1. یکی از دیدگاههای اصلی در تدوین «منهاج فردوسیان» این است که فقط محدّثین و فقهای شیعه را میراثداران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت ایشان (علیهمالسلام) میدانند و آنان را واسطهی رساندن برنامهی تربیتی وحیانی به نسلهای بعد از عصر حضور معرفی میکنند و گرفتن برنامهی تکامل دینی از فلاسفه، عرفا، مشایخ صوفیه و ارباب علوم غریبه و مرتاضان را غیر موجّه و خالی از حجت شرعی میدانند.
2. در منظومهی فکری «منهاج فردوسیان» به کرامات و مکاشفات ارباب طریقت و اهل دل، به دیدهی انکار و تردید نگریسته شده و قسمت عظیمی از آن، غیر واقعی دانسته شده است.
3. در تنظیم «منهاج فردوسیان» فقط اذکاری که در قرآن کریم و روایات معتبر شیعه آمده، مورد قبول قرار گرفته و از ذکرها و دستورالعملهایی که عرفا و ارباب طریقت بر اثر ریاضات و تجربیات به دست آوردهاند، استفاده نشده است.
4. یکی از دیدگاههای اصلی در تدوین «منهاج فردوسیان» این است که هر روایتی قبول نیست و فقط روایاتی که در منابع معتبر حدیثی شیعه آمده و مورد تأیید و اعتماد جمهور فقها قرار گرفته است، مورد قبول است.
5. یکی دیگر از دیدگاههای اصلی در نظام فکری «منهاج فردوسیان» این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم)، استاد اعظم تربیت و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام)، جانشینان ایشان در امر تربیت نفوس مستعدّه شمرده میشوند و امر تربیت در عصر غیبت را بر دست امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) میدانند.
6. یکی از دیگر دیدگاههای اصلی در منهاج فردوسیان این است که پیوستگی روحی و سرسپردگی طریقتی در نزد هر انسان غیر معصومی به عنوان قطب و مرشد را رد کرده و فقط به ولایت، دلدادگی و سرسپردگی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) سفارش میکنند.
7. چون دوازدهامامی بودن را شرط لازم برای رسیدن به کمال و سعادت میدانند، عرفا و شعرا و ارباب طریقت مانند مولوی رومی، عطار نیشابوری، محی الدین عربی و تمام مشاهیر عرفان و ادبیات که غیر دوازدهامامی بودنشان ثابت است را محروم از درجات عالیه میدانند.
8. یکی از دیگر دیدگاههای اصلی در منهاج فردوسیان این است که تعالیم قرآن کریم به تنهایی و تعالیم ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) بدون پشتیبانی قرآن را کامل نمیدانند بلکه معتقدند باید به ثقلین، تمسک جست و از هر دو منبع قرآن و روایت معتبر برای یافتن راه کمال و سعادت، به صورت همزمان استفاده نمود.
9. یکی دیگر از دیدگاههای اصلی در منهاج فردوسیان این است که به دستاوردهای علوم متافیزیک مانند روانشناسی در رساندن انسان به خوشبختی و کمال، اعتماد نمیکنند.
10. یکی از دیگر دیدگاههای اصلی در منهاج فردوسیان این است که اصل و اساس رسیدن به کمال و سعادت را پس از اصلاح اعتقادات، «عمل» به دستورات وحی میدانند و خواندن، نوشتن و دانستن راه کمال را ـ گر چه لازم است ـ ولی کافی در رساندن، نمیدانند و پایهی اصلی را همان «عمل کردن» میشمارند.
11. یکی از دیگر دیدگاههای اساسی در منهاج فردوسیان این است که مقصود از سلوک را کسب رضای خدا و مقصد را درجهی صدم بهشت (فردوس اعلی) در جوار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) میدانند.
12. یکی از دیگر دیدگاهها در منهاج فردوسیان این است که مفاهیمی مانند «فنای فی الله» و «بقای بالله» را چنان که در عرفان نظری مطرح است، قبول ندارند و نهایت کمال بشر را استقامت بر عبودیت حق تعالی میدانند.
13. یکی از دیگر دیدگاههای اصلی در منهاج فردوسیان این است که رسیدن به خوارق عادات و به دست آوردن قدرتهای روحی مانند طی الارض، ضمیرخوانی، تصرف در اجسام و مانند اینها را مقصود عبادات نمیدانند و به دنبال کسب آن نیستند.
14. یکی از دیدگاههای مطرح در منهاج فردوسیان این است که لایقترین فرد برای مدیریت جامعهی اسلامی در عصر غیبت، فقیه جامع الشرایط است. (ولایت فقیه)