نکتهی دوم: برخورد اول، یعنی سکوت و واگذار کردن به خدای تعالی، برخورد اسلامی و توصیهشده است و هر کسی با اندکی تلاش و مبارزه با نفس و کنترل غضب، میتواند به آن دست یابد.
نکتهی سوم: به خاطر ندارم برای برخورد دوم، یعنی نمازخواندن و طلب آمرزش کردن برای کسی که به شما توهین یا ظلم کرده، توصیهی شرعیای شده باشد. اگر توصیهای در آیات یا روایات معتبر وارد شده باشد که به صورت روشن و صریح، ما را امر کند به چنین رفتاری، میتوان چنین رفتاری را مستحب شمرد.
نکتهی چهارم: شاید آنچه از جناب مالک اشتر گزارش شده، حالی بوده که خود را در آن حال، کوچکتر از مدعی شدن میدیده است. «حال» میآید و میرود و نباید انتظار داشت کسی که در یک برهه از زمان و در یک حال خاص، اقدام به عملی کرده، همیشه و در همهی زمانها، همان واکنش را نشان دهد. پس اگر رفتاری غیر از این رفتار از جناب مالک شنیدید، تعجب نکنید و تضادی در میان این رفتارها نبینید.
نکتهی پنجم: آنچه از جناب مالک اشتر (ره) گزارش شده، فعل غیر معصوم است و با توجه به این که در نزد اصولییّن، فعل معصوم (علیهالسلام) دلالت بر استحباب نمیکند، فعل غیر معصوم، جای خود دارد و به هیچ وجه نمیتواند مبنای عمل قرار گیرد.
نکتهی ششم: زمانی میتوانیم به مقایسه بنشینیم که دو طرف، ثابت و معتبر باشد؛ ولی در سؤال شما، یک طرف با آیات و روایات معتبر، ثابت است ولی طرف دیگر، نیازمند اثبات است. لذا نمیتوان بینشان مقایسه کرد که کدام روش، سودبخشتر بوده و سود اخروی بیشتری دارد.
نتیجهی کلام: اگر آیه یا روایتی باشد که عمل جناب مالک را توصیه کرده باشد، میتوان این نحوه عمل کردن را مستحب شمرد و الا، مستحب شرعی نیست و نمیتوان به استناد فعل غیرمعصوم، مستحب شرعی ثابت نمود. و تا زمانی که نتوان آن را مستحب دانست، نمیتوان بین دو نحوه رفتار، مقایسه نمود و بهتر و بافضیلتترش را مشخص کرد.