در منهاجیار دو مطلب منتشر شده است که ظاهراً در تضاد با هم قرار دارند.
مطلبی با عنوان «ترویج تشیع نانوشته» در تضاد با مطلبی با عنوان «تبرک و بوسیدن» قرار گرفته است.
در آن مطلب، سؤالکننده، بوسیدن ضریح را که از آیینهای تشیع نانوشته است مثال زده است و شما در پاسخ نوشتهاید که: پس به روشنی میتوان نتیجه گرفت که عمل به آئینها (همان تشیع نانوشته)، توسط اصحاب منهاج فردوسیان، ترویج و تأیید آن است و موجب دچار شدن به لعنت خداوندگار میشود.
ولی در مطلب دوم با اینکه سؤالکننده، همان مثال را آورده است شما نوشتهاید که: بوسیدن ضریح، حدیث ندارد ولی از آنجا که بوسیدن در عرف جامعه، نوعی ابراز علاقه و ارادت محسوب میشود، بدون قصد ورود، اشکال ندارد.
مطلب دیگری که ممکن است از این مطالب نتیجه شود این است که میشود بسیاری از آیینها مانند شهادت ثالثه، عَلَمگردانی، زنجیرزنی و حتی قمهزنی، پوشیدن مشکی در عزا و بسیاری از موارد دیگر را تحت عنوان «نوعی ابراز علاقه و ارادت عرف» مجاز دانست.
با تشکر
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
تضادی که توهم شده است، اینگونه حل میشود که در جواب اول، طرف سخن، اصحاب منهاج فردوسیان هستند که اعمالشان مانند گفتارشان، در نزد غیر منهاجیها سند محسوب میشود. اینان بار سنگین مسؤولیت هدایت رفتاری جامعه را نیز بر عهده دارند. اما در جواب دوم، طرف سخن، عوام غیر منهاجی هستند. اینان اگر این ابراز علاقهها را به قصد ورود انجام ندهند، اشکالی بر آنان وارد نیست. عدم قصد ورود به این معنی است که این عمل را جزء دین اسلام و تشیع اثنیعشریه نشمارند.
موفق باشید
حاج فردوسی