‌ی خدا شدید؟ می‌گویند: بر طبق دین خدا دشمنی و دوستی و بخشش و محاسبه می‌کردیم و تبرک می‌جستیم.
اصحاب منهاج فردوسیان نیاز دارند تا بر طبق تصریحات ثقلین (قرآن و عترت طاهره) راه روشن برای رسیدن به مقام «جِیرَانُ اللَّهِ فِی دَارِ الْفِرْدَوْسِ» [امالی، شیخ صدوق، صفحه‌ی 561، المجلس الثالث و الثمانون] را پیدا کنند و با خیالی راحت، به سوی آن مقصد بلند بتازند.
البته قانون نانوشته‌ای هست که می‌گوید: نباید به اعتقادات مردم، هر چند آلوده به خرافات باشد، دست زد و نباید مردم را از فرق‌های سنت و بدعت آگاه نمود. بنده از جمله کسانی هستم که این پیمانِ نانوشته را امضاء نکرده‌ام. معتقدم فقط یک بار زندگی می‌کنیم و فقط یک بار فرصت برای رسیدن به کمال و سعادت داریم، پس نمی‌توانیم در این فرصت محدود، هر آلودگی عقیدتی و رفتاری را نادیده بگیریم و خود را به خواب خرگوشی بزنیم.

نکته‌ی ششم: این که نوشته‌اید: «دلیل عقلی کاملاً مشخص موجود می‌باشد در حالی که شما نوشته‌اید نمی‌توان دلیل عقلی آورد!!!» توجه داشته باشید که دین خدا، با عقل بشری قابل اندازه‌گیری و کم و زیاد کردن نیست.
پس اگر هزار دلیل عقلی هم اقامه شود که فلان کار، از دین است، ولی آیه یا روایت معتبری نباشد که آن کار را از دین بشمارد، آن کار از دین خدا نیست و عمل به آن به قصد ورود، حرام و بدعت خواهد بود.
در تصریح روایت از حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) آمده است:
«إِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُصَابُ بِالْعُقُولِ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَایِیسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا یُصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِیمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اقْتَدَی بِنَا هُدِیَ» [کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، جلد 1، صفحه‌ی 324، باب 31: باب ما أخبر به سید العابدین علی بن الحسین علیه‌السلام. من وقوع الغیبة بالقائم علیه‌السلام. و أنه الثانی عشر من الأئمة]
ترجمه: همانا نمی‌توان با عقل‌های ناقص و نظرات باطل و قیاس‌های فاسد به دین خدای عز و جل رسید و جز با تسلیم نمی‌توان [به دین خدا] رسید. پس کسی که تسلیم ما باشد، سلامت می‌یابد و کسی که به ما اقتدا نماید، هدایت می‌گردد.
پس اگر معتقدید آب سقاخانه‌ی اسماعیل طلایی، شفا و متبرک است، آیه یا روایت معتبری در خصوص آن ارائه دهید، تا دین را از مجرای اصلی‌اش تبلیغ کرده باشید و ما را از این نظر که این کارها، خرافات و بدعت و احساسات عوامانه است،‌ با سند محکم شرعی، برهانید.

موفق باشید
حاج فردوسی

تعداد نظراتی که بر این مطلب نوشته شده است: ۰ نظر

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب، اظهار نظر می‌کند
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبگاه در ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به شماره‌ی شامد: «1 - 1 - 769104 - 65 - 0 - 3» ثبت شده و تابع قوانین مکتوب جمهوری اسلامی ایران است. / مطالب این وبگاه، وقف عام بوده و نشر آن، حتی بدون نام، آزاد است