سلام
بعضی درویشها میگفتند مقام امیر المؤمنین بالاتر از مقام رسول الله است، میخواستم بدانم آیا واقعاً مقام حضرت علی (ع) بالاتر است یا مقام حضرت محمد (ص)؟
************
باسمه تعالی
سلام علیکم
در آغاز سخن، لازم به ذکر است که چون در فرهنگ غنی تشیع، مجموعهی قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) یک نور محسوب میشوند (کلّکم نور واحد)، تجسّس در مورد بالاتر بودن یکی بر دیگری، کاری عبث و بدون ثمرهی عملی است. پس بهتر است ذهنتان را از توجه به این مقوله و مانند آن، معطوف به وظایف دینی اعتقادی و عملی خودتان نمایید تا سعادت ابدی را به یقین به دست آورید.
اما در جواب به این سؤال، باید عرض کنم علمای اسلام، چند دلیل برای برتری استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) آوردهاند که به اختصار، ذکر میکنم:
دلیل اول: خاتمیت؛
به تصریح قرآن کریم، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) پایان بخش سلسلهی پرافتخار انبیاء هستند. از این معنی استفاده کردهاند که آن حضرت، انسان کاملی است که اگر میلیونها سال نیز بگذرد، کاملتر از ایشان نخواهد آمد و اگر کاملتر از ایشان در دایرهی وجود یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیت (خاتم پیامبران) میرسید. به عبارت دیگر، از آنجا که کسی جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به خاتمیت نرسیده است، مشخص میشود که کاملتر از آن حضرت نیز وجود ندارد.
دلیل دوم: اولین مسلمان بودن؛
دلیل دیگر بر برتری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر سایرین این است که خداوند به ایشان امر میکند که: «بگو من اولین مسلمانم» [سورهی انعام، آیهی 163] و حال آنکه به هیچ پیامبری چنین دستوری داده نشده است. مقصود از «اول المسلمین» اوّلیت ذاتی یا رتبی است، نه زمانی و تاریخی، زیرا اگر اولیّت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خودش «اول المسلمین» بوده است. به عبارت دیگر، «اولین مسلمان بودن»، نشانگر برتری رتبی آن حضرت بر ما سوی الله است.
دلیل سوم: شارع بودن؛
از اخبار استفاده میشود که امامان معصوم (علیهمالسلام) شارع (تشریعکننده ـ دینآور) نبودهاند یعنی احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به آنها وحی نمیشده؛ بلکه احکام و قوانین دین، به طور کامل بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نازل شد و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بود در اختیار مسلمانان قرار دادند؛ ولی مجموعهی کامل این معالم دینی را به مولانا علی بن ابیطالب (علیهالسلام) تعلیم نمودند و امام علی (علیهالسلام) نیز در اختیار امام بعد از خودشان قرار دادند و اکنون در اختیار امام دوازدهم (ارواحنا فداه) است. بنا بر این، ائمهی معصومین (علیهمالسلام) هر گاه احکام حلال و حرام را بیان میکردند، به نحو استقلال نبود، بلکه در این موارد، تابع و پیرو رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بودند و فقط مسائلی را بیان میکردند که از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به ارث به آنان رسیده بود. در برخی روایات، علاوه بر خدای تعالی که شارع اصلی است، استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز به عنوان شارع معرفی شدهاند. قرار گرفتن در جایگاه تشریع (دینآوری) که فقط مخصوص خدای تعالی است، جایگاه بسیار بلندی است که نشان از امتیاز ویژهی حضرت ختمیمرتبت (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر سایر انسانها دارد.
دلیل چهارم: دریافت وحی:
از بعضی احادیث استفاده میشود که گر چه بر امام نیز الهام میشود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن وحی و الهام آنها با وحی پیامبر فرق دارد. استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسماً با عالم غیب تماس میگرفتند، فرشتهی وحی را مشاهده مینمودند، ملکوت جهان هستی را رؤیت میکردند؛ ولی ارتباط امام (علیهالسلام) در چنین مرتبهای نیست. امام، فرشته را مشاهده نمیکند، بلکه مطالب در دلش القاء میشود یا صدای فرشته وحی به گوشش میرسد.
دلیل پنجم: استقلال در تأیید؛
استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) مستقیماً با جهان غیب تماس میگرفتند و حقایق را دریافت مینمودند و در این زمینه نیازی به تأیید و راهنمایی دیگران نداشتند؛ لکن ائمهی اطهار (علیهمالسلام) به تأیید و تقویت و راهنمایی استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) احتیاج داشتند. از تأییدات معنوی و اشارات مرموز استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بود که هزاران در از علم به روی امیر المؤمنین (علیهالسلام) گشوده شد.
دلیل ششم: برتری علمی؛
برتری علمی استاد اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر مولانا امیر المؤمنین (علیهالسلام) در روایات متعددی مورد تصریح قرار گرفته است. از آن جمله در روایت معتبر و مشهور آمده است:
«أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» [التوحید، شیخ صدوق، صفحهی 307، حدیث 43، باب حدیث ذعلب]
ترجمه: من شهر علمم و علی درِ آن است.
دلیل هفتم: مخلوق اول بودن:
از نظر عقل و نقل، فیض کامل میتواند از فیض اکمل نشأت بگیرد ولی حالت عکس آن، محال است. به عنوان مثال، فرض کنید یک منبع بزرگ آب داریم و قرار است از طریق لولههایی، آب آن توزیع شود. در این صورت، به فرض اگر اولین لوله، 20 اینچ باشد، لولهی دومی نمیتواند 30 اینچ باشد و پر شود. سیر طبیعی و تکوینی در این مثال، این است که آب منبع توسط یک لولهی 20 اینچی به یک لولهی 10 اینچی و از آن، به یک لولهی 5 اینچی منتقل گردد.
وقتی صدور فیض الهی در ساخت جهان مادون را به منبع آب و لولهها تشبیه کنیم، باید اولین فیضی که از آن منبع لایزال صادر میشود و سایر موجودات از آن سرچشمه میگیرند، بزرگترین مخلوق باشد.
در یک روایت مرسل آمده است:«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی» [عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، احسائی، جلد 4، صفحهی 99]
ترجمه: اولین چیزی که خداوند آفرید، نور من بود.
با این حساب، باید اقرار به برتری استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بر امیر المؤمنین (علیهالسلام) و سایر ائمهی اطهار (علیهمالسلام) نماییم.
البته دلایل دیگری نیز وجود دارد که نقلش از حوصلهی نویسنده خارج است.
موفق باشید
حاج فردوسی